دست آخر جایی میان خواب و بیداری به موجودی عجیب بدل میشود. «اَل»، دوست سرکش بِردی، با درافتادن با واقعیت میخواهد سهم خود را از جهان بستاند. هر دو در این سفر جانهای جوان پرشورشان را در معرض حوادثی قرار میدهند که هربار معصومیتشان را خدشهدار میکند تا این که سرانجام جنگ، تیر آخر را بر روانشان مینشاند...
برشی از رمان پرنده باز
«او هیچ علاقهای به پرندههای کمیاب نداشت. هیچوقت نفهمیدم چرا از کفترها خوشش میآید. مثلا همین کفتری که برای خانهی درختی گرفتیمش؛ زشتترین چیزی بود که میشد تصور کرد. آنقدر اکبیری بود که حتی فکر چیزی اکبیریتر از آن را نمیتوانستم بکنم. اما بردی فکر میکرد خوشگل است.
تقریبا یک ماه بعد از پیداکردن آن بال خطدارهای آبی بود که سروکلهاش پیدا شد. یک روز که باران میبارید بردی آن را به آشیانه آورد و گفت که توی آشغالها پیدایش کرده؛ در حالی که با موشی گلاویز شده بود. بفرما، چه کسی باورش میشود؟ چاخانهایش را هیچکس باور نمیکند. یک چیز دیگر دربارهی بردی این است که او همیشه دروغهای این و آن باورش میشود. او تقریبا هرچیزی را باور میکند.» (صفحهی ۱۸ کتاب)
پرنده باز ، اولین اثر ویلیام وارتن
آلبرت ویلیام دو ایمی که با نام هنری ویلیام وارتن شناخته میشود، نویسندهی آمریکایی است که در سال ۱۹۲۵ چشم به جهان گشود و در سال ۲۰۰۸ از دنیا رفت. کتاب پرنده باز اولین رمان ویلیام وارتن است که در پنجاه سالگی نوشت. رمان پرنده باز در سال ۱۹۷۸ منتشر شد و توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد . پرنده باز جوایز متعددی از جمله جایزهی ملی کتاب آمریکا را از آن خود کرد.
گفتنیست حق کپیرایت این کتاب به زبان فارسی در سراسر دنیا متعلق به انتشارات خوب است.
مرز میان خیال و واقعیت
کتاب پرنده باز در سایت گودریدز ۴.۴ امتیاز (از ۵) را به خود اختصاص داده است. خوانندگان و کاربران بسیاری نسبت به این رمان ویلیام وارتن واکنش مثبت نشان دادهاند و در ستایش این اثر نوشتهاند.خوانندگان بسیاری در ستایش این اثر نوشتهاند و از تجربیات شخصیشان گفتهاند که چطور با شخصیتهای داستان پرنده باز همراه شدهاند.
خوانندهای با اشاره به موضوع جنگ و تاثیرات روانی این مصیبت نوشته است: «رمان پرنده باز تصویرهای بسیار خوبی از خشونت و تاثیر روانی جنگ را دارد و خواندنش را به همه پیشنهاد میکنم.»
خوانندهی دیگری با اشاره به رگههای زیباشناسیِ این داستان نوشته است: «پرنده باز به خوبی، قدرت دوستی را به عنوان پناهگاهی در روزهای تلخ و سخت زندگی به تصویر کشیده است. وقتی همهچیز دستبهدست هم میدهند تا ما را در هم بکشنند، بودن یک دوست و همراه شبیه معجزهای میماند که از قعر تاریکیها نجاتت میدهد...»
و خوانندهی دیگری در ستایش قلم درخشان ویلیام وارتن نوشته: «رمان پرنده باز عالی بود. وارتن در این کتاب با هنرمندی مرز میان خیال و واقعیت را محو میکند و سیاهیهای جنگ را روایت میکند...»
هی بِردی! یادت میآد؟
در بخش دیگری از کتاب پرنده باز میخوانیم:
بیفایده است. دیوانه شده. نمیدانم آیا این روانشناس میداند که ما او را بِردی صدا میکنیم یا نه؟ امکان ندارد مادر بِردی این را به او گفته باشد. فکر نکنم حتی خودش هم بداند.
بِردی پشتش را به من میکند. همانطور نشسته میچرخد. در حالی که دستهایش از دو طرف آویزان است میچرخد و رو به بالا از دریچهی کوچکی در آن سوی اتاق به آسمان زل میزند.
پزشک ارتش گفت من باید راجع به خاطرات دونفرهمان با بِردی حرف بزنم. آنها مرا با کشتی از بیمارستان دیکس به اینجا آوردند. صورتم هنوز باندپیچی است. وسط جراحیها گیر افتادهام. وقتی چیزی میخورم یا حرف میزنم دردم میگیرد، اما از صبح مثل آدمی دیوانه یکبند دارم حرف میزنم و دیگر عقلم به جایی نمیرسد.
ـ هی بِردی! یادت میآد تو جنگل برای پرندهها آشیونه ساختیم؟
اگر از علاقهمندان ادبیات جنگ هستید، خواندن رمان پرنده باز را پیشنهاد میکنیم. برای خواندن این اثر درخشان و دیگر آثار منتشر شده در ژانر جنگ میتوانید به فروشگاه اینترنتی نشر خوب سر بزنید.
2121