زهرا خدایی
دور تازهای از مذاکرات صلح این بار در واشنگتن با حضور برخی از مقامات فلسطینی کلید خورد آن هم در حالی که اوباما ناامیدانه از اصرار بر اسراییل برای توقف شهرکسازی دست برداشت. آمریکاییها سهشنبه گذشته صراحتا اعلام کردند که نتوانستند رژیم صهیونیستی را برای توقف شهرکسازی متقاعد کنند و این در حالی است که محمود عباس هرگونه از سرگیری مذاکرات را به توقف شهرکسازی منوط کرده بود. هر چند موضوع شهرکسازی از زمان تأسیس اسراییل و آغاز روند صلح از دهه 1960 جزء لاینفک مطالبات اسراییلی است، اما به نظر میرسد که اصرار بر این امر این بار طرف فلسطینی را به اتخاذ موضع تندتری در قبال آن واداشته است. با این حال فضای بیاعتمادی میان طرفین مذاکره و شکست تلاشهای تیم اوباما و گره خوردن صلح فلسطین و اسراییل با سایر چالشهای منطقهای از جمله ایران امکان حصول به توافق را بیش از هر زمان دیگری با ناامیدی مواجه کرده است. خبر در گفتگو با حمیدرضا دهقانی پوده، رییس سابق مرکز مطالعات خاورمیانه وزارت خارجه و نماینده ایران در سازمان کنفرانس اسلامی به ارائه چشماندازی از آینده این دور از مذاکرات صلح پرداخته است.
چه شد که تلاش های اوباما برای متوقف کردن شهرکسازی ها ولو به صورت موقت به بنبست رسید؟
این مسئله چندان عجیب نیست. اوباما اگر در مقابل هر دولت و یا طرفی دست باز برای تصمیمگیری داشته باشد، درمقابل اسراییل دستش کاملا بسته بوده و نمیتواند نقش چندان زیادی را در تصمیمگیریهای کلان در این روند ایفا کند. این مسئله تنها منحصر به شخص اوباما نیست، اکثر روسای جمهور و قریب به اتفاق آمریکا وضعیت مشابه رییسجمهوری کنونی را داشتهاند و هیچکدام در مقابل اسراییل قادر به امتیازدهی کلان نبودهاند.اوباما هم وضعیتی همانند سایر روسای جمهور آمریکا دارد به خصوص آنکه وی دور دوم ریاست جمهوری آمریکارا نیز نشانه گرفته و بیش از همه نگران وضعیت آینده خود نیز هست.در نظر نگرفتن برخی از حساسیتهای موجود در آمریکا شانس وی را برای دور دوم خواهد کاست.
چرا اسراییل تا این میزان بر شهرکسازی اصرار دارد؟
درخواست طرف فلسطینی در مقایسه با قوانین بینالمللی و همچنین قطعنامههای سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای حقوق بشر از جمله کنوانسیون ژنو بسیار بدیهی و پیش افتاده است. وقتی اسرائیل به این قوانین و کنوانسیون ها اهمیت نمی دهد چگونه می توان انتظار داشت به خواست مردم فلسطین وقعی بنهد. درخواست برای توقف شهرکسازی حداقل مطالبهای است که طبق قوانین موجود طرف فلسطینی خواهان آنست. اینکه چرا برای اسراییل شهرکسازی از اهمیتی استراتژیک برخوردار است با ماهیت وجودی این رژیم یعنی اشغالگری مرتبط است بر همین اساس است که اسراییل نمیتواند در مقابل این خواسته از خود انعطاف نشان بدهد. به عبارتی زمین خواهی، گسترش جمعیتی و به دست آوردن سرزمین موعود علقهای تاریخی برای اسراییل بوده و به عبارتی باید آن را علت وجودی اسراییل هم دانست.
اما به نظر میرسد توقف شهرکسازی برای مدت محدود و مورد توجه طرفهای درگیر ابزاری است برای عدم موفقیت مذاکرات صلح. به عبارت روشنتر اسراییل چون نمی تواند به جهان عرب، آمریکا و محمود عباس عدم تمایل و اراده خود برای مذاکره را آشکارا اعلام کند این کار را با اصرار بر ادامه شهرک سازی دنبال میکند. لذا شهرک سازی جدا از آنکه هدفی عالی برای اسراییل است به عنوان ابزاری برای عدم موفقیت در هر گونه مذاکرات مورد بهره برداری قرار میگیرد.
برخی ناظران تلاشهای اوباما برای احیای روند صلح را ناشی از این مسئله میدانند که وی قصد دارد تا پیش از پایان دوره اول ریاست جمهوری، نقطه مثبتی را در کارنامه خود به ثبت برساند.
اگر نسبت به این فرضیه خوشبین باشیم، اوباما راه طاقتفرسایی را در پیش دارد. چرا که بین مقامات آمریکایی و اسراییلی اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. این اختلافات در برخی از موارد ریشهای است. اسراییل قصد ندارد هیچگونه امتیازی به اعراب بدهد و این مسئله باز میگردد به اینکه بین اولویتهای رژیم صهیونیستی و آمریکا اختلافات زیادی وجود دارد. به این معنا که موضوع نحوه برخورد آمریکا با جمهوری اسلامی و نحوه تعامل با پرونده هسته ایران برای اسراییل در اولویت است در حالیکه برای آمریکا و برای اروپاییها و همچنین گروه چهارجانبه مذاکرات صلح اولویت دارد. همین تباین در اولویتهاست که روند صلح را در این مقطع متوقف کرده است.
ظاهرا این بار محمود عباس موضع سختتری را در قبال شهرکسازی اتخاذ کرده است.
بله. اوباما هم سرانجام ناچار است که به عربها و فلسطینیها توجه بیشتری نشان دهد. چون در صورت عدم توجه وی به طرفهای حاضر در میز مذاکره (محمود عباس) در صورت تداوم این روند آنها نیز میز را ترک خواهند کرد. نمونه آن اظهارات اخیر محمود عباس است که اعلام کرده فلسطین 7 راه حل را مدنظر دارد و آنها را به صورت مرحلهای اجرا خواهد کرد. به نظر میرسد که فلسطینیها طرفدار مصالحه از جمله محمود عباس هم از این روند به ستوه آمدهاند و تا ابد به دنبال مذاکرات صرف نخواهد بود.اوباما هم ناچار خواهد کرد که این دور از مذاکرات را به نتیجه برساند.لذا این بدان معنا نیست که تلاشهای جاری بیهوده است.
با توجه به آنکه روند صلح با موضوعاتی همچون ایران گره خورده،موضع کشورهای عربی در این میان چیست؟
جدای از تقابل بین اسراییل و آمریکا که در نهایت به تمکین اسراییل در مقابل اراده آمریکا منجر خواهد شد،موضع کشورهای عربی نیز بسیار قابل توجه است. به خصوص با افشای اسناد ویکیلیکس نگاه برخی از کشورهای عربی به روابط بین جمهوری اسلامی ایران و غرب و معادله بین ایران و آمریکا به شدت در کانون توجهات قرار گرفت. برخی از کشورهای عربی از اینکه بین ایران و آمریکا جنگی در گیرد نگرانند،دستهای نیز نگران برقراری مصالحه میان آمریکا و ایران هستند و برخی نیز بین این دو گزینه،ترجیحشان بر درگیری است تا مصالحه.بر همین اساس در صورتی که این معادله به ضرر هر یک از بازیگران تغییر کند، باید شاهد تغییرات مهم در این روند باشیم.
چه چشم اندازی را میتوان برای آینده روند صلح متصور بود؟
مشکل اشغال در فلسطین یک شبه صورت نگرفته که یک شبه هم بتوان برای آن پایانی متصور بود. افرادی که تصور می کنند با وجود رژیم صهیونیستی امکان دستیابی به صلح میسر است نگاه خوشبینانهای به این روند دارند.شاهد بر این ادعا نیز بیش از 60 سال مذاکره،گفتگو و مبارزه با اسراییل است. همه اینها گواه آنست تا زمانی که اسراییل دست از مطالبات غیرمعقولانه خود برندارد امکان دستیابی به صلح به دلیل ماهیت(اشغالگرانه) این رژیم امکانپذیر نیست. این فرضیه بدین معنا نیست که رژیم صهیونیستی قابل شکست نیست و از این رژیم نمیتوان امتیاز گرفت،بلکه به معنای اینست که راه حلهایی که تاکنون جواب داده و این رژیم را ناچار به دادن امتیاز و دست کشیدن از اشغال کرده فقط مقاومت است.این گزینه تاکنون به موفقیتهای قابل توجهی نیز دست یافته است. نمونه آن رفع اشغال از جنوب لبنان و تخلیه غزه و سایر پیروزیهایی است که تاکنون مقاومت به آن دست یافته است. و در مجموع اینکه در پروسهای طولانی اسراییل چارهای جز اعطای امتیازات بیشتر نخواهد داشت./163/ن
نظر شما