بهنوش خرمروز: در موزه هانترین کالج سلطنتی جراحان لندن، هزاران نمونه آناتومی انسانی و حیوانی نگهداری میشوند. این موزه که هنوز از آن به عنوان یک مرکز آموزشی استفاده میشود، در قرن 18 میلادی توسط جان هانتر، جراح، طبیعتشناس و کالبدشناس بنا گذاشته شد. در طی سالها، نمونههای فراوانی به این مجموعه افزوده شد، از جمله در سال 1975 / 1354، پروفسور ویلیام اوسمان هیل، نخستینشناس، نمونهها و یادداشتهای پژوهشی خود را به این موزه اهدا کرد.
بسیاری از نمونهها حتی تمیز و آماده نشده بودند و کاتالوگ مجموعه ناقص بود. بنابراین در واقع بخش زیادی از نمونهها زیاد مورد علاقه محققین نبودهاند و سالها بدون این که کسی به آنها نگاهی بیاندازد، رها شده بودند.
اما به گزارش بی.بی.سی، در سال 2008 / 1387، کار بر روی مجموعه پروفسور هیل نتیجهای بسیار عجیب به دنبال داشت. جعبهای یافت شد مملو از چیزهایی که به وضوح به علاقه وی به مطالعه بر روی موجوداتی که وجود آنها به اثبات نرسیده است، مربوط میشد. در این جعبه، ردپاها، مو و نمونههای دیگر، از جمله نمونهای که به انگشت یتی معروف شد، قرار داده شده بود. یتی یا مرد برفی منفور، گونهای است که اگرچه گزارشهایی از دیده شدن آنها به ثبت رسیده، اما هرگز وجودشان به اثبات نرسیده است. انگشت یتی 9 سانتیمتر طول و 2 سانتیمتر عرض دارد، خمیده است و در انتها سیاه است و یک ناخن بلند دارد. بر اساس نوشتههای درون جعبه، این نمونه به یک یتی مربوط میشود و در معبدی در نپال کشف شده است.
گروه اعزامی به دنبال یتی
در نوشتههای پروفسور هیل نوشته شده که این انگشت توسط پیتر بیرنه، کوهنورد و جستجوگر سابق نزد وی آورده شده است. آقای بیرنه اکنون 85 سال دارد و در آمریکا زندگی میکند. در بازدید اخیر وی از لندن، گزارشگر بی.بی.سی با وی در این رابطه دیدار کرد. آقای بیرنه توضیح داد که خودش انگشت را به لندن آورده است.
داستان وی در سال 1958 / 1337 آغاز میشود، زمانی که وی عضو یک هیئت عازم هیمالیا بود تا شواهدی از مرد برفی افسانهای بیابد. او میگوید: «روزی در معبدی به نام پانگبوچه چادر زدیم. در این معبد تعدادی از نگهبانان شرپا زندگی میکردند که یکی از آنها به زبان نپالی، یعنی همان زبانی که من حرف میزدم، صحبت میکرد. او به من گفت که آنها در معبد دست یک یتی را پیدا کردهاند که سالهاست در آنجا خاک میخورد. آن دست شبیه یک دست بزرگ انسانی بود و با پوست سیاه و ترک خورده پوشیده شده بود. به دلیل شمعها و چراغهای روغنسوز درون معبد حسابی چرب شده بود و انگشتها خم شده بودند.»
آقای بیرنه در بازگشت در دیداری که اسپانسر آمریکایی گروه اعزامی، تام اسلیک ترتیب داده بود، با پروفسور هیل در یک رستوران ملاقات کرد و داستان را برای او تعریف کرد. وی شرح میدهد: «هیل به من گفت که باید آن دست را بیاورم. گفت که ما باید آن را ببینیم. ما میخواهیم آن را آزمایش کنیم. اما من قبلا از نگهبانان معبد پرسیده بودم که آیا میتوانم آن دست را بردارم یا نه، و آنها جواب منفی داده بودند. آنها میگفتند اگر دست را از آنجا بیرون ببریم، برای معبد بدشانسی و فاجعه به دنبال خواهد داشت.»
در نهایت پروفسور هیل و اسلیک از آقای بیرنه خواستند که به نپال برگردد و حداقل یک انگشت از این دست را با اجازه نگهبانان معبد با خود به لندن بیاورد. برنامه این بود که به جای انگشت برداشته شده، یک انگشت انسانی بگذارند. آقای بیرنه تعریف میکند که سپس، پروفسور هیل یک دست انسانی روی میز میگذارد. وی میگوید: «چند ماه از آن دست میگذشت و خشک شده بود. من هیچوقت از او نپرسیدم که آن دست را از کجا آورده است.»
بیرنه سپس به معبد برگشت و در قبال اعانهای که به معبد اهدا کرد، انگشت را گرفت و انگشت انسانی را به جای آن گذاشت.
اسپانسر گروه، تام اسلیک هم بازگشت امن و سالم انگشت به لندن را به کمک دوستش، جیمز استوارت، هنرپیشه هالیوود و همسرش گلوریا که در همان زمان در هندوستان بودند، تضمین کرد. به گفته آقای بیرنه، او و استوارتها در هتل بزرگ کلکته دیدار کردند. بیرنه میگوید: »آنها از بابت نگهبانها نگران بودند. به همین دلیل گلوریا انگشت را در چمدان لباس خودش مخفی کرد و بدین ترتیب توانستند بدون مشکل آن را از هندوستان خارج کنند. آنها به هیترو رسیدند اما متاسفانه چمدان لباس گم شد. چند روز بعد، یک نگهبان رسمی چمدان را به زوج هالیوودی بازگرداند و به گلوریا اطمینان داد که یک افسر انگلیسی هرگز چمدان لباسهای یک خانم را باز نمیکند.»
خلاصه در نهایت، بعد از این همه ماجرا، انگشت به پروفسور هیل میرسد.
تست دی.ان.ای
اما آیا واقعا این انگشت به یک یتی تعلق داشت؟
کالج سلطنتی جراحی، هزینه تست دی.ان.ای بر روی بخش کوچکی از این انگشت را متقبل شد. به گفته دکتر راب جونز، از دانشمندان انجمن جانورشناسی اسکاتلند، انگشت منشا انسانی دارد. وی میگوید: «ما همخوانی بسیار بسیار قوی بین دی.ان.ای این انگشت با شماری از توالی مرجع موجود در پایگاه دادههای دی.ان.ای انسانی پیدا کردهایم. این نمونه، توالی بسیار شبیه به توالی انسانی مردم چین و منطقه آسیا دارد. اما ما وضوح کافی برای اطمینان از نژاد آن نداریم.»
دست دزدیدهشده
انگشت یتی، در حال حاضر تنها باقیمانده دست یتی اصلی است که در دهه 1990 / 1370 از معبد پانگبوچه دزدیده شد. مایک السوپ، خلبان و کوهنورد نیوزلندی از این داستان مطلع شد و سعی کرد به معبد کمک کند تا دست را برگرداند. وی اخیرا کمپینی برای پیدا کردن دست اصلی به راه انداخته است و حتی یک المثنی ساخته و آن را به راهبها ارائه کرده است. ظاهرا راهبها خواهان آن هستند که انگشت به معبد بازگردانده شود، اما نمیخواهند هیچ مشکلی به وجود بیاورند.
گزارشهایی از مشاهده یتی
1925 / 1304: ان.ای تامبازی، عکاس با انجمن جغرافی سلطنتی، گزارش داد که موجودی را دیده و ردپای او را نزدیک یخچال زمو در کانچنجونگا پیدا کرده است.
1953 / 1332: سر ادموند هیلاری و تنزینگ نوری گزارش دادهاند که در حال صعود به قله اورست، ردپاهای بزرگی را دیدهاند.
1972 / 1351: گزارش حمله یک یتی به همسر شرپا ثبت شده است.
2011 / 1390: دانشگاه ایالتی کمروو در روسیه، موسسه مطالعاتی برای بررسی گزارشهای رو به افزایش دیدن یتیها در سیبری طی 15 سال گذشته تاسیس کرد.
53272
نظر شما