۰ نفر
۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۰۶:۴۱

مرد میانسال که از 14 سال قبل به خاطر ناتوانی در پرداخت دیه سه میلیون تومانی زندانی است، برای آزادی از گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران و مردم نیکوکار کمک خواست.

روزنامه ایران در این باره نوشت:
صبح دیروز احمد - 41 ساله - در حالی که دستانش با دستبند آهنی به هم گره خورده بود، همراه مأمور زندان وارد شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران شد.

وی که از بلاتکلیفی‌اش شکایت داشت، به قاضی جابری - سرپرست شعبه اجرای احکام - گفت: به خدا دیگر خسته شده‌ام، چرا که از 14 سال قبل در زندان بلاتکلیف مانده‌ام. با اینکه سال‌ها از پایان دوران محکومیتم می‌گذرد، اما هنوز آزاد نشده‌ام، چرا که باید چند شتر و 100 دینار دیه بدهم، اما نه پولی دارم و نه خانواده‌ای که کمکم کنند و...

قاضی پس از شنیدن حرف‌های مرد زندانی پس از بررسی پرونده گفت: شما به پرداخت سه میلیون تومان دیه محکوم شده‌اید، چرا در این مدت دیه را نپرداخته‌اید؟
متهم: آقای قاضی ندارم. به خدا قسم ندارم وگرنه چه کسی دلش می‌خواهد 14 سال از بهترین سال‌های زندگی‌اش را در زندان بگذراند.

چرا در این مدت از ستاد دیه یا افراد نیکوکار تقاضای کمک نکرده‌ای؟
یکی دو بار نامه نوشتم، اما جوابی نگرفتم.

اهل کجایی؟
اصلیتم الیگودرزی است، اما بزرگ شده تهرانم.

به چه خاطر دستگیر شدی؟
سوار بر خودروی دوستم همراه او در خیابان رانندگی می‌کردم که ناگهان با یک عابر پیاده تصادف کردم. وقتی به کلانتری رفتیم، متوجه شدم خودرو مسروقه بوده، به همین خاطر بازداشت شدیم و پس از محاکمه به 18 ماه حبس محکوم شدیم، اما چون من راننده بودم، علاوه بر حبس به پرداخت دیه نیز محکوم شدم، هرچند که مرد مجروح پیگیر شکایتش نشد، اما به دلیل اینکه نتوانستم پول دیه را بدهم، همچنان در زندان ماندم.

یعنی هیچ‌کس را نداشتی که این سه میلیون تومان را بدهد؟
نه، پدر و مادرم فوت کرده‌اند. خودم هم تک‌فرزندم و زن و بچه نیز ندارم.

روزها را در زندان چگونه سپری می‌کنی؟
بی‌تفاوت و یکنواخت. از صبح که بیدار می‌شوم، قدم می‌زنم و فقط بی‌هدف راه می‌روم تا شب. گاهی اوقات هم کتاب می‌خوانم، هر چند می‌دانم هیچ‌کس بیرون از این دیوارهای سرد و سیاه زندان منتظرم نیست. اما دلم می‌خواهد آزاد زندگی کنم، ای کاش کسی پیدا شود و کمکم کند. در زندان بارها شنیده‌ام گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران به زندانیان گرفتار کمک کرده است. دلم می‌خواهد من هم مورد محبت مردم نیکوکار قرار گیرم و طعم آزادی را بچشم. نمی‌دانم چند سال دیگر زنده خواهم ماند، اما دلم می‌خواهد حتی برای چند روز در هوای آزاد نفس بکشم. نمی‌خواهم پشت میله‌های زندان بمیرم. مردم عزیز و نیکوکار کمکم کنید تا دیگر پشت میله‌های زندان نمانم!
56181

کد خبر 119958

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۱۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۱
    0 0
    وقتي شاكي خصوصي ندارد پس مشكل چي است

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین