وقتی مال و ثروت،عشق آتشین را به باد میدهد!
قدس نوشت: وقتی که در دانشکده فنی با هم درس میخواندیم، برای چندمین بار از من خواستگاری کرده بود و دیوانهوار در پی مخالفتهای خانوادهام، بویژه پدرم بهدنبالم میآمد و ابراز علاقه میکرد.
در آن زمان دلیل اصلی مخالفت والدین من بیپولی و دانشجو و سرباز بودن وحید بود و از نظر اخلاقی و رفتاری هیچ کسی شناختی نسبت به او نداشت.
با توجه به اینکه برای ازدواج با وحید با مشکلات زیادی از جمله مخالفت پدر و مادر، بی پولی، ادامه تحصیل، خدمت سربازی و بیکاری او مواجه بودم من به دور از چشمان پدرم در مقابل مادرم ایستادم و با او از ابراز علاقه شدیدم به وحید به عنوان همسر آیندهام حرف زدم. اما دیری نپایید در پی ابراز علاقههای پیدرپی وحید که از عشق ناب و خالصانه و دیوانگی شدیدش نسبت به من حرف میزد و میگفت که بدون من دنیا برایش بیمعنا و ادامه زندگی غیر ممکن است، به هر طریقی بود پدر و مادرم را راضی کردم تا با ازدواجمان موافقت کنند.
ابتدا در کمال سادگی و بیپولی با حقوقی بسیار اندک و کمکهای پدر خودم و پدر وحید وگرفتن وام ازدواج، توانستیم در گوشهای از شهر خانهای بسیار کوچک در حد 2 اتاق اجاره کنیم و زندگی مشترکمان را شروع کنیم. اوایل زندگی مثل خیلی از جوانهای دیگر با مشکلات و استرسهای زیادی دست و پنجه نرم کردیم و خیلی از سختیها را به جان خریدیم، تا اینکه قرار شد وحید بهجای خدمت سربازی در یکی از ادارات دولتی با گرفتن امریه مشغول به کار شود و حقوق اندکی را دریافت کند.
من هم در یکی از شرکتهای خصوصی به عنوان کارشناس مهندسی استخدام شدم که این کارم هر چند باعث ناراحتی شدید وحید شد که میگفت دوست ندارد من کار کنم و در زندگی دست به سیاه و سفید بزنم اما کمک مهمی در ابتدای زندگی بود.
در کمال سختی و مشکلات که خدمت سربازی همسرم به پایان رسید و در آن زمان مدت خدمت سربازان با مدرک تحصیلی لیسانس 2 سال بود و او بعد از پایان این مدت با شراکت یکی از دوستانش و با حمایتهای مالی او یک شرکت مهندسی تاسیس و خیلی سریع کار خودش را شروع کرد.
بعد چند سال در حالی که ما صاحب یک پسر شده بودیم، همسرم از راه شرکت مستقلی که باز کرده بود، سرمایه هنگفتی به دست آورد. آنقدر وضع مالی ما خوب شده بود که وحید شیکترین ماشین را برایم خرید و چند صد میلیون تومان ملک و سرمایه به نام من زد وحساب بانکی جالبی را برایم باز کرد.
از آن به بعد کمتر وحید را در منزل میدیدیم، او خیلی از شبها هم به بهانههای کار و ماموریت به خانه نمیآمد و این رفتار همسرم مرا دلواپس ونگران کرده بود. 8 سال از زمان ازدواجمان میگذرد و متاسفانه من با تحقیقاتی که کردهام فهمیدهام بسیاری از دیر آمدن و نیامدنهای وحید به دلیل ارتباط مخفیانه او با منشی شرکتش است و در همه این مدت او به من دروغ میگفته است.
وحید حتی جز منشی شرکت با یکی، دو تن از کارمندان خودش نیز رابطه دارد. او در پاسخ به اعتراض من گفت: با آنها ازدواج موقت کردهام. با این اوصاف از وقتی که فهمیدم مال و سرمایه وحید دردسری برای زندگیمان شده و او در واقع به من و پسر 6 سالهمان هیچ توجهی نمیکند و همه خوشبختی ما را در پول دادن میبیند، میخواهم از زندگی او خارج و از او جدا شوم.تنها مشکلی که دارم و در واقع بهخاطر آن میخواستم وحید دست از خوش گذرانیهایش بردارد، فرزندم است. تصمیم گرفتهام فرزندم را خودم تربیت کنم و در این راه هیچ نیازی به همسر عیاشی مثل وحید ندارم.
با دادخواست طلاقی که وکیلم برای من داد همسرم پیشنهاد داده که یک میلیارد سرمایه به نامم میکند تا به زندگی با او ادامه بدهم اما من هیچ نیازی به پول او ندارم و میخواهم از او جدا شوم.
دستبرد مردان نقابدار به کارگاه ساختمانی
شرق نوشت:مردان مسلح نیمهشب به یک کارگاه ساختمانی حمله و با بستن دست و پای کارگران، آنجا را غارت کردند.
یک هفته پیش صاحب یک کارگاه ساختمانی با پلیس شهرستان زرندیه در نزدیکی ساوه تماس گرفت و خبر داد مردان مسلحی به محل کارش حمله کردند و بعد از زخمی کردن کارگران هرچه را که در کارگاه بود با خود بردند.
با طرح این شکایت پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد. ماموران ابتدا صاحب کارگاه را مورد بازجویی قرار دادند، این مرد گفت: «کارگاه در منطقه مامونیه در شهر زرندیه واقع شده است، ما طرف قرارداد دانشگاه غیرانتفاعی زرندیه بودیم و برای این دانشگاه ساختمان میساختیم. هر شب حدود 14 کارگر من در کارگاه میماندند. حدود ساعت دو نیمه شب بود که یکی از کارگران با من تماس گرفت و گفت کارگاه مورد دستبرد قرار گرفته است. وقتی به ساختمان رسیدم، دیدم دزدان همه چیز را با خود برده و حداقل 50میلیون تومان خسارت وارد کردهاند.»
ماموران در ادامه به دستور سرهنگ عبدالمالکی، فرمانده انتظامی زرندیه برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر، کارگرانی که در کارگاه بودند را مورد بازجویی قرار دادند. یکی از این کارگران که زخمی هم شده بود، گفت: سارقان حدود 20 نفر بودند، همه آنها نقاب داشتند و ما نتوانستیم چهرهشان را ببینیم. البته یکی از کارگران وقتی با یکی از این مردان درگیر شد، نقاب او را از صورتش برداشت و احتمال دارد بتواند وی را شناسایی کند.
سارقان همگی قمه داشتند، بچهها ترسیده بودند ما چهار نفر بودیم که سعی کردیم با آنها مقابله کنیم اما ما را به قمه زدند و به گوشهای انداختند بعد دستوپای همه ما را بستند و گوشیهای تلفن همراه را گرفتند تا مبادا به پلیس خبر دهیم. مردان مسلح وانتی داشتند و هرچه دستگاه و شی با ارزش در کارگاه بود را بار وانت کردند و راننده آنها برد. بعد از حدود یک ساعت که ما همچنان در اسارت سارقان بودیم، وانت برگشت و اینبار مردان نقابدار را با خود برد.»
این کارگر ادامه داد: «دزدان فکر همه چیز را کرده بودند حتی لاستیک ماشینهایی را که در کارگاه بود، پنچر کردند، تا مبادا تعقیبشان کنیم.»
بنابر این گزارش در حال حاضر پلیس سعی دارد با کمک کارگری که چهره یکی از این مردان نقابدار را دیده است، از متهم چهرهنگاری کند.
کلاهبرداری رستوراندار تهرانی از تاجر برنج
وطن امروز نوشت:یک تاجر برنج در دام کلاهبرداری میلیونی رستوراندار تهرانی گرفتار شد.وقتی چک برگشتی در اختیار خریدار محموله برنج قرار گرفت تا پول نقد پرداخت شود وی به بهانهای از محل قرار خارج شد و پا به فرار گذاشت.ساعت 15:30 روز 24 مردادماه سالجاری به پلیس 110 اطلاع داده شد یک کلاهبرداری 10 میلیونی در یکی از بیمارستانهای تهران رخ داده است. دقایقی بعد تیمی از تجسس کلانتری 148 انقلاب خود را به بیمارستان رساندند و در برابر مردی به نام «حسین سعادتمند» قرار گرفتند که چهرهای غمزده داشت.
این مرد که مسافر لنگرود بود به ماموران گفت: یک محموله برنج 10 میلیونی به رستوراندار این بیمارستان فروخته و چک گرفته بودم، وقتی به موعد چک رسیدم و آن را به بانک بردم، دیدم حساب خالی است، در تماس با خریدار، وی خواست به تهران آمده 5 میلیون تومان پول نقد و 5 میلیون تومان رسید بیمارستانی بدهد.
وی افزود: وقتی به تهران آمدم و سر قرار در این بیمارستان حاضر شدم خریدار یکی از دوستانش که شریک هم بودند را سراغم فرستاد. وی با چربزبانی چک را از من گرفت و اجازه خواست بیرون رفته، پول و رسید را بیاورد، من پشت میز منتظر بودم که ناگهان متوجه شدم اثری از او نیست، همهجا را دنبالش گشتم و فهمیدم وی فرار کرده است.
پس از بررسیهای میدانی پلیس در بیمارستان، فروشنده برنج در دادسرای ناحیه 6 تهران نیز به طرح شکایت پرداخت و این در حالی بود که تحقیقات نشان داد چک 10 میلیونی همان روز به بانک برده شده و با وصول پول از حالت برگشتی خارج شده است.این شاخه تحقیقی مشخص کرد رستوراندار تهرانی و شریکش با طرح نقشه ماهرانهای تاجر برنج را فریب داده و توانستهاند با وصول این چک شرایطی فراهم کنند که در صورت احضار به دادگاه خود را بیگناه نشان داده و واقعیت را کتمان کنند. تجسسها در این باره ادامه دارد تا پرده از تبهکاری مرد رستوراندار و شریکش برداشته شود.
کلاهبرداری پنج میلیاردی دو بیمهگر سابق
تهران امروز نوشت: مدیرعامل و نمایندگاه سابق یک شرکت معتبر بیمه به اتهام کلاهبرداری 5 میلیارد تومانی دستگیر شدند. کارآگاهان آگاهی بخش خمام شهرستان رشت در پی اعلام شکایت شخصی مبنی بر اینکه دو نفر به نامهای محمد و ضیا پس از جلب اعتمادش با ارائه چند فقره چک بانکی و تضمین نامههای جعلی یکی از واحدهای بیمه 50میلیارد ریال جنس از وی خریداری نموده اند، موضوع را به صورت ویژه مورد بررسی قرار دادند.
اکیپهای عملیاتی پلیس در این راستا با جمع آوری مدارک و مستندات و ادله جرم موفق به شناسایی محمد شده و او را در عملیاتی ضربتی دستگیر کردند. این شخص در بازجوییهای پلیس آگاهی اعتراف نمود که مدیرعامل یک شرکت در تهران و مازندران بوده و به واسطه آشنایی با شاکی و با تبانی شخصی به نام ضیا او را به عنوان نماینده بیمهای معتبر در رشت معرفی و در نتیجه با تنظیم مدارک تضمینی بیمه و چکهای مجهول و فاقد اعتبار از وی 50 میلیار ریال جنس خریداری نمودند.
کارآگاهان آگاهی با کسب اطلاعات لازمه و در سیر عملیات خود، در عملیاتی غافلگیرانه ضیا را نیز دستگیر نموده و این فرد نیز در بازجوییهای خود اعلام نموده که نمایندگی شرکت بیمه ای را در رشت عهده دار بوده ولی به علت تخلفات عدیده واحد وی پلمب شده است.
زورگیری با همکاری همسر مالباخته
تهران امروز نوشت: فرمانده انتظامیشهرستان رباط کریم استان تهران از دستگیری سارقان زورگیر در این شهرستان خبر داد.
«سرهنگ حسنآبادی» فرمانده انتظامیشهرستان رباط کریم با اعلام این خبر گفت: در پی تماس فردی با مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر یک فقره زورگیری در جاده ساوه(زیر پل رودخانه شور) ماموران یگان امداد این شهرستان بلافاصله جهت بررسی موضوع به محل اعزام شدند.
وی ادامه داد :ماموران یگان امداد پس از حضور در صحنه دو نفر راکب موتورسیکلت را مشاهده کردند که با تهدید چاقو و شوکردر حال زورگیری از دو زن و مرد هستند . متهمان با مشاهده مأموران اقدام به فرار کردند اما بلافاصله مأموران به تعقیب و گریز آنها پرداخته و با دادن دستور ایست سعی در توقف راکبان موتورسیکلت داشتند که به علت عدم توجه متهمان به دستور ایست پلیس ، ماموران با رعایت قانون بهکارگیری سلاح اقدام به تیراندازی به سوی موتور سواران کرده و هر دو متهم را در بیابانهای شهر جدید پرند دستگیر کردند.
سرهنگ حسن آبادی در ادامه بیان داشت: هر دو متهم به نامهای «اکبر . ن» و «رحیم.ر» پس از دستگیری به پلیس آگاهی منتقل شدند و در بازجوییهای ماموران انتظامیبه جرم خود مبنی بر سرقت و زورگیری اعتراف کرده و اذعان داشتند که این سرقتها را با همکاری همسر فردی که درحال زورگیری از وی بودند انجام داده اند.
/5656
نظر شما