به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین پارسایی کارگردان تئاتر در پستی اینستاگرامی از آرزویی نوشت که مدتهاست در سر دارد اما تا امروز برایش امکانپذیر نبوده و یا «نخواستند» که شدنی باشد.
کارگردان «بینوایان» در این پست نوشت:
«آقا جان سلام
شرمنده ام، نشد... نخواستند!
چند روزی است دلم بهاری است. هر سال همین موقع ها بی آنکه بدانم یا بخواهم نگران می شوم، دلشوره می گیرم، ویران می شوم...
یک بار دور، دورها، از مرز مهران تا گنبد و بارگاه بهشت گونهات پیاده همه راه را به شوق دیدارت گریستم. همه راه را از سیاهی شب تا سپیدی صبح با خود زمزمه می کردم همه آن چیزی را که شاید ذره ای از دریای بی کران شما بر ما جاری شود و ببارد...از غریبه شام- دردانه ات، از بانوی آب و آئینه - مادرت، از سردار مهر و ماه- برادرت، از خواهرانه به وقت خیزران- خواهرت...
آقا جان آن روز در بین الحرمین عرض کردم من هر بار، هر سال، همین وقت ها عبّاس را می بینم که از شوق حضور مادرتان، دست و پا و تن گم کرده، هزار قطره آب شده است. و شما را که بر فراز نیزه ای، قرآن می خواندید... من کربلا را هفتاد و دو بار مرور کردم و هرگز...هرگز به جز زیبایی ندیدم.
پ.ن: چند سالی است که می خواهم نذر عاشورایی ام را ادا کنم، نمی شود. امسال عزمم را جزم کردم قصه آن آقای بلند قامت نینوا را در قالب یک تریلوژی بسازم، نشد...نخواستند! باز هم توفیق یار نشد.
فریاد زدم: هَل مِن ناصر یَنصُرُنی...»
۲۵۸۲۵۸
نظر شما