شما برای ما بنویسید/ بهترین خاطرات شما از معلم‌تان چیست؟

در تقویم ایران ۱۲ اردیبهشت روز شهادت استاد مطهری، روز معلم است و در این روز از زحمات معلم‌ها تقدیر و تشکر می‌شود.

دانش‌آموزان در طول دوران تحصیل خاطرات زیاد و ماندگاری از مدرسه و معلم‌های خود دارند، که همیشه یا برخی مواقع از آن یاد می کنند تا یاد دوران تحصیل و مدرسه در آنها زنده بماند.

بهترین خاطره شما از معلمان‌تان چیست؟

شما می‌توانید خاطرات خود را در زیر همین خبر بنویسید.

شما بنویسید/ بهترین خاطرات شما از معلم‌تان چیست؟

۲۳۳۲۳۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1761173

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 59
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسنعلی IR ۱۰:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    57 9
    در دوران ابتدایی معلمی داشتم که همیشه می گفت معلمی کار دوست داشتنی ولی شاقی است و تاکید به شاق بودن داشت حالا که معلم شدم می فهمم که چه می گفت و منظورش چه بود یادش گرامی
    • IR ۱۲:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      21 4
      در دوران راهنمایی معلمی داشتم که جانباز جبهه بود. خیلی منو دوست داشت. گاهی از درس جلوتر سوال میکرد منم زرنگی میکردم و زودتر درس را مطالعه میکردم و بهم بیست میداد. خیلی مشوق خوبی برام بود. خیلی دوستش دارم. تو امتحانات میگفت من چهار تا چشم داریم دوتا جلوی سرم و دوتا پشت سرم. بخاطر همین کسی جرات تقلب نداشت. آقای بهرام فهرجی هرجا که هستی خدا نگهدارت باشه. خیلی دوستت دارم
    • توس IR ۱۴:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      14 5
      من خدا روشکر میکنم هرچند مشکلات معیشتی دارم اما 27ساله معلم و فرهنگی هستم یاد می کنم معلمان دوره ابتدایی خودم خانم ها منصوری و شهرکی و...
  • IR ۱۰:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    40 5
    یک معلم داشتیم به نام خانم قنبری.دوست مامانم بود.بعد از مدرسه ها همیشه خونه ما بود.پدر در اومده بود همش توی خونه هم هی باید می گفتم اجازه خانم!!!
    • IR ۱۳:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      13 3
      یه معلم ریاضی داشتیم به نام آقای قیصری. من هیکل کوچکی داشتم بهم میگفت ورزش بکن و حرکات کششی انجام بده تا قدت بلند بشه. خدا حفظش کند خیلی با من مهربان بود.
  • Masoud IR ۱۰:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    34 6
    معلم کلاس اولم اقای نصیری در روستای هیگه شهر پلدختر سال ۱۳۶۷، هنوز دیکته درس انار را نگفته بود، به شوخی گفت بعداطهر میخوام از بادام املا بگیرم و هر کی زیر ۲۰ بگیره میندازمش بخاری و میسوزنمش، منم از مدرسه ۲ ماه فرار کردم تا اینکه راهنما اقای بهرامی اومد و من را برگردوند و بعد از اون تا ۴ ماه املاهام را تصحیح نمیکرد و صفر میداد و هیجوقت در کلاس نگاه بهم نمیکرد. الان هیات علمی هستم، نمیدونم اقای نصیری کجاست، اما دوست دارم ببینمش و بهش بگم ادامه تحصیل من بخاطر اون روزهای کابوس وار سال ۶۷ بود. چه روزهای سخت و کابوس واری بود. سال بعدش کلاس دوم اقای باقری اومد و چه خوش اخلاق و نجیب بود. درود بر معلمان و افراد خوش اخلاق
  • ابوالفضل خدائی IR ۱۰:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    16 1
    به شدت شکمو بود اما لاغر و استخونی. آقای سرایی معلم شیمی اول دبیرستان. عاشق آبنبات. و انواع و اقسام هله هوله بود. کاکائوی مترو قبلش بود و هر وقت از ته راهرو جلدشو میدید به سمتت میدوید تا بیاد ازت بگیره. یه بار هنگام نشستن روی صندلی بدنش زخم شد و تا حدی اذیت شد که تصویر بغض کردنش هنوز جلوی چشمامه. در سخت ترین شرایط در جوی که علیهش بود او سال رو به پایان رسوند و با انداختن نیمی از کلاس انتقام سختی از بچه ها گرفت. امیدوارم هرجا که هست سالم و تندرست باشه
  • Zabanzamin IR ۱۰:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    25 31
    من خودم معلم هستم 16 سال ، ولی هنوز معلمای قدیمی عاشقشون هستم، کتک بزن ادم بساز
  • مظاهر IR ۱۰:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    35 3
    دوم راهنمایی بودم، سرکلاس ادبیات با نفر کناری زیاد حرف زدم، آقای شعبانی که داشت برگه امتحانات رو تصحیح می‌کرد بعد از یکی دو بار تذکر من رو گذاشت گوشه کلاس، کارش که تموم شد از کیفش شلنگ درآورد، به بقیه دانش‌آموزا گفت کی مظاهر رو می‌زنه، همه بچه‌ها سرشون پایین بود، خودش یکی رو انتخاب کرد آورد گذاشت جلوی من، گفت بزن، دوستم این کار رو نکرد، بعد مجبور شد یکی دو تا آروم بزنه، معلم گفت قبول نیست، خودش شلنگ رو گرفت که محکم‌تر بزنه، من دستام رو کشیدم عقب و نذاشتم، گفتم قرار بود بچه‌ها بزنن و هیچکس هم اینکار رو نکرد، اجازه نمی‌دم بزنید، لباسم رو گرفت من رو محکم کوبید به در کلاس، در باز شد و من پرت شدم توی راهرو، درست مثل لحظه پرت شدن «آرنولد» توی فیلم «ترمیناتور» سر درگیری با مرد «جیوه‌ای»، غافل از این‌که نه من آرنولد بودم نه آقای شعبانی مرد جیوه‌ای بود و نه مدرسه صحنه ترمیناتور. بعدها یک بار در خیابان دیدم‌شان، خیلی دل دل کردم که برم با ذکر این خاطره شکایت کنم و بگم هنوز یادم مونده، اونم برای دانش‌آموزی که درس‌خوان و با انضباط بود، اما فقط از کنار هم توی پیاده رو رد شدیم...
  • حسن لاسجردی IR ۱۰:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    21 4
    دوران دبیرستانم از بهترین دوران تحصیلم در دبیرستان مدرس منطقه 12 تهران بود از معلمان عزیزم آقایان کشفی، رحمانزاده، نام آور ، عقیلی، قطاری، سعید، زاهدی، ربیعی ، سرور ، برومند ، آبشاری ، ستوده، و هر عزیز دیگری که کلامی به من آموخت به رسم شاگردی به آنها ارادت دارم و همیشه یادشان را به نیکی خواهم برد البته نقش دوستان نیک نهادم را فراموش نمیکنم که خیلی همکلاسهای باصفایی بودند
  • علی IR ۱۰:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    66 18
    انصافا یک معلم دلسوز و کاربلد هیچ وقت نداشتم. هر چه یاد گرفتم با تلاش فراوان خودم بود.
    • مهدی DE ۱۲:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      21 9
      دمت گرم واقعا گل گفتی
  • غزل IR ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    44 50
    به جز نفرت از معلم ها هیچ چیز ندیدم
    • IR ۱۲:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      27 13
      دیگران از شما چه می‌بینند؟
  • دختربچه دیروز IR ۱۱:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    65 6
    دوران مدرسه ما دوران خوبی نبود . اوایل دهه هفتاد مدرسه می رفتیم . جوراب سفید ممنوع . کاپشن رنگی ممنوع. هر از گاهی می ریختند توی کلاس ها و کیف بچه ها رو می گشتند . آینه ممنوع . شانه و عطر و کرم و ... ممنوع . خلاصه همه چیز ممنوع . هر چیزی که سبب بشه کمی حس بهتری داشته باشی. مدرسه ما این گونه گذشت .
    • IR ۱۱:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      41 5
      آآآآخ داغ دلم تازه شد
    • IR ۱۳:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      10 61
      دوباره خودتحقیرها دست بکار شدند. خب هر کشوری در مدارسش یه سری قوانین داره. مثلا ژاپن قوانین خیلی سختی در مدارسش داره
  • IR ۱۱:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    28 2
    آقای طباطبایی درس اجتماعی و تاریخ بودند، خودشون هم شکل قذافی بودند و هم مثل ایشون عمل میکردند. هنوز درس‌هایی که دادند رو خاطرمون هست. فرد باسوادی بودند.
  • ماجد IR ۱۱:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    43 1
    با سلام یادم میاد سوم ابتدایی بودم بیماری خیلی سختی گرفتم که حتی سه ماه نتونستم برم مدرسه یه روز دیدم معلم کلاسمون که خانم جعفری بود تمام بچه های کلاس آورده بود به عیادت من از دیدن بچه های کلاس آنقدر خوشحال شدم که نپرس الان از آن موقع 43 سال میگذره خدا یا خانم جعفری را عمر با عزت بده
  • فرناز باعث IR ۱۱:۱۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 6
    خاطره‌ای که هیچ وقت از یادم نمیره اینکه من در پیش دبستانی با مادرم در یک مهد کودک بودم و چون خیلی لوس و گریه ای بودم دوست نداشت که در کلاس خودش باشم یکی از مربی‌های مهربونم از دنیا رفت و سه مربی دیگر کلا از مهدکودک رفتند و با مقاومت‌های زیادی که مادرم داشت در نهایت به کلاس خودش برگشتم.
  • IR ۱۱:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 4
    معلم زبانی داشتم که دوره دبیرستان همیشه امتحان می گرفت و اوایل سال بیشتر نمرات پایین ، منفی به بچه ها می داد یکبار به من داد 2 و یک سخنرانی مفصل در فضلیت این نمره و خوبی های من کرد من هم برای اینکه نشان دهم اوخیلی اشتباه می کند شروع کردم به خوناندن وتقویتا زبان و و تقریبا جزو خوبهای مدرسه ، یاد این معلم دانا بخیر و نیکی
  • سارا US ۱۱:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    17 25
    روز معلم مبارک
  • هادی IR ۱۱:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    19 1
    همه معلم کلاس اولشان را هیچ وقت فراموش نمی کنند اما من هیچ وقت نفهمیدم معلم کلاس اولم که بود ...تازه انقلاب شده بود نصف سال یک معلم آمد و تا آمدیم بفهمیم کیست مهاجرت کرد و رفت و نفر دوم را هم اصلا یادم نیست معلم کلاس دوم را اما یادم نمی رود "خانم نامداری" چون شبیه خان الهه رضایی مجری برنامه کودک بود ...این بود خاطره خوب من از معلم کلاس اول و دوم
  • کارشناس IR ۱۱:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    13 8
    خاطرات خوبی با مدرسه و معلمها دارم بعضیها مثل معلم کلاس اولم سرکار خانم امین پور هم روانشناس هم معلم بودند هرچه داریم از معلمین زحمتکش و دلسوز و مهربون و بامسوولیتمون داریم که نظم و ترتیب و انضباط و ستخکوشی و بعضی هم اخلاق رو بهمون یا دادند .ممنونم از همشون .همه معلمین زحمتکش و مسوولیت پذیر
  • آیدا IR ۱۱:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    17 2
    خانم دبیر زیست شناسی چهارم دبیرستان آگاهی تهرانپارس متاسفانه اسمش یادم رفته به من یاد داد که ابتکار داشته باشم و مسایل را از زاویه متفاوت ببینم و تحلیل کنم نه اینکه دنباله رو مد روز و پوپولیسم باشم. طرز فکر و مسیر زندگی منو عوض کرد. تا ابد بهش مدیونم
  • محمد IR ۱۱:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    34 2
    من توی دوره تحصیلم فقط دو تا معلم خوب بافرهنگ داشتم به نام آقای زادعباس و آقای کعبی که تو دبیرستان بودند. بقیشون آدمهایی بودند که خودشان نیاز به تربیت کننده داشتند. آدم هایی که طرز فکر و رویکرد زندگیشان کاملا اشتباه، در تقابل با دانش آموزان و تنبیهی بود. از نظر انسانی نیز رفتار دلسوزانه ای نداشتند. رتبه کنکورم ۴۰۰ منطقه ۱ شد اما نه به مدد معلم ها بلکه به دلیل تکیه نکردن به دانش و تربیت آنها. کاش معلم ها بدونند کارشون چقدر مهمه و بخاطر حقوق پایین همه اصول تربیت و آموزشی را فدا نکنند. معلم روزت مبارک
  • صیاد منوچهری PL ۱۱:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 3
    سلام.روز محبت و مهرورزی و هنر بر تمام معلمان مبارک باد.استاد رحیم هودی معلم علوم یک هنرمند واقعی هستند که در سال های 60و 61 ما را با هنر ناب تئاتر و عکاسی آشنا کرد.روشهایی که اکنون بعنوان روشهای نوین تدریس در دنیا به دانشجویان تدریس میکنم ایشان در همان سالها تمام آنها را بکار می‌گرفت که ای کاش این روشها را همان موقع به رشته تحریر درآورده بود تا بنام ژاپنی ها و فنلاندی ها و...ثبت نمیشد.ایشان با تلفیق هنر و کارهای عملی و مشارکت و همیاری و با اخلاق بسیار نیکو و چاشنی طنز و نمایشگاههای دست ساخته دانش آموزی تدریس میکردند و از همه مهمتر آنکه با تمام اهالی روستای همت آباد قره چمن (خرک به معنی گلوگاه) شیراز رفتاری دوستانه داشت و به همه سرکشی می‌نمود بطوریکه هنوز نام نیکش بر زبانها جاری است .او چگونه آموختن و چگونه زیستن را به ما آموخت.
  • رعنا IR ۱۱:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    16 1
    معلم کلاس اول ابتدایی سروش آزادی قم خانم وفایی عزیزم کاش این پیغام را ببینی. اواخر دهه پنجاه که معلم ها نقش شکنجه گر را داشتن تو مثل یک فرشته مهربان و یک مادر دلسوز به ما درس میدادی و مراقب شخصیت و تربیت ما بودی. تو پایه قوی تحصیلی و روش صحیح آموختن را به من هدیه دادی. شاید خوشحال بشی که بدونی الان استاد دانشگاه و نویسنده هستم. خیلی دوستت دارم
  • IR ۱۱:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    39 2
    گذاشتن خودكار لاي ناخن، كشيدن موهاي كنار شقيقه، شلنگ كف دست زدن، توهين و ناسزا گفتن، اردنگي زدن، بازديد مو و ناخن، از ته تراشيدن موي سر، پرتاب گچ، ايستاده نگه داشتن گوشه كلاس و ....
  • علی DE ۱۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    18 1
    فیلم میدادیم به معلم عربی مان نمره میگرفتیم.
  • رز . IR ۱۱:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    20 0
    کلاس اول پای تخته بودم که یک دفعه دست سنگین معلم زد پشت سرم .با این که درسهام خوب بود .اصلا متوجه نشدم اون کتک برای چی بود
  • بابک DE ۱۱:۵۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    31 1
    کتک خوردن با چوب دو و میدانی و خودکار لای انگشت.تازه میامدیم خونه از پدر مادرمون هم کتک میخوردیم .حالا الان مگه ناظم و معلم جرات داره یه تو به بچه بگه....
  • کریم IR ۱۲:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    11 7
    بادرود بر معلمان زحمتکش و ادیب هر چه قدر هم کنم خورده باشیم به نظرم هممون به جورایی دلتنگ دوران مدرسه از ابتدایی بگیر تا دبیرستان و حتی دانشگاه میشیم بخاطر این احساس قشنگ هم که شده باید ب خوبی یاد دوران کنیم منم سر تلفظ حرف ش بخاطر اینکه حالت سوت زدن می‌گرفت کتک نوش جان کردم ولی می‌دونم بی منظور کتک می‌زند معلمان زحمتکش دمشون گرم خاطرات تون همیشه زنده
  • IR ۱۲:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    28 13
    بسیاری از معلمها به خصوص با سابقه ها خودشون احتیاج به تربیت دارند هیچ چیز ازشون یاد نگرفتیم جر کتک و توهین و بی احترامی با وجودی که درسخوان بودم و آروم انگار عادتشون بود عقده حقوق کمشون رو سر بچه های بدبخت خالی میکردن الان هم از ترس هست که جرات اون جولان دادن قدیم رو ندارند ولی ادمهای بی عزت نفسی هستند هرجا میشینن مینالن و غر میزنن و پرس و جوی بیش از حد و حسودی حقوق بقیه رو میکنند درحالیکه همین الان با حجم کار بسیار کمتر حقوق بالاتر از خیلی ارگان ها و سازمانهای دیگه میگیرند بعضی بیسوادها و کم سوادهاشون هم همین بحث حقوق رو بهانه میکنن و حتی حاضر نیستند یک کتاب بخونن
  • IR ۱۲:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    18 2
    سال۷۱ کلاس سوم راهنمایی بودم. مبصر اسم کناریم رو در ردیفها بدها نوشته بود بغل دستیم تو شلوغی کلاس، اسمش رو از روی تخته سیاه پاک کرد مبصر فکر کرد من این کار رو کردم اسم من رو نوشت بلند شدم رفتم جلو که بگم من این کار رو نکردم معلم وارد کلاس شد و من رو با یه پس گردنی انداخت بیرون و به ناظم که جلوی کلاس بود گفت وسط کلاس داشته میرقصیده و اون هم نامردی نکرد و چپ و راستم کرد و ناظم بعدی هم که از راه رسید ناظم اولی همین رو گفت و اون هم شروع کرد به زدنم. اونقدر زدنم که تمام صورتم قرمز شده و بود و فقط زارزار گریه میکردم. زدنش که تموم شد معلممون گفت برم داخل کلاس. وقتی رفتم داخل تا آخر زنگ فقط گریه میکردم. آنچنان بغضی تو گلوم گیر کرده بود که هنوز بعد سی سال وقتی یادش میفتم گریم میگیره. وقتی رفتم خونه، جرات نکردم به بابام بگم ولی خواهرم از ناراحتیم فهمید و موضوع رو براش تعریف کردم بهم گفت برم پیش مدیر. فرداش این کار رو کردم و موضوع رو بهش گفتم. گفت برو خبرت میکنم بعد چند دقیقه صدام زد و من رو با ناظمها روبروم کرد و اونها گفتن به خاطر حرف معلم این کار رو کردن و خودشون رو بی تقصیر جلوه دادن.
  • IR ۱۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    6 3
    شهید محسن میزبان معلم خوب من. یک دوست و یک برادر بزرگ. روحیه ایثارگری را در وجود من پرورش داد
  • ارکاداش IR ۱۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    5 3
    معلمان شهرستان اهر عالی عالی بودند ارزوی سلامتی دارم اقای زینی زاده/ کریمی/حمزه زاده/زابح/صفیزاده/نصیری/
  • IR ۱۲:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    12 1
    تو راهنمایی سر برف بازی با یکی از بچه ها برف ریختم تو کلاس معاون که نمی دونم چه مرگش بود محکم زد تو گوشم منم تا وقتی تو مدرسه بود از کنارش رد می شدم سلام نمی کردم .
  • IR ۱۲:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    18 1
    پنجم دبستان یه معلم زن داشتم مشخصن تمام ناراحتی های شب گذشته خانه اش رو صبح می آورد سرکلاس سر بچه های مردم خالی می کرد. اکثر معلم های من از سال 63 تا 75 اینطوری بودن
  • IR ۱۳:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    41 7
    خاطره ای وجود نداره . معلمهایی داشتیم که از کتک زدن و شکنجه بچه ها لذت میبردن و فقط ترس از اونا تو دل بچه ها باقی موند . هرگز اونارو نخواهم بخشید و امیدوارم اون کتک ها رو یه جایی به روزگار پس بدن .
  • حسن IR ۱۳:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 3
    دست تک تک معلمان عزیزم را از اول ابتدایی تا سال چهام دبیرستان میبوسم و قدردان تک تک آنها هستم .
  • IR ۱۳:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    32 6
    دهه شصتی ها همش کتک و تحقیر و فحش
    • ایرانی وطن پرست IR ۱۴:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
      4 3
      دقیقا آقای تماسی روحش شاد ، معلم زبان راهنمایی مدرسه علمدار زارع روستای دهنو ...حومه شیراز ...مثلا از بیست 8 میگرفتی 8 رو از بیست کم میکرد و تقسیم بر دو با چوب 4 تا کف دست میزد ......بیست پنج صدم و نیمش رو میزد تو سرمون.....
  • IR ۱۳:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    14 1
    آقای اعتمادی معلم کلاس دو ابتدایی سال 67یا68 طی سال یک قلک ساخت با قوطی شیر خشک هر کس در توانش پنج ریال یک تومن دوتومن میذاشت داخش آخر سال برای همه بچه‌ها از اون پول که خودشم مبلغی روش گذاشته بود نفری یدونه کتاب کودکان آورد برای من کتابی در مورد نحوه پرورش و فواید کرم ابریشم بود بهترین هدیه زندگیم همون کتاب بود و هنوز هم کتاب رو بهترین دوست و هدیه خداوند به انسان میدانم هر جا هستید آقای اعتمادی راه رو به من بچه روستایی نشان دادی سلامت و شاد و پیروز باشید
  • فرزاد IR ۱۳:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    15 2
    یادم میاد معلم پرورشی داشتیم میگفت آنتن بقیه باشیم
  • نوبهار IR ۱۳:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    31 1
    مادرم معلمم هم بود در دوران دبیرستان. بسیار مهربان و باسواد بود. چیزی فراتر از یک معلم برای دانش آموزانش بود. امسال کنار ما نیست. روح تمامی معلمان واقعی در این روز شاد
  • مهسا بهادری IR ۱۳:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 6
    یک جعبه نارنجک به قول مشهدیا و نون خامه‌ای به قول تهرانیا خریده بودیم تا روز معلم رو برای دبیر ادبیاتمون جشن بگیریم. دوم دبیرستان بودیم یه شیرین عسل تو کلاس بود که اصلا خوشم نمیومد ازش یه دونه از این نون خامه‌ای ها رو باز کردیم تا بکوبونیم تو صورتش یکی از بچه ‌ها خبر داد که خانم ایکس، ملقب به شیرین عسل رسید نون خامه‌ای به دست وایستادیم، در باز شد و ما خامه رو کوبندیم اما نه تو صورت شیرین عسل تو صورت خانم شهبازی، بنده خدا چیزی نگفت وقتی توضیح دادیم کلی خندید ولی خب برای تنبه امتحان اون روز رو کنسل نکرد.
  • نگارعلی IR ۱۴:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    15 2
    سوم دبیرستان که بودم گل‌های دسته‌گل خواستگاری خواهرم رو که بهم خورده بود، دونه دونه کردم و به معلم‌های مدرسه دادم و روزشون رو تبریک گفتم :)
  • ایرانی وطن پرست IR ۱۴:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 3
    کلاس پنج ابتدایی بودم زمانی جنگ سال 65 فکر کنم بود ما در روستای دهنو بودیم حومه شیراز ، زمانی بود که شهر ها رو با موشک میزدند ، هیچوقت التهاب و نگرانی معلم خودمون خانم شاهدی رو یادم نمیره چون خونشون شیراز بود و بچه هاش خونه بودند و همیشه پنجره رو باز می گذاشت و سمت شیراز رو نگاه میکرد ، اگر یه دودی حتی از باغهای اطراف بلند میشد ، ایشون فکر میکردند شیراز رو با موشک زدند و .....
  • عباس IR ۱۴:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    24 1
    آقای روزبه استاد دینی دبیرستان نمازی شیراز ، سال 74 سر کلاس دینی یه سوال ازش پرسیدم ، درس خداشناسی و توحید بود ، پرسیدم استاد اگر تو خیابون یه خانمی رو ببینی و ایشون زیبا باشن و ما از زیبایی ایشون به قدرت خدا پی ببریم مشکلی داره ...بهم گفت عباس، به حضرت عباس یه نامه به بابات میدم که نه خودت درس می خونی نه میزاری بچه های مردم درس بخونن ...خلاصه بیرونم کرد ...منم از خدا خواسته اومدم خونه ....
  • IR ۱۴:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    7 2
    معلم پنجم ابتدایی من ، سی سال پیش، بیشترین تاثیر در زندگی ام داشت. ایشان الگوی اخلاق و تعهد بود . بدون اجبار دانش آموزان را به سمت علایق و توانایی هایشان هدایت می کرد. سالهاست که وی راندیده ام . خدا حفظت کند آقای جهانگیری معلم ابتدایی مدرسه قائم نارمک تهران.
  • کریم دهقان IR ۱۴:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    8 2
    کلاس سوم و پنجم‌و ششم ابتدایی یک معلم عشایری داشتیم حد اقل هفته ای یک بار کف دستی با ترکه من را می زد من مبصر کلاس بودم بچه ها که درس بلد نبودند من را کتک می زد میگفت چرا بچه ها درس بلد نیستند در امتحان نهایی هم در ریاضی که اون وقت می گفتند درس حساب برگه امتحانی من و یک نفر دیگر را که تنبل ترین کلاس بودند عوض کردند ما دونفر در امتحان نهایی تجدید شدیم آنها قبول شدند تا هنوز روحیه ام خُرد است خاطره خوبی ازاین معلم نداشتم
  • شهلا IR ۱۴:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    10 21
    روز اول مدرسه مدیر پای بلند گو گفت بچه ها خوشحالم که به همتون خبر بدهم نمرات تمام کارنامه های شما از بالا تا پایین بیست است لطفا این نمره را تا آخر سال حفظ کنید. شاد باشد هر جا هست
  • IR ۲۱:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    2 1
    من کلاس اول دبستان رو هیچ وقت از یادم نمیره با اینکه سه سال مونده بود به پیروزی انقلاب کلاس اول بودم معلم مون خانم رضایی بود من یه با کفشام رو عوضی پوشیدم منو از صف حیاط مدرسه بیرون کشید و با عصبانیت گفت چند دفه بهت بگم کفشاتو درست بپوش بعد کفشامو علامت گداشت گفت اینی که با خودکار علامت گذاشتم رو این پا...پای راستم رو اشاره کرد بپوش خخخخ هیچ موقع قیافه اش یادم نمیره یادش به خیر
  • معصومه IR ۲۲:۰۵ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    4 1
    خانم پروین دخت رای.دبیر ادبیات دبیرستان شاهد کرمانشاه. شما من را عاشق ادبیات و زبان فارسی کردی. با اون منش زیبا و وقارت. یک معلم باوجدان مهربان. همیشه از شما به نیکی یاد میکنم.
  • علی IR ۲۲:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    2 1
    ما یک معلم داشتیم که هرکی هرچیزی که می‌گفت و به قولی تیکه می انداخت رو توی دفترش جلوی اسم اون دانش آموز می نوشت بعد موقع میان ترم همراه با اسم دانش آموز اون تیکه هایی که در طول ترم انداخته بود رو هم میخوند بعد نمره میداد خدا حفظش کنه شاید هم به رحمت خدا رفته باشه که روحش قرین رحمت
  • IR ۲۳:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۲
    6 1
    ناظمی داشتیم در دبستان ابومسلم کوهدشت به نام آقای کونانی. یک روز که بچه ها در کلاس سر و صدا میکردند اومد کلاس و مستقیم اومد سراغ من که هیچ کاری نکرده بودم. خیلی کتک زد. واقعا نمیبخشمش. نمیدونم مشکلش با من چی بود. واقعا هر کسی لیاقت نام معلم رو نداره
  • شایان IR ۰۰:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۳
    2 3
    چندباری که حسابی کتک خوردم دلیلش هم نفهمیدم اما خوشحالم چون چوب معلم گله
  • DE ۰۰:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۲/۱۳
    8 1
    مدارس ایران مثل بازداشتگاه است . چه خاطره ای جز وحشت از معلم ، ازمدیر و ناظم و اخراج بی دلیل ..