پس از اوجگیری نقشآفرینی روشنفکران دینی در دهه هفتاد شمسی در ایران، این جریان از دهه هشتاد رو به افول نهاد و با مهاجرت برخی چهرههای شاخص آن مانند عبدالکریم سروش به خارج کشور در عمل به محاق رفت. کار به جایی رسید که وجوه پارادوکسیکال نهفته در تعبیر روشنفکری دینی هم به ترجیعبند سخن مخالفان تبدیل و به تدریج از این نحله اعتبارزدایی شد. نسیم نعمتیزاده در کتاب خود با عنوان دین و نوسازی که در حقیقت رساله دکترای ایشان است کوشیده تا به بررسی تطبیقی نسبت میان دین و مدرنیزاسیون در ایران و مالزی بپردازد.
وی در این کتاب نشان میدهد که اگر مالزی آغوش بازتری به روی نوسازی گشوده و در نتیجه، هم به پیشرفت اقتصادی رسیده، و هم با ایجاد تلفیق کارآمدی میان سنت و مدرنیته توانسته به مرزهای تجربه موفقیت آمیز مدرنیت در ژاپن نزدیک شود، تا حد زیادی مرهون نقش و جایگاه ممتاز روشنفکران دینی در این کشور مسلمان آسیای جنوب شرقی بوده است. نعمتیزاده با معرفی روحانیت به عنوان اصلیترین نهاد مخالف مدرنیته از دوره قاجار تاکنون، تصریح میکند که اگر روشنفکران دینی قادر بودند تا مانند مالزی فرصت مناسبتر و مجال فراختری برای فعالیت بیابند داستان توسعهیافتگی در ایران میتوانست به فرجام خوشایندتری دست یابد.
همچنین وی نشان میدهد که حضور یک دولت توسعهگرا در بستری از تساهل مذهبی در جامعه چند قومیتی مالزی، این امکان را فراهم آورد که حتی روشنفکران سکولار هم امکان فعالیت جدی داشته باشند (حال آنکه در ایران چهاردهه اخیر نه تنها روشنفکران دینی از عرصه عمومی رانده شدهاند بلکه حتی روشنفکران سکولار دوران مشروطه هم با اتهاماتی از قبیل فراماسونری و جیره خواری بیگانگان مواجه بودهاند!).
نکته شگفت انگیز کتاب نعمتیزاده آنجا است که نشان میدهد همراهی مخالفان نوسازی در مالزی، با روشنفکران دینی این کشور نهایتا به نفع دو طرف تمام شده و به یک نتیجه برد- برد انجامیده است. یعنی نه تنها مالزی به روی پیشرفت اقتصادی آغوش گشوده است بلکه مدافعان اسلامی سازی دانشگاه، بانک و جامعه هم توانستهاند ایدههای خود را در یک فضای رقابتی و مسالمتآمیز پیگیری و عملیاتی نمایند.
نتیجه آنکه به تصریح جامعهشناسان در حالیکه پروژه اسلامیسازی علوم در ایران، با آمیخته شدن به سیاست حذف منتقدین همچنان ناکارآمد و در مراحل نخست خود جا خوش کرده است، اندیشمندان مالزی اکنون پیشرفت قابل توجهی در تحقق علوم انسانی اسلامی داشتهاند.
متاسفانه سیاست حذف روشنفکران دینی از عرصه عمومی ایران طی دو دهه اخیر نتایج خسارتباری به همراه داشته است. اگر چه ممکن است در بادی امر حاکمیت از حذف این روشنفکران به عنوان یک کانون منتقد و دردسر ساز خرسند باشد ولی در نگاهی دوراندیشانهتر باید پذیرفت که محو تلاشهای نوگرایانه برای حفظ دینداری در عصر چیرگی سکولاریسم، برای کارآمدی یک حکومت دینی میتواند بسیار زیانبار باشد.
به هر حال تجربه جهانی نشان میدهد که؛ توسعه را به بها میدهند نه به بهانه! و اگر امروز شاهد توسعهیافتگی همهجانبه مالزی در ابعاد اقتصادی- فرهنگی هستیم، و به عکس همچنان در دستیابی به یک توافق کلان بر سر چرایی و چگونگی توسعهیافتگی ایران در جا میزنیم، باید به دلایلی از این دست هم نظری بیفکنیم.
منبع: کانال نویسنده
216216
نظر شما