پسر ماشینش را به نام مادرش کرد تا پدرش برای مهریه زندانی نشود

قبل از هر مطلبی لازم است بابت اظهار لطف مخاطبان عزیز پیرو نظرسنجی راجع به خاطرات وکیل که انگیزه ی مضاعفی آفرید برای ادامه ی نوشتن، مراتب سپاس و تقدیر خودم را ابراز کنم.

دقت نظر شما مخاطبان نسبت به مطالب منتشر شده خاصه اشاره به نکات ظریف و خاصی راجع به مطالب سال گذشته، سبب تکلیفی است مضاعف بر ادامه ی این روند ،به شکلی بهتر که شایسته ی نگاه شما عزیزان است.
درهمین حال و هوا بودم که وارد دایره ی اجرای احکام شدم . بدو ورود شکل نشستن و آدامس جویدن بانویی توجه‌ام را جلب کرد، همین که قصد کردم بی تفاوت به وی راهم را ادامه دهم نگاه آمیخته با شماتت جمعی از بانوان نشسته آن سوی نیمکتی که وی نشسته بود تلنگری شد برای تامل و شناسایی دلیل این نوع از نگاه، خاصه در محیطی که زنان دلیل مشترکی دارند برای حضور و معمولا همزبان وهمراه می شوند با هم، لذا جبهه گرفتن عده ای علیه یک نفر لابد دلیل موجهی دارد.بلافاصله پس از نوبت گرفتن از شعبه ی مربوطه وارد سالن شدم بلکه سوژه ی مطلب این هفته ی خاطرات وکیل رقم بخورد که...

حضور جوان بیست وچند ساله ای در سالن برابر شد با همهمه ای آمیخته با قربان صدقه که عبارت "خوشا به غیرتت جَوون" پرتکرارترین آن بود و به موازات این عبارت،نیش و کنایه بود که نثار آن سوی سالن می شد ! صورت جوان از عصبانیت گلگون و دهانش طوری خشک شده بود ، که به سختی کلامی از وی شنیده می شد ،گرچه نگاهش حکایت خرمن ها فریاد داشت...

پدر با همان دستان گرفتار از مامور بدرقه ،خواست تا بطری آب را به پسرش بدهد،جوان گلویی تازه کرد و مردم را با ایها الناس مخاطب قرار داد و گفت:این زن بعد از سی سال زندگی با پدرِ من تا چشمش افتاده به پاداش بازنشستگی بابام ،جای اینکه کاری کنه تا خستگی سی سال زحمت شبانه روزی این مرد از تنش در بشه،بدون اینکه با بچه هاش حرفی بزنه ومشورتی کنه آمده مِهرش و اجرا گذاشته! انتهای کلام جوان متصل شد به مخاطب خاص یعنی مادرش ...

تو تا همین دیروز سر سفره این مرد نشسته بودی، چطور دلت میاد با بچه ها و شوهرت این کار و کنی؟ مگه خودت نمیگفتی توی این سی سال ، نشد چیزی ازش بخوام و نه بگه ، هرچه خواستم باباتون بهم داده،حالا چی شده که برای چِندرغاز مهریه دستبند به دست این مرد میزنی؟! زن بی اعتنا به گلایه و فریادهای پسرش آدامس می‌جوید و نیشخند میزد... با هر حرکت زن، بر غلظت غیظ وشماتت های سایر بانوان حاضر در اجرای احکام افزوده می‌شد.

فضا طوری منقلب شده بود که به موازات نیش و کنایه حاضرین در سالن اجرای احکام، مامور بدرقه،دادورزان وحتی قاضی اجرا ، زن را دعوت می کردند به سازش و اعطای مهلت به مرد اما مرغ زن یک پا داشت و مصرانه خواهان اعزام شوهرش به زندان بود.برای دقایقی سکوت عجیبی بر فضای سالن حاکم شد که علت اصلی اش، غیبت کاظم ،جوان باغیرت خانواد بود ،کمتر از یکساعت به پایان وقت اداری مانده بود وعنقریب که پدر عازم زندان شود.

کاظم با همان هیبت پیشین و اینبار با عصبانیتی فزون تر و پیشانی که حتما از شرم به عرق نشسته بود خودش را روی نیمکت رها کرد ،یقین دارم اگر غرور جوانی اش نبود بلادرنگ گونه هایش خیس می شد از غم بی پولی پدر و مرام نداشته ی مادر. کنارش نشستم و به زانویش نیروی مردانه ای روانه کردم و گفتم؛جور نشد نه؟متعجب نگاهم کرد و گفت:نه به هر کی بگی رو زدم حتی حاضر شدم نزول کنم اما...کلامش و قطع کردم وگفتم:از من یادبود داشته باش هیچ وقت سمت پول سودی* نرو که آفت زندگی ات میشه،تو ابتدای راه زندگی هستی وجَنَم و غیرت داری ،خیلی خوبه که با غیرتی و فکر پدرت هستی اما نزول، حکم بازکردن یک گره ساده است با گره ای سخت و اشتباه که چاره ی کار نیست بلکه چاله وچاه است ! به ساعت نگاهی کردم وگفتم بلند شو بیا بیرون شاید دور از این محیط ، بیشتر تمرکز کنیم بلکه راهی پیدا بشه،مامانت با چقدر راضی میشه؟همینطور که بلند شد تا همراهی ام کنه گفت: با پول پاداش بازنشستگی بابام که توقیف کرده،۳۰۰ میلیون دیگه می خواد!گفتم اگر برای پدرت ۳۰۰تومن وام جور بشه برا قسط دادن مشکلی ندارید؟

یکدفعه چشماش برقی زد و گفت:چرا به فکر خودم نرسیده بود ،ماشینم!همین هفته ی پیش با وام و پس انداز خودم خریدم تا با بابام کار کنیم به نظرت قاضی قبول میکنه ماشین و جای بدهی بابام معرفی کنم؟گفتم:آره دوتا راه داریم یا اینکه همین امروز ماشین و جای طلب به مامان بدهید یا اینکه ماشین وببریم پارکینگ توقیفی تا کارشناسی بشه و بگذارن مزایده*، سند و مدارک ماشین همراهت هست؟ همینطور که از من دور می شد گفت آره ، میرم بیارم، چند قدمی دور نشده بود که برگشت و گفت میشه چند دقیقه بمونی،همراهم بیای ، خودت بگی چه کار کنیم ...

وارد سالن که شدیم با غرور مردانه اش رو به مادر کرد و گفت : هنوز اینقدر نامرد نشدم که بگذارم بابام و بندازی زندان !! الان سند و مدرک ماشین و میدم به قاضی تا ...زن همینطور که آدامس می‌جوید این دفعه به عوض نیشخندِ روی لبانش، گِره ای به اَبروهایش انداخت و گفت: نمی خواد ماشینت و به دادگاه معرفی کنی، به شرطی که تعهد کنی همین فردا سند به نامم کنی،منم رضایت میدم تا بابا جونت زندانی نشه!!

با موافقت زن تا انتهای تشریفات تنظیم صورتجلسه ی توافق و سازش کنار کاظم و پدرش ماندم ...همزمان با باز شدن دستبند از دست پدر،چهره ی پیروزمندانه ی کاظم با گونه های که از شوق، بارانی شده بودند تصویر دلنشینی بود از عشق فرزند به پدر.هرچند که مسبب این صحنه چالش همیشگی مهریه بود و تصورات اشتباه برخی از مردم راجع به مهریه و دعاوی خانوادگی!

چندنکته حقوقی:

* از صدور حکم محکومیت مالی،محکوم علیه از زمان ابلاغ اجراییه،یک ماه فرصت دارد تا دادخواست اعسار و تقسیط محکوم به (درخواست قسط بندی طلب طلبکار)را به دادگاه ارائه دهد،این اقدام مانع حکم جلب و بازداشت محکوم علیه می شود.تذکر مهم:تاریخ ابلاغ اجراییه به محکوم علیه سرآغاز محاسبه ی مهلت یک ماهه است.

* با وجود سامانه ی ثنا ،فرض بر این است که اشخاص از روند پرونده مطلع هستند لذا ادعای عدم اطلاع از روند پرونده و صدور حکم و...به سختی پذیرفته می شود.

* چنانچه محکوم علیه به جهت عدم تامین طلب محکوم له جلب شده و ارائه دادخواست اعسار هم به جهت انقضاء مهلت یک ماهه مانع زندان رفتن وی نشود،تنها راه ممکن جلب رضایت محکوم له و یا معرفی مال بابت تامین طلب طلبکاراست.اگر طلبکار قبول کند به عوض طلبش همان مال معرفی شده رابردارد پرونده با صورتمجلس اجرای احکام مختومه می شود، اما چنانچه طرفین نسبت به این موضوع توافق نکنند،مال معرفی شده توقیف ،محکوم علیه آزاد شده،تشریفات ارزیابی و مزایده ی مال توقیف شده در دستور کار قرار می گیرد.

تذکر مهم:اگر طلبکار و بدهکار توافق کنند و پرونده با رضایت طلبکار مختومه شود،حق الاجرای دولتی از نیم عشر=یک بیستم به ربع عشر=یک چهلم طلب طلبکار کاهش می یابد که پرداخت آن بر عهده ی محکوم علیه است.

* دو دهه تجربه در محکمه و حرفه ی وکالت برابر با مشاهده و لمس مشکلات عجیبی بوده که از آن جمله از بین رفتن زندگی و سرمایه ی اشخاصی است که خواسته اند با پول سودی و نزول، گره از مشکلات خویش باز کنند.نزول در هر حالتی امری نکوهیده و برای هر دو طرف رفتاری مجرمانه است.

* وکیل دادگستری - شیراز

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1646901

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 27
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهدی IR ۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    83 10
    چقدر دردناک و اسف بار ----خوشا به غیرت پسر -ئ و البته ننگ بر پیشانی مادری بی عاطفه و بی مهر - واقعا باورم نمیشه مادری و همسری اینقدر سنگ دل
    • IR ۰۹:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      89 5
      متاسفم برای زنان کاسب مهریه و آهن پرست که به شوهر که هیچی ، به بچه خودشون هم رحم نمیکنن تا به پول و ماشین و خونه مفت و بدون زحمت برسند
    • IR ۱۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      67 7
      واقعاً ناراحت کننده ست. چرا باید در قانون شرایطی وجود داشته باشه تا عده ای بخوان عده ای دیگه رو تلکه کنن ؟ مهریه راهی مطمئن و راحت برای کلاهبرداری شده .
    • محمد IR ۰۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
      0 0
      ديگه همه چي شده پولي و ماديات عشق دوست داشتن رفاقت معرفت اگه پول داشتي و ثروتمند بودي عشق و محبت با يه شاخه گل تقديم شما ميشه حتي اگه آدم بسيار بد اخلاق تند خو بد چهره و بد كردار باشيد ولي ولي و اما بي پول و ندار باشي هر چقدر هم انسان خوب و سالمي باشي اصلأ نگاه هم نمي كنن و از چند صدمتري شما عبور ميكنند
  • DE ۰۸:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    36 7
    اتفاقا بهتر است مردان به خاطر مهریه زندانی شوند تا قانون گذاران ناچار شوند برای این سیل زندانی ها فکری بکنند و قانون را تعقیر دهند. کارهای مقطعی مثل کمک به گدای سر خیابان فقط در استمرار مشکل کمک میکند. اگر فقر بدانند که میتوانند تا ابد با صدقه زنده بمانند هیچ قوت سعی نمیکنند که سیستم را تعقیر دهند و قانون گذار هم بفکر اروپایی کردن زندگی مردم نمیافتد.
  • IR ۰۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    35 58
    نویسنده چقدر بدون اینکه از زندگی خصوصی اونها اطلاعی داشته باشه قضاوت کرده بهتر نبود با مادر هم صحبتی میکرد ببینه چی باعث شده یه مادر به اینجا برسه ، کاش بتونیم اول صحبتهای هر دو طرف رو بشنویم بعد قضاوت کنیم.
    • محمد IR ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      54 10
      نویسنده توی خونه ی اونها نبوده، پسرشون که بوده؟
  • IR ۰۹:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    18 87
    خب حق با زنه است حقش رو خواسته اونم سی سال زحمت کشیده حق نداشته با مادرش اینطور صحبت کنه
    • IR ۱۰:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      60 32
      کشته خودشو که زحمت کشیده. برای زندگی خودش زحمت کشیده. مگه کسی مجبورش کرده ازدواج کنه که حالا طلبکاره و ارث پدرشو از شوهرش میخواد. شوهره ده برابر زحمت کشیده. وقتی خانم در خونه زیر باد کولر نشسته، شوهره بیرون داره در گرما و سرما در هزار شغل طاغت فرسا و فرساینده کار میکنه که رفاه خانواده اش را تامین کنه. بعد زنهای خونه دار همیشه مدعی هستن که دارن در خونه خودشون را هلاک میکنن. چه کار میکنن؟؟؟ ماشین لباس شویی و ظرفشویی تمام اتوماتیک که ظرف و لباس شون را میشوره. آخر هفته هم که نظافت کلی خونه و دستشویی و ... با شوهر بیچاره است. یه بچه هم اگه بیارن مادر بزرگه باید جمعش کنه. من همیشه به پسران اطرافم که قصد ازدواج دارم میگم سعی کن یه دختر شاغل پیدا کنی نه خانه دار. نه به خاطر پول و درآمدش، بلکه به خاطر شخصیت و فهمی که دارند و خانه دار های همیشه طلبکار ندارند
    • IR ۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      29 45
      ناشناس 10:22تو هم اتصاف و شعور و انسانیتت در حد امثال این زن و حتی پایین تره. وگرنه به خودت اجازه نمیدادی این خزعبلاتو سر هم کنی. شاید زنان اطراف تو همچین موجوداتی بودند ولی نهایت نغهمی و بیشعوری امتال تو هست که به همه نسبت میدی. خانمای خانه داری که با تمام مشکلات زندگی و ناملایمات و بی انصافیها همیشه در کنار شوهر و فرزندانشان بودند بدون منت و توقعی. هیچ وقتم به سن باز نشستگی نمیرسند.
    • امیر IR ۱۸:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      1 1
      پس در این صورت حق مرده بوده هر موقع از خونه میره بیرون در رو قفل کنه. به هر حال زن بدون اجازه شوهر نباید بیرون بره...
    • IR ۲۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      2 4
      ناشناس 11:50 قبول دارم که این دوستمون یک مقدار در حق خانم های خانه دار کم لطفی کردن، اما با اون قسمت از حرفه های ایشون در مورد سختی کار کاملا موافقم. کار منزل با تمام مشکلاتش به هیچ وجه استرس و فشار عصبی کار بیرون از خونه رو نداره.
    • IR ۲۲:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      1 2
      بعدازپیری معرکه گیری این زن جوانکه نبوده دراین سن پول به چه دردش میخوره بجای اینکه سرمایه اش رابه بچه هاش بده تاسرمایه گذاری کنند.شوهش رازندانی می کنه .بعدازگرفتن مهریه اونونگهش می دارند.قضاوت هم سخته
  • IR ۰۹:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    55 11
    اون خانم هم احتمالا تحت تاثیر دوستانش که گفتند این پاداش بازنشستگی و غیره حق تو هست و با مهریه ان را بگیر این کار را کرده ولی من جای اون پدر و پسر باشم اون خانم دهن بین را از خانه بیرون میکنم
  • IR ۱۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    41 10
    بنازم به غیرت مردانگیت پسرخاک برسرچنین مادری. بخاطرپول وعشق
  • محمد IR ۱۱:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    51 5
    زنی که مهریه شو اینطوری میگیره باید از زندگی هم بیرون بره و با دوستاش زندگی کنه
  • فرزاد IR ۱۱:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    31 12
    مهریه غیر انسانی ترین قانون موجود در کره زمینه.کاش قوانین دیگی جایگزینش بشه مثل تسهیم اموال بدست آمده بعد از ازدواج.
    • IR ۲۰:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
      4 2
      کاملاً موافقم. یکی از دوستان من در چهل و دو سالگی در حالی ازدواج کرد که صاحب خونه سه میلیاردی، ماشین شاسی بلند و باغی در حوالی هشتگرد بود. متاسفانه حدود دو سال بعد از ازدواج همسرش مهریه رو اجرا گذاشت و حاصل بیست سال تلاش و جوانی شوهر رو بالا کشید.
  • امیر IR ۱۲:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    38 8
    لعنت به همچین زن نمک نشناسی. باز دم پسره گرم
  • Hmd krni IR ۱۳:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    0 2
    عالی
  • آسو IR ۱۵:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    2 1
    مهریه رو که دادی. با پولهاش بندازینش دور.شک نکنین چند سال دیگه که تنها بشه و بی پول پشیمون بر میگرده.ولی اصلا قبولش نکنین(بی پول میشه .چون این جماعت پول برای سرمایه کردن نمیخوان.برای خرج و خوشی میخوان و آخرش خزانه شاهی رو هم تموم میکنن)
  • IR ۱۵:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    3 10
    مهریه حق زن هست، هر وقت بخواد میتونه طلب کنه، این رو مردها یاد بگیرن تا دیگه فکرنکنن با پرداخت مهریه بهشون ظلم میشه، بدهکاری باید بدهی رو پرداخت کنی. اون موقع که جیک جیک مستونتونه مهریه بالا میزنید تا به خواسته ی دلتون برسید باید به فکر پرداخت هم باشید.
  • مدافع حقوق مردان IR ۱۸:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    3 1
    آقایون مهریه قبول نکنید شما به هیچ کس بدهکار نیستید به جاش حق طلاق و کار و خروج بدید
  • IR ۲۰:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
    2 0
    پس این حرفا چیه که کسی برا مهریه زندان نمیره؟
  • داود IR ۰۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    0 0
    سلام بعداز شکست اولم وقانون صد من یه غاز رودیدم چشیدم بهترین کار موقت هست یا اول مهریه بدی بعد ازدواج کنید
  • داود IR ۰۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۳
    0 0
    سلام بعداز شکست اولم وقانون صد من یه غاز رودیدم چشیدم بهترین کار موقت هست یا اول مهریه بدی بعد ازدواج کنید
  • محمد IR ۱۰:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
    1 0
    سلام تا قانون در ایران اینه فاتحه عدالت را باید خواند