مهری توکلیان: تلویزیون و سینما همیشه برای به تصویر کشیدن صحنههای حسی و عاطفی با مشکل و محدودیت مواجه است.
فیلمها و سریالهایی را به یاد بیاورید که در آن فردی پس از سالها دوری از خانواده دوباره به کشور باز میگردد و اعضای خانوادهاش را ملاقات میکند. در عالم واقعیت این فرد به محض ملاقات با اعضای خانوادهاش، آن ها را در آغوش میگیرد، اما در عالم فیلم و تلویزیون در کنار همسر و سایر بستگان غیر همجنس چنین فردی حتما یک کودک یا نوجوان کم سن و سال قرار داده میشود تا این فرد به نمایندگی از همه اعضای خانوادهاش کودک حاضر در سر صحنه را بغل کند.
البته محدودیت همیشه نتیجه بدی ندارد و گاهی منجر به بروز خلاقیتهای خاصی در به تصویر کشیدن صحنههای عاطفی میشود. یکی از نمونههای چنین خلاقیتی را در قسمت هشتم سریال شوق پرواز دیدد. در بخش پایانی این قسمت از سریال و جایی که ملیحه با پدرش درباره ازدواج با عباس صحبت میکند و پدر با این وصلت موافقت میکند، ملیحه جوان سرشار از حس و حالی عاشقانه است. او با غلبه بر تردیدهایش مهمترین تصمیم زندگی خود را گرفته و پذیرفته تا با ازدواجش با عباس، از علایق خود دست بکشد، از شهر خود و جمع خانواده اش دور شود و مسیر تازهای را در زندگی پیش بگیرد.
در چنین شرایطی تایید این تصمیم از سوی پدر باعث میشود تا ملیحه جوان به شدت هیجان زده شود. در شرایط واقعی و مشابه دختران به نشانه ادب و احترام پدر خود را در آغوش میگیرند، دست یا صورت او را میبوسند و از او بابت چنین موضوعی تشکر میکنند. این صحنه به عنوان بخش پایانی قسمت هشتم «شوق پرواز» از اهمیت خاصی برخوردار بود و نحوه اجرای آن فکر و ذهن صمدی را به شدت مشغول کرده بود. او ابتدا تصمیم گرفت این گفت و گوی دو نفره پدر و دختری را به گفت و گوی دو نفره مادر و دختر تبدیل کند و با تصویربرداری این صحنه در داخل منزل ملیحه، صحنه مورد نظر خود را اجرا کند، اما در فیلمنامه، خط داستان به گونهای نبود که مادر بتواند با دخترش چنین مکالمهای داشته باشد، ضمن آن که حضور در یک فضای روحانی مانند امامزاده و نیز کسب اجازه ملیحه از پدرش قابلیت دراماتیکی بیشتری داشت که این قابلیت در صحنه گفت و گوی احتمالی ملیحه با مادرش وجود نداشت.

شب پیش از تصویربرداری این صحنه فکری به ذهن «یدالله صمدی» رسید که اجرای آن را در سکانس پایانی قسمت قبل دیدید. در این قسمت وقتی پدر موافقت خود را با این موضوع اعلام می کند، کُت خود را به دخترش می دهد و می رود تا وضو بگیرد. دوربین بر روی چهره ملیحه مکث میکند. ملیحه کُت پدرش را در آغوش می گیرد و آن را بو میکشد و میبوسد. با چرخش دوربین پدر را میبینیم که به سمت حوض میرود تا وضو بگیرد. موسیقی نیز حس و حال این صحنه را تشدید میکند. این دکوپاژ شیوه و روشی ابتکاری بود تا سریال در حسیترین لحظه خود، به جای آنکه با اجرایی ناقص و کم جان، آب سردی بر سر مخاطب بریزد، حس عاطفی موجود در صحنه را تشدید کند و مخاطب را آماده تماشای سایر رویدادهای عاطفی سریال کند.
5757
نظر شما