معلوم نیست دستاندرکاران ساخت برنامه با وجود داشتن زمان طولانی و بودجه فراوان چطور به چنین چیزی به عنوان خروجی دست پیدا کردند؟
اولین مشکل مناظره ۱۴۰۰ تحقق پیدا نکردن اهداف برنامه است. اینکه برنامهای به عنوان مناظره پخش شود اما در آن نه مناظرهای شکل بگیرد نه نامزدها بتوانند دیدگاههایشان را بیان کنند یعنی شکست. خیلیها این مساله را به ضعف نامزدها مربوط دانستند که تا حد زیادی هم میتواند درست باشد. واقعیت این است که فن بیان نامزدها، تسلطشان به موضوعات و هوش هیجانیشان در سطح پایینی قرار دارد. با این حال میتوان گفت حتی اگر سخنورترین آدمها هم در قالب برنامه مناظره ۱۴۰۰ قرار بگیرند خروجی خاصی حاصل نخواهد شد. فرم برنامه اجازه چنین چیزی را نمیدهد.
دومین مشکل برنامه برمیگردد به شکل سوال پرسیدن و نشستن مهمانها که یادآور برنامههای مسابقات اطلاعات عمومی است. اینکه مجری دست میبرد در گوی و قرعهکشی میکند تا به قید قرعه یکی از سوالها را از یکی از نامزدها بپرسد هیچ سنخیتی با انتخابات ریاستجمهوری و مناظره ندارد. کافی است یک زنگ روی میز نامزدها برای پاسخ دادن به سوالات تعبیه شود تا مناظره ۱۴۰۰ بشود یک مسابقه هفتگی. خود سوالها هم محل اشکال است. طراحان سوال چه فکری با خودشان کردند که از نامزدها انتظار دارند به سوالی که خواندن از روی آن یک دقیقه طول میکشد در ۳ دقیقه پاسخ بدهند؟ سوالاتی که هر کدامش دغدغه نه چهار سال، نه چهل سال که دغدغه تمام تاریخ ایران و جهان به حساب میآیند. نتیجه چنین سوال، جوابهایی رد شدن به سطحیترین شکل ممکن از روی موضوعات و شنیدن چندین و چند باره این جمله به شکلهای مختلف است: «شما برای تولید چه برنامهای دارید؟ به نام خدا ما از تولید حمایت میکنیم.»
واقعا مشخص نیست کدام نابغهای این برنامه را تدارک دیده. برنامهای که در آن مجری مثل مراقبهای امتحان سوالات را از توی پاکت مهر و موم شده در میآورد، مثل مجریان قرعهکشی جام حذفی گویها را هم میزند و رو به دوربین باز میکند و مثل ربات سر زمان خاصی جمله «خیلی متشکرم» را بر زبان میآورد. اصلا چرا باید سوالات مهر و موم شده باشد؟ مگر اینها مشکلات روز مملکت نیست؟ اگر نامزدها از قبل میدانستند باید به چه سوالاتی پاسخ بدهند بهتر نمیشد؟ قرار است ما برنامههای نامزدها برای حل مشکلات کشور را بشنویم یا احیانا مچشان را بگیریم؟ از این مهمتر چرا باید سوالات به قید قرعه پرسیده شود؟ مگر میشود همتی در مورد ابربدهکاران حرف بزند و رییسی در مورد تولید؟ پس چطور دیدگاهها را باهم مقایسه کنیم؟ از کجا تفاوت دیدگاه قاضیزاده هاشمی و زاکانی در مورد تورم را بفهمیم؟
به اینها میتوان کارگردانی ضعیف و شلخته برنامه را هم اضافه کرد. کارگردان مناظره ۱۴۰۰ در این حد آماتور است که نمیداند با تغییر نما و کات زدن به چهره سایر نامزدها هنگام آمدن اسمشان در کلام دیگران میشود فضا را تا حدودی دراماتیزه کرد و به جذابیت برنامه افزود. کارگردان برنامه هیچ نمایی به جز نمای باز که هر ۷ نامزد در آن دیده میشوند و نمای بسته نامزدها و مجری را بلد نیست. جدا از این رد شدن آدمها از داخل استودیو که چشم مجری را به دنبال خودش میکشد و سایه دوربین روی دیوار پشت سر مجری که برای خودش بالا، پایین میرود از دیگر بیانضباطیهای ضبط برنامه است.
آخرین و اصلیترین مشکل برنامه مناظره ۱۴۰۰ هم زمانبندی آن است. روز شنبه برنامه از ساعت ۱۷ آغاز شد و تقریبا تا ساعت ۹ شب طول کشید. در طول ۲۴۰ دقیقه برنامه به هر نامزد تنها ۲۰ دقیقه فرصت داده شد تا از برنامههایش بگوید؛ آن هم به صورت تکه تکه. تقریبا ۱۰۰ دقیقه برنامه صرف گوی هم زدن و پاکت باز کردن و پخش آهنگهای حماسی و چیزهایی از این دست شد. سوال مهم این است که صداوسیما زمان کافی در طول ۲۴ ساعت برای پخش آهنگهای حماسی ندارد که این کار را در زمان پخش برنامه مناظره انتخابات انجام میدهد؟ آیا بیان دیدگاههای نامزدهای ریاستجمهوری آن قدر ارزش ندارد که سازندگان برنامه همه تلاششان را بکنند کمترین اتلاف زمان صورت بگیرد و وقت بیشتر به نامزدها اختصاص پیدا کند؟
مناظره اول انتخابات ریاستجمهوری در مورد برنامههای اقتصادی بود و شکی در این نیست که هیچکدام از بینندگان در پایان برنامه کوچکترین آگاهی از دیدگاههای اقتصادی نامزدها پیدا نکردند و تنها چیزی که در ذهنشان مانده کنایههایی است که نامزدها روانه اردوی رقیب کردند.
۵۸۵۸
نظر شما