به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، روایت حدیثی در کتاب الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا علیه السلام، صفحه 339 – بحار جلد 75، صفحه 347 آمده است که ( امام رضا علیه السلام) میفرمایند:
لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِی الْعِبَادَةِ اتِّکَالًا عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)
لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّکَالًا عَلَی الْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ
عمل صالح و کوشش در عبادت را برای این که در دل دوستی و محبّت اهل بیت (علیه السلام) را دارید، رها نکنید و محبّت و دوستی اهل بیت (علیه السلام)، و تسلیم دستورهای آنان بودن را به خاطر این که بر عبادتهای خود تکیه دارید، رها نکنید؛ چون هیچ یک از این دو بدون دیگری پذیرفته نیست.
شرح این حدیث را بر اساس درسهای آیت الله آقامجتبی تهرانی در زیر بخوانید:
اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ. بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
روایت از امام هشتم (علیه السلام)، منقول است که حضرت فرمودند: رها نکنید عمل شایسته را و کوشش در عبادت را، برای این که شما در دل دارید، دوستی اهل بیت (علیه السلام) را، و از طرفی رها نکنید دوستی اهل بیت (علیهم السلام) را برای تکیه کردن به عبادتهایتان. البته هم دوستی آنها و هم «وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِه» هم دارد.«حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ (صل الله علیه و اله و سلم)» و چی؟ «وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّکَالًا عَلَی الْعِبَادَهِ» خب علتاش را هم بعد حضرت بیان می کند: «فَإِنَّهُ»؛ به قول ما میگوییم: این جمله، جمله تعلیلی، ما میگوییم، علتش. دو چیز را امام هشتم (علیه السلام) میفرماید: یک: مسئله امر درونی است، دیگری امر بیرونی است.
امر درونی، عبارت از آن دل بستگی است به اهل (علیه السلام)، این امر درونی است. اجتهاد که تعبیر در عبادت است و عمل صالح که تعبیر کرد که رها نکنید عمل صالح را. عمل شایسته عمل بیرونی است، عبادت عمل بیرونی است؛ این دو تاست. میفرماید این دو تا، این جور نشود که جدای از یکدیگر باشد؛ اگر جدا بشود از یکدیگر، هیچ کدامشان پذیرفته نیست، این خیلی مهمّ است،ها! اگر درونی باشد، بیرونی نباشد؛ آن درونی کارسازی ندارد. مقبولیّت میفرماید،ها! حضرت مقبولیّت میفرماید. کارسازی ندارد. بیرونی باشد و درونی نباشد، کار سازی ندارد. میفرماید: «فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ»؛ این جور نیست، پذیرفته بشود یکی از اینها، آن یکی نشود؛ رسیدید؟ اینها توأمانند. توجّه کنید! اینها توأم با هم هستند، باید با هر دوی اینها باشد. هم انسان، حبّ اهل بیت (علیه السلام)، در دل داشته باشد از نظر درونیش، هم از نظر بیرونیش کوشش کند عمل صالح انجام بدهد، عبادت بکند، اطاعت الهی را انجام بدهد هر دوتایش؛ و جداسازی، بدان! کارسازی ندارد. خوب دقّت کن. جداسازی، کارسازی ندارد. امام هشتم (علیه السلام) این را دارد میگوید. توجّه کنید. انسان نباید به صرف این که حبّ اهل بیت (علیهم السلام) در دلش هست نعوذبالله…
اما یک نکتهای را من بگویم، ما اصلاً این بحث خودش جداست و این که آن حبّی، او به درد آدم میخورد که سازنده باشد، نه آن حبّی که نقش تخریبی داشته باشد. این اتکال است،ها! تعبیر به«اتِّکَالًا» حضرت میکند. تکیه گاهت آن است، وقتی تکیه گاهت آن است از یکی دیگر چیه؟ منصرف میشوی؛ هر دوتا «اتِّکَالًا» دارد، هم راجع به حبّ، اتکال دارد، هم راجع به عمل، هر دوتایش اتکال دارد. تکیه گاهت اگر واقعا فقط محبّت باشد، این را بدان، این محبّت، کارسازی برای تو ندارد و نقش سازندگی هم چیه؟ ندارد. اگر تکیه گاهت، اعمالت بخواهد باشد، اعمال صالحت باشد، عباداتت باشد، شد؟! این را بدان! این هم برایت کارسازی چیه؟ ندارد. همچین راحت! هر دوی این ها باهم،«فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَرِ»؛ یعنی «لَا یُقْبَلُ»؛ یعنی سازندگی،ها! پذیرش یعنی سازندگی. توجّه کنید. بنابراین انسان باید هم حبّ اهل بیت (علیه السلام)، در دل داشته باشد و هم تسلیم به امر. تعبیر می کند: «وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ»؛ یعنی هرچی که آن ها میفرمایند، دستور دادند، بهش چه کار کند؟ بهش عمل کند. جمله بعدیاش هم این بود که شما این جور نیستش به این که… حبّ آنها و تسلیم امر آنها شدن، که آن جا هم باز «وَ التَّسْلِیمَ لِأَمْرِهِمْ»؛ هم میآورد حضرت؛ یعنی حبّ با چی باز؟ باز عمل؛ عملی که آن ها دستور دادند که نکتهاش هم این جاست، فهمیدی؟؛ خودسرانه نه، هرچه آنها فرمودند طبق آن عمل کردن.
نظر شما