ابتدا نامه یاران شهید لاجوردی را با عنوان «یک بار برای همیشه تاریخ» را به نقل از سایت خبرگزاری فارس، بخوانید:
الحمد الله علی ما هدانا – خدای منان را سپاس بیکران برای هدایت یافتگان فیسبیل الله که با مجاهدت خویش و صبر و استقامت پرده از چهره نفاق زدودند و به پیروان مکتب روح الله نوید پیروزی دادند و خدا را صد شکر که منافقین با دست خویش خود را رسوا ساختند.
امروز در مقابل این همه بیحرمتی به خون پاک شهیدان سکوت را جایز ندانسته و با اعتذار و پوزش از رهبر عظیم الشأنمان درپاسخ به مطالبی که در سایت منسوب به خوئینیها و تحت عنوان ((از خوئینیها بپرس رجائی و باهنر را چه کردی؟))درج گردیده است و با فرافکنی در این شرایط حساس جهان اسلام، سعی در القای نکتهای انحرافی در مسیر بیداری اسلامی که به زعامت و رهبری داهیانه مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای مدظله العالی شکل گرفته است و برای عدهای غیرباور، بلکه تحمل و هضم آن نیز سنگین است و هدفی جز خلل در صف متحد امت شهیدپرور جمهوری اسلامی بهدنبال ندارند؛ به قصد قربت و انجام وظیفه، میخواهیم دین خود را به شهدا ادا نمائیم و صد البته نیت تخطی از فرمان مطاع رهبر کبیر انقلاب اسلامی نداشته و نخواهیم داشت، که لازمه ولایتمداری مطیع امر مولیبودن است.
اما اگر رهبر و ولیمان به مصلحت بدانند ((یکبار برای همیشه تاریخ)) پرده از رازها و هزاران سؤال و چراهایی که در پرونده ای که به امر امام راحل عظیم الشأن (ره) بدون هیچ گونه اظهار نظر قضایی بسته شده است و آن را (( پرونده هشت شهریور )) ، (( پرونده انفجار نخست وزیری )) ، (( پرونده شهادت رجایی و باهنر )) و هر کس آن را به نامی می شناسد ، برداشته شود ، تا اذهان جامعه بی هیچ شائبه ای در جریان آن وقایع قرار گیرند، (( تا سیه روی شود هر که در او غش باشد )) و قضاوت را به امت بیدار و مقاوم و صبور این نظام مقدس الهی واگذاریم .
اما به همین مقدار بسنده می گردد که اگر مدعیان صداقت ، واقعیات تلخ تاریخ انقلاب اسلامی را شبهه افکنی قلمداد می نمایند ، پس خودشان با طرح ساختگی این سوال و پاسخ آن هم به این شکل و شمائل و در این شرایط حساس چه هدفی را دنبال می نمایند؟!!!
الحمدلله به کوری چشم آنان که تحکیم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در این برهه از زمان قدرت طلبی تلقی می نمایند ، حکومت اسلامی بیش از هر زمان به اوج بالندگی و ثبات سیاسی اجتماعی در جهان دست یافته است و بی نیاز از تمسک به حربه های حباب گونه ای است که در این و آن برایش بتراشند و آنچنان محکم و استوار سکان دار این حرکت خروشان در عرصه جهانی نقش ایفا می نامید، که همگان انگشت بر دهان ، جز نظاره گری طرقی نمی بینند.
واقعا چگونه می خواهید ذهن جامعه را از آن چه که بدست آمده و دریافته است و تحقق پیش بینی های حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دنیا و در قلب شیطان بزرگ و استکبار جهانی جلوه گر شده است، را با طرح اینگونه مسائل به کنار بزنید مگر می شود خورشید را پنهان کرد؟ زهی خیال باطل، ما هم برای روشن شدن ذهن جوانان بسیجی مان این حماسه سازان عرصه های دفاع مقدس و سازندگی و حضور همه جانبه در صحنه های بیداری ، نکاتی را در حد ضرورت می گوئیم گرچه در مقاطع زمانی مختلف شمه ای از آن را در ادبیات گوناگون و نشریات دریافت داشته اند : (( ویژه نامه نشریه ایران در فتنه 88 )) و در این مقال صرفاً در حدی که موجب سوء استفاده ضد انقلاب و منافقین تروریست قرار نگیرد ، توضیح خواهم داد و ناگفته ها را به زمانی که مصلحت اقتضاء نماید ، وا می گذاریم .
بسیجیان عزیز بدانید؛ که می دانید در طی سالیان 60 و 61 و 62 که گروهکهای ضد انقلاب با چنگ و دندان و استفاده از هر سلاح به جان امت حزب الله یورش بردند، این دستگاه قضایی و دادستان انقلاب اسلامی تهران بود که با تلاش بی وقفه و شبانه روزی عرصه را بر آنها تنگ کرد.
که یا دستگیر و مجازات شدند و یا به دامان اربابان خود گریختند و باید کسانی که خود را همطراز مجاهدان سالهای آتش و خون می شمارند، پرسید به چه کاری مشغول بودند و چرا بر زبانشان قفل زده بودند و با چه رویی امروز می خواهند، ننگ حمایت های صهیونسیتی را در فتنه 88 از دامان خود بزدایند، مگر ملّت به این زودی فتنه 88 و عوامل وابسته و جیره خوار استکبار جهانی و حامیان آنها را به فراموشی سپرده است، قطعاً اینطور نیست، بلعکس، نه تنها از یاد نخواهد برد، بلکه آرزوی حضور دوباره آنان را در صحنه ی انتخابات آتی که با این حربه های پوشالی به میدان آمده اند، به یأس مبدل خواهد ساخت.
امت بیدار است و رهبریاش هوشیارتر از هر زمان و نیازی به اینکه بخواهد به این تفرقه افکنی ها بیاندیشد و انسجام و وحدت یکپارچه خود را خدشه دار سازد، نداشته، بلکه بیش از هر زمان مهیای حضوری همه جانبه برای خنثی نمودن حربه ها و توطئههایی است که درگوشه و کنار واماندگان سیاسی برایش تدارک می بینند و در حسرت نوشیدن شهد قدرت فلسفه بافی می کنند.
بدیهی ترین تصویر از شرایط زمان انفجار جلسه شورای امنیت کشور توسط عامل نفوذی گروهک تروریستی منافقین منجر به شهادت ریاست جمهوری و نخست وزیر شد، این است که کشمیری چگونه و چرا توانسته است به بالاترین سطح امنیتی کشور بدون هیچ مانعی دست پیدا کند، غیر از این است که فرد یا افرادی با او همکاری داشته اند ، ساده اندیشی است بگوییم، سازمان تروریستی منافقین با توانایی شخصی مثل کشمیری بتواند به این اقدام جنایتکارانه دست بزند، کما اینکه خودشان در جلسات درون گروهی و برای توجیه و انگیزه هوادارانشان بارها از اقدامات گسترده و هماهنگی که به این انفجار ختم گردیده است، سخن پراکنده اند گرچه به زعم خوئینی ها دستگاه قضایی و دادستانی انقلاب تهران توانایی دستگیری کشمیری و کلاهی را نداشتند، اما بر هیچکس پوشیده نیست که مسؤلیت امنیت و اطلاعات سایر نهاد های نو پا بوده است. افرادی بودند که مدعی توانی برتر، از همه نیروهای امنیتی را داشته و داعیه تشکیل سازمان امنیت و وزارت اطلاعات را یدک می کشند؟!
کلاهی و کشمیری و بنی صدر با سرکرده تروریستها مسعود رجوی در یک اقدام هماهنگ شده قبلی از کشور گریختند، اما تمامی افراد مرتبط در اجرای این اقدام تروریستی در داخل کشور شناسائی و دستگیر و مجازات شدند، گرچه اگر مسئولین اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری با دخالتهای بی جا مانع از پیگیریهای دادستانی انقلاب تهران نشده بودند، آنها هم دستگیر می شدند، اما نقطه مبهم از همین جا آغاز می گردد، زیرا کشمیری با دست یابی به اسناد سری نیرو هوایی و شناسایی نیروهای مسئله دار و خنثی از مدتها قبل تدارک این فرار را هم فراهم کرده بود، آیا کسانی که کشمیری را از ستاد منافقین به درون حکومت نو پای اسلامی وارد کردند و با معرفی ارگانها و نهادها زمینه رشد وی را فراهم آورده تا جای که درسری ترین مراکز از جمله رکن دوم نیروی هوایی و سپس نخست وزیری و نهایتاً دبیر شورای امنیت کشور قرار دادند.
نمی بایست پاسخگوی این سوال باشند که با چه انگیزه ای و هدفی این روند را دنبال کردند؟ و حتی پس از انفجار سالن جلسه شورای امنیت کشور و به شهادت رسیدن ریاست جمهوری و نخست وزیری ، بدنبال جسد سازی برای کشمیری خائن ، تهیه پوستر شهدات برای او بودند و در همان بعداز ظهر روز انفجار تحت پوشش تسلیت به خانواده کشمیری به منزل وی بروند و اسناد و مدارک سری محرمانه دولتی و دستگاه رمز کننده تلفن و دیگر تجهیزاتی که در منزل کشمیری بوده است را از آنجا خارج نمایند تا به دست نیرو های امنیتی نیافتد و نفوذی بودن کشمیری و فرار وی بر ملا نگردد و در مجلس ختم در مدرسه عالی شهید مطهری فرد دیگری را به عنوان همسر کشمیری به مسؤلین و مقامات کشوری معرفی نمایند !!! و هزاران سؤال و مسائل مبهم و مهمی که روشن کننده زوایای پنهان و دست های همکار کشمیری، در انفجار هشتم شهریور است و برای امت شهید پرور بلا جواب مانده است. آنچه بیان شد.
فرزندان انقلابی امت شهید پرور در دادستانی انقلاب اسلامی به تمامی زوایای پنهان این پرونده پی برده و عوامل آن را شناسایی کردند؛ اما درست در زمانی که به حساس ترین مرحله رسیدند خواستند با احضار و تحقیق از آخرین حلقه ی این زنجیره پنهان پرده از راز خیانت و همکاری عده ای که توسط شخص خوئینی ها در جریان پیشرفت و روند پیگیری پرونده قرار گرفته بودند، مانع از این راز گشایی شدند.
زیرا اینطور که در رفتار و عملکرد ایشان بر می آمد گویا از ابتدا خوئینی ها با هماهنگی همین جریان به بازدید از زندان و مستقیماً ملاقات با علی اکبر تهرانی تشریف فرما شدند و قصد داشتند که به نحو کامل آثاری را که از این ماجرا وجود دارد از بین برده و با توجیه برخورد جناحی، بگویند به لحاظ اینکه شهید لاجوردی و همکارانش از جناح مخالف هستند این قضایا را ساخته اند و هیچ اتهامی متوجه کسانی که در مظان اتهام می باشند وجود ندارد و وقتی با نظر داگاه در مورد نقص پرونده علی اکبر تهرانی مواجه شدند تصمیم خود را عوض کردند زیرا نمی شد که صورت جلسه دادگاه و مسائلی که در آن مطرح گردیده است از بین برد و نادیده انگاشت و بهمین دلیل است که ایشان از تشریح محتوای پرونده خود داری می نمایند و از شهیدی چون لاجوردی (( مرد پولادین انقلاب )) اینگونه بیرحمانه یاد کرد، بهتر است خوئینی ها این قدرشناسی را برای همفکران خودشان نگه دارند و اگر چیزی در چنته دارند بیان کنند !! پس بدنبال چه هستند آن روز که در اوج قدرت بودند و کاری از پیش نبردند ؟ چرا امروز دوباره کوس رسوایی می نوازند ؟
بحق شهید لاجوردی چهره نفاق را در تمامی ابعاد و زوایا شناخت و چنانچه در بخشی از وصیت نامه اش بیان نموده ؛ این چهره نفاق در سال 88 پرده از چهره خود عقب زد و ماهیت درونی خود را نشان داد . شخص خوئینی ها به عنوان دایه ی مهربان علی اکبر تهرانی چنان از او یاد می کند که بعید است در مورد شخص دیگری اینطور گفته باشند ، به هر حال نقص پرونده را اگر ایشان نمی گویند ما می گوییم.
دادگاه صراحتاً اعلام نمود نظر به اینکه علی اکبر تهرانی مدعی است با همکاری افراد دیگری این امور را پیگیری و انجام داده است که از هیچیک از آنها تحقیق صورت نگرفته است و باید یا ایشان آزاد شود و یا اینکه بقیه افراد نیز احضار و تحقیقات تکمیل و سپس پرونده به دادگاه اعاده گردد به همین دلیل شخص خوئینی ها تصمیم گرفتند بقیه السلف این جریان احضار و از آنان تحقیق صورت پذیرد و چنانچه اتهامی متوجه آنها می باشد با صدور کیفرخواست به دادگاه معرفی شوند و به این ترتیب روند پیگیری پرونده را تغییر داده راهکار را در این دیدند که بصورت ظاهر با ادامه پیگیری پرونده موافقت نمایند.
به این ترتیب هم بهطور کامل در جریان جزئیات امر قرار میگرفتند و هم فرصت کافی برای اینکه به موقع بتوانند از عواقب این پرونده خود و همفکرانشان را رها سازند و آنچه برای شخص خوئینیها قانعکننده نبود روند پیگیری و روشن شدن حقایق دیگری بود که منجر به خودکشی یکی از بازداشتشدگان گردید که نه موضوعات و نه اتهامات منتسبه به افراد مرتبط به پرونده و توجیه انتساب جرم از نظر دادگاه، چرا که وقتی ایشان کیفر خواست های تعدادی افراد را ملاحظه کردند و دیگر راهی برای برون رفت از کاری که شروع کردند، نداشتند دست به دامان جناح خود شدند تا با نگارش نامه ای که حاوی مطالب غیر واقعی به محضر حضرت امام (ره) از وجود مبارک ایشان برای رهایی استفاده بگیرند در حالی که به ادعای ایشان قرار بود از محققین پرونده تا آخرین مرحله حمایت شود، به یکباره آنچنان موضع گیری کردند که به بسته شدن پرونده به دستور حضرت امام (ره) راضی شدند.
در حالی که تا قبل از آن به کمتر از اعلان برائت افراد بازداشت شده از طریق رسانههای عمومی آن هم بهوسیله دادگاه قانع نبودند. در مورد آنچه در محضر حضرت امام (ره) مطرح گردیده است چون اجازه ندادند اسناد و مدارک و قضات رسیدگی کننده در آن جلسه حضور داشته باشند و شاهدان دیگری حضور داشتند که مقابل اظهارات شخص آقای خوئینیها به برخی از مسائل پرونده اشاره نمودهاند ولی بنا به دلایلی از بازگویی آن خودداری مینمایند. ما چیزی نمیگوئیم ولی انشاءالله اگر روزی این راز سر به مهر، به امر ولایت امر مسلمین گشوده شود، حقایق را به سمع و نظر امت حزبالله خواهیم رساند.
والسلام
احمد قدیریان – اصغر فاضل – حسین همدانی – مرتضی صالحی – محمدعلی امانی
*****
واکنش موسوی خویینی ها
در بخشهایی از واکنش سیدمحمد موسوی خویینی ها آمده است:
از چند نفری که اسامی آنان در آخر این پاسخ آمده است تنها آقای حاج احمد قدیریان رابه خاطر می آورم، از همین رو عرض میکنم : جناب آقای قدیریان!قطعاً فراموش نکرده اید که از آغاز مسؤلیت بنده در دستگاه قضائی، جناب عالی نماینده دادستان کل کشور در امور مربوط به اسلحه و مواد منفجره بودید و تا زمانی که من در این سمت بودم ( تا پایان عمر مبارک حضرت امام-ره-) شما هم نماینده بنده بودید و قطعاً نیز ابراز ارادتهای مکرر خود را نسبت به اینجانب فراموش نکرده اید و نیز برای تأکید بر ارادت خود به اینجانب به یاد دارید از مرحوم شهید بهشتی درباره جایگاه من در انقلاب چه سخنی را نقل میکردید.
اکنون سؤال من از شما این است که چرا در تمام آن سالها که نماینده من بودید حداقل یک بار اطلاعات خود را درباره این پرونده و درباره آنچه از اقدامات مرحوم شهید لاجوردی میدانستید و در پرونده منعکس نبود با من در میان نگذاشتید؟ چرا در زمانی که دادستانی انقلاب برای آخرین بار این پرونده را به جریان انداخت شما حداقل برای یک بار لب به سخن باز نکردید واطلاعات خود را در اختیار من یا کسانی که مسؤل مستقیم پرونده بودند مانند آقای رئیسی قرار ندادید؟ چرا شما و آن چند نفر دیگر که با هم این پاسخ را امضاء کرده اید در همان زمان خود را به دفتر حضرت امام نرساندید و اطلاعات خود را در اختیار ایشان نگذاشتید؟
جناب آقای قدیریان وعده افشاگری و دیگر اقدامات را داده اید .چرا همین امروز اقدام نمی کنید؟ بیائید تا دیر نشده است و تا آقایان حجج اسلام : نیّری، رازینی، رئیسی و دیگرانی که در جریان این پرونده بودهاند زنده اند( که عمرشان دراز باد) اطلاعاتتان رادر اختیار بگذارید.
212302
نظر شما