یکی از ابتکارات دولت نهم «سفرهای استانی» است. مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با هیأت دولت، ضمن تصریح مجدد به اهمیت و ارزش این کار فرمودند: «رفتن به شهرها، رفتن به شهرهاى کوچک، همه نقاط کشور را زیر پا گذاشتن و هیچ نقطهاى از کشور را از منظر خبرگى و کارشناسى دور قرار ندادن، اینها چیزهاى باارزشى است.
این امتیاز اول است؛ در هر مجموعهاى این امتیاز وجود داشته باشد، جا دارد که انسان از آن قدردانى کند، به آن تصریح کند و امیدوار و مطمئن باشد که خداى متعال هم به آن مجموعه کمک خواهد کرد و ثواب خواهد داد.» در این مقاله برآنیم تا این طرح را از منظر سیره علوی، به اجمال بررسی نماییم. البته این بدان معنا نیست که پدیده سفرهای استانی در دوره حکومت علی (ع) بوده! بلکه غرض تطبیق فلسفه و نوع نگاهی است که در ورای این طرح وجود دارد. در این خصوص موارد زیادی قابل طرح است که به دو مطلب اشاره میگردد.
ارتباط بیواسطه با مردم
یکی از مواردی که علی (ع) در دوران حکومت خویش بر آن تأکید داشتند، ارتباط مستقیم با مردم بود. پنهان شدن از مردم، کارگزار اسلامی را از بسیاری آگاهیها بینصیب میسازد. امام علی (ع) در این خصوص به مالک اشتر میفرمایند: "مبادا خویش را فراوان از رعیت پنهان کنی که پنهان شدن والیان از رعیت، نمونهای از تنگ خویی (نامهربانی) و کماطلاعی در کارها است و نهان شدن از رعیت، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است، بازمیدارد؛ پس کار بزرگ مینماید. زیبا زشت و زشت زیبا میشود و باطل به لباس حق درمیآید.
همانا والی، انسانی است (مانند دیگران) که آنچه را مردم از او پوشیده دارند نداند، حق را نشانهای نباشد تا بدان راست از دروغ شناخته شود. افزون بر این، بیشتر درخواستها و نیازمندیهای مردم بر تو هزینه و رنجی ندارد، چرا که شکایت از ستمی یا انصاف خواستن در معاملهای است. "
آن حضرت در جای دیگری میفرمایند: «غیبت خود را از رعیت طولانی نکن؛ چرا که آگاهیات به کارهای رعیت کم میشود.» امیرالمؤمنین در بیان شرح وظایف کارگزار اسلامی به مواردی اشاره میکنند که باید بهطور مستقیم در آن دخالت کند: "بدان برخی از امور است که باید خودت بدون واسطه آنها را انجام دهی: برآوردن نیازهای مردم در آنچه برایشان پدید آمده است، دانستن آنچه به بیتالمال وارد و خارج میشود، پاسخ دادن به کارگزاران در آنچه جایز نیست کاتبان و دفترداران به عهده گیرند.
حضرت تعبیر« قصصهم» را به کار میبرد و مقصود از«قصص»، حوادث و مشکلاتی است که برای مردم رخ میدهد. امیرمؤمنان (ع) خود در اقدامی ابتکاری برای آگاهی از مشکلات مردم اتاقی در نظر گرفته بود تا مردم خواستههایشان را بنویسند و در آن بگذارند. نام این اتاق «بیتالقصص» بود که بعد به «دیوان مظالم» تغییر نام داد.
حضرت در نامه به «قُثَم بن عباس»، استاندار مکه، مینویسند: «برای ارتباط با مردم، سفیری جز زبانت نباید باشد.» یعنی دربانی نداشته باش که مانع ارتباطت با مردم شود. به مالک نیز دستور دادند برای ارتباط با مردم وقتی را معین کن. بارِ عام بده و نگهبان و محافظ مانع حضور انسانهای ضعیف در کنار تو نشود. این امکان ارتباط باید برای همگان به یک اندازه فراهم گردد و دولت اسلامی در این خصوص وظیفهای جدی برعهده دارد. ب
هعنوان مثال مردم مرکز بهرهمندی بیشتری از این حیث داشته باشند و مردم شهرها و روستاهای دیگر به ذهنشان هم خطور نکند که میتوانند با مسئولین عالی کشور ارتباط مستقیم گرفته و حقایق را به آنها بگویند. علی (ع) در این خصوص میفرمایند: «فان للاقصی منهم مثل الذی للادنی و کل قد استرعیت حقه. برای دورترین مسلمانان همانند نزدیکترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن میباشی.»
بسیاری از مناطق بودند که تا قبل از سفر رئیسجمهور خبری از آنها نبود. چنانچه ملاحظه شد خود حضرت در کوفه امکان ارتباط مستقیم با مردم را فراهم آورده بودند و به استانداران و فرمانداران خویش نیز تأکید ویژه مینمودند که نسبت به این مسئله اهتمام ویژه داشته باشند که به نمونههایی از آن اشاره شد. در نقلی تعبیر «لین الحجاب» آمده است. یعنی نهان شدن از مردم نباید طولانی باشد. حضور دربان باعث میشود تا وقت حاکم در کارهای اساسی و مهم صرف شود و حتی زمانی که «اشعث بن قیس» میخواست به زور وارد محل کار امام شود و قنبر، دربان امام، مانع شد، حضرت از این برخورد اشعث ناراحت شدند و فرمودند: «من را با تو کاری نیست. »
بهرهگیری از نظرات همگان
نکته دیگر بهرهگیری از مشورت دیگران بود. در مشورت از اندیشه، ابتکارها، پیشنهادها و راه حلهای دیگران استفاده میشود و موضوع از جهات گوناگون نقد و بررسی میشود. مشورت، بهرهبردن از هوش و عقل دیگران و تجربه آنها و پشتیبان حاکم و کارگزار است و موجب هدایت و راهیابی به کار و تصمیم بایسته میشود. درنتیجه علاوه بر تصمیمگیری درست، شریک ساختن دیگران در امور اجتماعی و درگیر کردن آنها با مشکلات است. امام (ع) در این خصوص مالکاشتر را به تبادل نظر در امور اجتماعی با دانشمندان و جلسههای مشورتی با آنان سفارش میکند: «با دانشمندان، فراوان گفتوگو کن و با حکیمان سخن فراوان در میان نه و دربارة آنچه کار شهرهایت را استوار میسازد و در بر پا داشتن آنچه مردم پیش از تو به پا داشته و راست و درستکار ماندهاند، مذاکره نما. »
نظر شما