به دلیل رویکرد همگرایانه «دونالد ترامپ» با کشورهای عربی در ارتباط با ایران در استمرار آنچه که اوباما به عنوان ناتوی عربی از آن یاد کرده بود، دولت بایدن نیز به روش های متفاوت تلاش خواهد داشت تا زمینه هایی را در جهت ایجاد فضای مثبت با هم پیمانان خود در منطقه در ارتباط با اهداف و منافع ملی آمریکا داشته باشند.
در این دوران گذار وضعیت خاصی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد که ترامپ هنوز به پیروزی بایدن اذعان نکرده و این در حالی است که تا ۲۰ ژانویه باید روند انتقال قدرت صورت گیرد. از جهتی کشورهای عربی درصدد آن هستند تا از دو سوی جریان استفاده خاص خود را داشته باشند. تیم بایدن در پی ادامه و استمرار سیاست های کلینتون ـ اوباما حرکت خواهد کرد؛ به گونه ای که تعداد زیادی از اعضای کابینه کلینتون و اوباما اکنون به تدریج پست های اصلی در تیم بایدن را در اختیار می گیرند. متغیر دیگری که در دولت بایدن نباید از نظر دور داشت رویکردهای «کاملا هریس» و افراد نزدیک به او است که بیشتر در جناح چپ دیدگاه های دموکرات قرار می گیرد و می تواند زمینه های ایجاد همگرایی و یا واگرایی را در درازمدت در تیم بایدن به وجود آورد.
کشورهای عربی با توجه به لابی قدرتمند عربستان در این زمینه تلاش خواهند کرد تا پس از مشخص شدن تیم بایدن، نظرات خود را در خصوص مسائل موجود بیان کند. آمریکا نیز در عین حال که در دوران بایدن نگاه انتقادی به نوع رفتار خاندان آل سعود در عربستان دارد، نمی تواند نزدیکی ریاض به واشنگتن را نادیده بگیرد. از طرفی بایدن نسبت به اوباما به «بنیامین نتانیاهو» نزدیک تر است؛ در میان نیروهای دموکرات اوباما دورترین شخصیت به تل آویو محسوب می شد، اما این در حالی است که بایدن را می توان یکی از مهره های نزدیک به اسرائیل تلقی کرد. هم اکنون وزیر امور خارجه یهودی الاصل او با رویکردهای دیپلماتیک همسو و موافق با برجام است، ولی در عین حال تجدید نظر در آن را دنبال می کند؛ تا بتوانند توافقی بهتر را با تعریف آمریکایی آن با تهران به پیش ببرد. در این بین همگرایی کشورهای عربی به عنوان اهرم فشار در جهت ایجاد تغییر در برجام مطرح است. آنچه که در این بین حائز اهمیت بوده این است که تهران با این موضوع چگونه برخورد خواهد کرد؟
هم اکنون جک سالیوان مشاور امنیت ملی بایدن مقام ارشد مذاکره کننده با ایران در عمان در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بود؛ مذاکراتی که به فرمان رهبری ایران در آن برهه آغاز شد. بنابراین تیمی که در دولت بایدن مستقر می شوند به خوبی از جنبه حکومتی و دولتی مذاکره کنندگان ایرانی را به خوبی می شناسند و از همین رو نوع رفتار و کنش های آنها را بهتر مورد شناسایی قرار داده اند.
با چنین وضعیتی به نظر می رسد که یک فرصت برای مذاکره فراهم شده است. اما این در تقابل با یک پارادایم است؛ و به واسطه وقوع انقلاب اسلامی در ایران و رویکردهای انقلابی که رهبری نظام جمهوری اسلامی بر آن تأکید دارد باید به آن نگریست. رهبری که در مقطعی فرمودند من دیپلمات نیستم و انقلابیام. در عرصه سیاست خارجی نیز انقلاب اسلامی در چارچوب یک ادبیات انقلابی و زبانی چپ، امپریالیسم جهانی را در مقام سمبلیک آمریکا قلمداد می کند و اکنون باید دید آیا ایران با در نظر گرفتن موضوع "نه جنگ و نه مذاکره" بار دیگر سر میز مذاکره با آمریکا خواهد نشست؟ و از همه مهمتر آیا خواهد پذیرفت که در برجام تغییراتی که مدنظر بایدن و تیمش است صورت گیرد؟ اگر چنین روندی شکل بگیرد اجبار ناشی از فشار حداکثری دوران ترامپ محسوب خواهد شد و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران از منظر رویکرد انقلابی با چالش در گفتمان حاکم خود روبرو خواهد بود.
در این مدت باقی مانده از دوره ریاست جمهوری ترامپ، احتمال آن بسیار ضعیف است که دست به اقدامی علیه ایران بزند. البته رویکردهای شخصیتی ترامپ و تیم او نیز می تواند میراث سختی را برای دولت بایدن برجای بگذارد که به نوبه خود در آخرین روزهای دولت ترامپ می تواند به موضوعی تبدیل شود که اگرچه ظاهرا دموکرات ها از آن استقبال نمی کنند اما می توانند در دوران بایدن از آن بهره ببرند. آنچه که در این زمینه نقطه ضعف بایدن محسوب می شود سن او و احتمال ایجاد ناتوانی در دوره نخست وی برای اداره امور ایالات متحده آمریکا است؛ آنچه که او تلاش دارد با حرکت های خود روی سن و دویدن به سمت تریبون برای سخنرانی آن را به نمایش بگذارد. در همین خصوص زبان بدن او نیز نشان می دهد که شخص بایدن در این زمینه آمادگی های لازم را نخواهد داشت. از همین رو آغاز یک اصطکاک احتمالی بین ایران و آمریکا در چارچوب برنامه ریزی جمهوری خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۲۴ نیز می تواند برای بایدن چالش برانگیز باشد.
310311
نظر شما