اختلالِ «همسرپنداری» دوست پسر/ دختر

رضا دانشمندی: اندیشمندان متأخّر در بازخوانی مواجهۀ ایرانیان با تجدّد، اطمینان دارند که نیاکانِ ما، غرب و تجدّدش را یا ناقص فهمیده‌اند و یا  از بیخ‌وبن آن‌را درک نکرده‌اند. 

فهم تجدّد برای غیر غرب (و به روایتی حتی برای غیر از آلمان و فرانسه و انگلستان)، در لایه‌های مختلف (فلسفی، هنری، سبک زندگی و ...) احتمالاً چیزی جز ترجمه و معادل‌یابی‌های بسیار ضعیف از انبان سنّت نبوده است؛  نه لیبرالیسم و پارلمان، «حرّیت» و «شورا» بود، نه کانستیتوشن، «قانون اساسی». 

در عرصۀ فرهنگ هم وضع همین‌گونه است، یک نمونۀ آشکار، که در دهۀ اخیر فراگیری بیشتری یافته، شکلی از ارتباط صمیمانه یا دوستیِ پسر و دختر(۱) است. این پدیدۀ کم‌سابقه در سنّت هم، که از ساختار اقتصادی-اجتماعی متفاوتی می‌آید، خودآگاه یا ناخودآگاه به شبه‌همسری ترجمه شده است. 

این تصوّر معوج از «دوست پسر/دخترِ» فرنگی، به ویژه در فرهنگ‌هایی شیوع بیشتری دارد که از یک سو، در آن‌ها ازدواجِ زودهنگام، ارزش است و زن‌بودن تعریف ویژه‌ای (صرفاً زایندگی) دارد، و از سوی دیگر، فهمی رقیق و سطحی از تجدّد در آن‌ها رایج است (یک شاخص حداقلی و بسیار تعیین‌کننده زبان‌دانی است). 

دوست پسر/دخترِ ایرانی!
تا چندی پیش، تنها الگوی نهادینه‌شدۀ فرهنگی رابطۀ صمیمانه/جسمی زن و مرد در ایران، «ازدواج دائم» و در موارد ضروری «نکاحِ انقطاعی» بوده است. دختر و پسر ایرانی هم، چون الگوی ارتباط دیگری نمی‌شناسد، به‌ویژه با توجه به ساختار اقتصادی و شیوۀ تقسیم کار در خانواده (مسؤولیت مالی مرد)، ذیل نام «دوستِ پسر/دختر»، باز در همان قالب فرهنگی مأنوس فرومی‌رود و نقش آموختۀ تاریخی-فرهنگی خود را به عنوان زن‌وشوهر ایفا می‌کنند.

به عبارت دیگر، دختر و پسر، در چیزی شبیه به خاله‌بازیِ دوران کودکی (البته در مقیاسی واقعی‌تر) به ایفای همان نقشِ آموختۀ سنّتیِ همسری/شوهری می‌پردازند، غافل از این که «دوستیِ» غربی و «همسریِ» شرقی ماهیتاً متفاوت‌اند. ‌

شاهد این‌که 
- خودآگاه یا ناخودآگاه و دانسته یا ندانسته، برای مشروعیت‌بخشی و قابل‌پذیرش‌ساختن این پدیدۀ نوظهور، هم‌چنین کاهش احساس گناه و اضطراب، «دوستی» به‌مثابۀ گامی از گام‌هایِ ازدواج به عنوان سنّتی نهادینه، تلقّی و توجیه می‌شود، نه شکلی از ارتباط که ماهیتی مستقل از ازدواج دارد. 
- پسر، با فرو رفتن در نقش شوهر! خواهان تمکین (عام و خاص) می‌شود و ریز و درشت رفتار دختر را کنترل می‌کند.
- شگفت‌انگیزتر آن‌که دختر هم سرپرستی و کنترلِ «دوست پسر»‌ را می‌پذیرد! و با تصوّر تبدیل «دوستی» به «ازدواج»، به خواسته‌های طرف مقابل تن می‌دهد. 
- در این نوع رابطه، دختران با پس زمینۀ نقش همسری، پرداخت هزینه‌ها (مانند «نفقه») را وظیفۀ دوست پسرشان می‌دانند و پسران هم در مقابل درخواست ویژه‌ای دارند. 
- پس از پایان رابطه، از دختران و پسران جوان بسیار ‌شنیده می‌شود که چرا ترک شده‌اند، یا دوستیِ آنان منجر به ازدواج نشده است. گویا قرار بر این بوده که الزاماً و ضرورتاً دوست پسر/دختر، همسر فرد شود. 
- بعضی پسران «دوستِ دختر» را از محارم و «ناموسِ ابدی» تلقّی می‌کنند و پس از پایان رابطه و به اصطلاح «کات‌کردن»، برای آیندۀ دختر هم تصمیم‌گیری می‌کنند (برای نمونه، می‌گویند: «یا ازدواج می‌کنی یا اگر با کسی ببینمت هر دوتونو می‌کشم»!) 

به رغم این‌ها، این دوستی/بازی، پنهانی صورت می‌گیرد و فاقد تضمین‌های «ازدواج» است؛ چراکه هنوز بخشی از جامعه، چنین ارتبارطی را موجۀ و مشروع نمی‌داند.  

شیپورنوازی از سرگشاد آن! 
این ژرف‌بینی در جامعه منتشر نشده است که «تجدّد» و سبک زندگی‌اش - اگر مفید و مطلوب تشخیص داده شود- «سفره‌ای نیست که بتوان از آن بخشی را انتخاب کرد»، و برای قوام این مفهوم و سبک زندگی، زمینه‌چینی عمیق و گسترده‌ای لازم است. هر قدر مرز «دوستی» و «ازدواج» در دیار ما مشخص و تعریف شده است، در جهان متجدّد، این مرز باریک و کم‌رنگ است.

توجه به تعریف «دوستی زن و مرد» در غرب و بنیان‌های فکری و فلسفیِ ژرفی که آن‌را مقبول می‌سازد و ساختار اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی آن دیار، ضروری است. وگرنه، اجرای ناآگاهانه آن سبک زندگی در این بستر اجتماعی، فقط به ظهور فزآیندۀ «تناقض»، سرگشتگی، پریشانی و افزایش آسیب‌ها دامن می‌زند. (به شهادت کارشناس برنامۀ «پرگار» بی.بی.سی. فارسی، این تعارض‌ها به سادگی رفع نمی‌شود، و حتی بعضی از افرادی که مهاجرت می‌کنند در لندن دنبال ترمیم بکارت می‌گردند، یا دیگرانی که برای تجمیع کام‌یابی و باکرگی!، سکس رکتال را جایگزین رابطۀ جنسی واژینال می‌کنند).

هنوز تفهیم نشده که «دوستی» و «همسری» ماهیتاً متفاوت هستند و ضرورتاً Boyfriend / Girlfriend، شوهر یا همسر Husband / Wife (آن‌هم از نوع ایرانی‌ش) نمی‌شود. وقتی صرفاً ظاهر پدیده‌ها از جایی به‌جایی می‌رود و باطنش منتقل نمی‌شود (البته اگر اساساً انتقال‌پذیر باشد)، آنچه منتقل شده، درست کار نمی‌کند و سرانجام بدل به آسیب می‌شود. 

پی نوشت:
۱ – ارتباط موضوعی چند وجهی است. این‌که چنین روابطی مورد تأیید شرع است یا نه و به لحاظ روان‌شناختی مفید است یا مضر، موضوع این گفتار نیست. به علاوه، این نوشتار مبتنی بر شواهدی در شهری مذهبی است، و بی‌شک، تبیین‌های دیگری هم می‌توان در این زمینه ارائه کرد.

کد خبر 1218236

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار