به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی در هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ شمسی متن پیوستی را یک ماه بعد از ارتحال استاد گرانقدرش آیتالله العظمی حاج سید حسین بروجردی بر پشت تمثال استاد نگاشتهاند که میخوانید؛
بسمه تعالی
بنا بر روایت ایکنا، عکس ظَهر، تمثال خورشید عالمتابی است که ناگهان و بدون انتظار از آسمان فضیلت غروب کرد. دنیای تشیع مخصوصاً عالم روحانیت در ماتم او غرق در اندوه و حزن گردید. فرزندان بیشمار او در مرگ پدر خویش بیتاب و توان گشتند.
ای استاد ارجمند و ای سرور معظم و ای مولای مکرّم، در مدح تو چه بنگارم و کدامیک از فضائل تو را یادآور شوم و حال آنکه در این هنگام که مدت یک ماه است از افول تو میگذرد، هنوز تأثر و اندوه شیعیان پایان نیافته و اشکهای دیده آنها خشک نگشته، بلکه هر روزی که بر مدت غروب تو میگذرد، بههمان اندازه فقدان تو بر تأثرات میافزاید.
ای سرو با فضیلت و ای مظهر صفات خدا و ای آیت عظمی، هر زمان که صفحه خاطر، مورد اشغال قهری امور دگر واقع نشود، تنها چیزی که بر آن نقش میبندد خاطرات دوران پر اثر حیات تو است. فقط یاد تو است که آخرین لحظه بیداریم را میگذراند و اولین لحظه برخواستن از خواب را بهخود مشغول دارد، چرا چنین نباشد؟ با اینکه علاوه بر استفاده علمی متجاوز از ده سال از محضر شریفت در ارتباطات و تماسهای خارج از محیط درس که در هر هفته لااقل یکی دو مرتبه اتفاق میافتاد جز لطف و محبت، مهربانی و عطوفت و تجلیل از مقام شامخ علم و تذکر خدا و آخرت و اصلاح امور مسلمین و توجه بهوضع دردمندان چیزی از تو مشاهده نکردم.
خدا گواه است در هر نوبت که موفق به محضر شریف او میشدم، معنویت او بیشتر از مرتبه سابق برایم جلوه میکرد و ارادتم افزونتر میگشت تظاهر به زهد از او دیده نشد با اینکه در باطن کاملا زاهد بود؛ اگر فضیلتی را در محصّلی احراز میکرد امکان نداشت بدون تقدیر و تشویق بگذارد و لو اینکه آن فضیلت فقط خوبی خط یا املاء و انشاء صحیح بوده باشد.
ای مرد با عظمت من چطور در اطراف تو قلمفرسائی کرده و بزرگی تو را مجسم کنم با اینکه هنوز قلم یارای نوشتن خاطرات تو را به عنوان خاطرات بعد از مرگ ندارد هنوز عظمت تو مانع از تصور مرگ است برای تو البته چنین است. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به علم/ ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما.
با اینکه هر روز به زیارت قبر پرفیض تو موفق شده و در کنار آن با دیدهی اشکبار قرائت کلام الله مجید میکنم، ولی باور ندارم که تو در زیر خاک قبر نهان شدهای و دیده از این عالم فروبستهای. هنوز صدای روح افزای تو در محیط مسجد اعظم به گوش میرسد و محراب عبادت آن وجود تو را در میان خویش مجسم میدارد. تو فراموش نخواهی شد، زیرا که هر روز فضائل تو برای مردم بیشتر روشن میگردد و بر ارادت آنان افزوده میشود.
به هر حال گر چه در صبح پنجشنبه سیزدهم شوال المکرم سال ۱۳۸۰ قمری که مطابق با دهم فروردین ۱۳۴۰ شمسی ساعت ۲۰ و ۷ دقیقه ستاره درخشان ما غروب کرد و خورشید فضیلت ما در حالی که خورشید تازه سر از افق بیرون آورده بود برای پرتو افشانی عالم دیگر رفت ولی پرتو نور او و شعاع درخشندگیاش ما را شامل خواهد بود. شعرای زبردست برای مادهی تاریخ سال فوت ایشان هر کدام به نوبه خود مصراعی سرودهاند، مانند: (عاشور دوم بنا شد از مرگ حسین) یا (عین شعف نهاده بسر نقطه سیاه) یا (این فقیه اهل بیت اطهراست) یا اشعار دیگر، ولی فوت او محتاج به ماده تاریخ نیست، زیرا که در قلوب ثبت است.
۱۲ ذیقعده ۱۳۸۰
محمد موحدی لنکرانی
انتهای پیام
نظر شما