اعلام تعلیق در ادامه گفتوگوهای تهران _ واشنگتن توانست تأثیر فوری بر خوشبینیها به سه دور گفتوگوهای انجام شده بگذارد، اما اکنون همه آنچه فضای عمومی دیپلماسی را در خود فرو برده، نگرانی از آینده مسیری است که تنها امیدواری به کشف حل مسالمتآمیز اختلافات و رسیدن به نقطه توافق باقی مانده است.
نگرانی از آنروست که به ناگاه جریانها و طیفهای مخالف کاهش تنش یا دستیابی به توافق میان تهران _ واشنگتن صدای بلندتری از موافقان دیپلماسی فعال و سازنده پیدا کردهاند. مخالفان عبارتند از نخست؛ آنان که با هرگونه قدرتمندی ایران در منطقه مخالفند و بر اتخاذ موضع قدرت علیه آن پافشاری میکنند. دوم؛ جریانی که منافع اسرائیل در همه سطوح را در اولویت دانسته و بر ایجاد قدرت برتر برای تلآویو میان ساکنان خاورمیانه تأکید دارد. این جریان همچنان در ائتلافساری میان رقیبان منطقهای ایران فعالانه عمل میکند. سوم؛ طیفهایی که میکوشند جمهوری اسلامی را به وسیله افزایش ناراضیان داخلی زیر فشار قرار دهند تا به این وسیله توافقی با حاصل جمع "صفر و صد"را به تهران تحمیل کنند. اوضاع هنگامی جلوه نگران کنندهتر یافته که تهران خود را در برابر مثلثی از پروندههای باز روبرو میبیند: اروپا و تهدید فعالسازی سیستم ماشه؛ اختلافات حل نشده میان تهران _ آژانس بینالمللی هستهای؛ مطالبات حداکثری و تلون مزاج کلی دولتمردان امریکایی که هر روز ایدههای سختتری را به الزامهای دستیابی به توافق علاوه میکنند.
در نگاه تهران،مشکل کنونی در تعلیق گفتوگوها با واشنگتن این است که طرف مقابل در مورد آنچه تلاش برای ایجاد"توافق" یا "رفتار مسئولانه"خوانده میشود، پایبندی لازم را ندارد. به عبارت دیگر در نگاه تهران، واشنگتن برخلاف نمایش اراده نخستین برای شروع گفتوگوها، خود را به دست فضاسازیها و جنجالآفرینیهایی سپرده که ادامه آن نمیتواند چشمانداز سازندهای را در پی داشته باشد. به باور تهران "دونالد ترامپ" برخلاف ادعای این که در گفتوگوهایش با تهران چه اندازه میتواند انعطاف پذیر باشد، دو روش زیرکانه را در دستور کار دارد: نخست؛ گرفتار کردن تهران در تار عنکبوتی روابط تجاری، گفتوگوهای سیاسی و تسلیحاتی همراه با اشتراک مساعی با قدرتهای اروپایی و نهادهای بینالمللی از جمله آژانس هستهای و به تبع آن جامعه بینالمللی. دوم؛ پیشه کردن رفتاری که تهران را برای گفتوگو با کمترین پیششرط، دستپاچه و مجاب کند. به این ترتیب آیا تهران میتواند به آنچه تیم ترامپ در حال انجام آن است تن دهد؟ یا برای رسیدن به نقطه توافق، لازم است این تیم در روش خود تجدید نظر کند؛ اگر به راستی در پی رسیدن به نقطه توافق یا راه حل میانه است.
واشنگتن و تهران لازم است از دورانی عبور کنند که اصرار داشتند یکدیگر را درک نکنند. شروع گفتوگوهای تازه میان دو طرف این بارقه امید را فراهم کرد، اما حفظ، تحکیم و گسترش آن به ارادههایی متکی است که هریک از آنها پس از این به عمل خواهند آورد. تفاهم در اصلاح چشمانداز خطرناک از قدرت های یکدیگر و کنار گذاشتن آزمایش قدرت در مجاب ساختن هم برای اجبار توافق، امر مهم در این بزنگاه حساس خواهد بود. تا وقتی هیچ امتیاز قابل ملاحظه ارائه نمیشود، تهران با تردید به نمایشهای تاکتیکی و گاه به ظاهر تعاملجویانه واشنگتن نگریسته و آن را تفسیر میکند.
تعلیق گفتوگوها میان تهران _ واشنگتن، میتواند اوضاع را به نقطه صفر گذشته بازگرداند. در این صورت ترامپ در حل اختلافات با تهران همانند دیگر پروندههای بازشده و بدون سرانجام در صد روز نخست دوره دوم ریاست جمهوری خود، سرخورده خواهد ماند. این درحالی است که هم تهران و هم واشنگتن به یک اندازه به توافق به عنوان ایده برتر و راهگشا مینگرند؛ اما دو طرف لازم است به این مهم توجه داشته باشند که میان آنچه اکنون لازم است و منطقه و بلکه جامعه جهانی به آن احتیاج دارد و آنچه به تمامی خواستار آن هستند، فاصله وجود دارد. تهران نیز به درستی دریافته که اگرچه اکنون نسبت به گذشته از توانمندی نظامی قویتری برخوردار است، اما اوضاع در جامعه جهانی و به دلیل کنشهای فعالانه طیفها و جریانهای مخالف توافق، همسو با منافع آن نیست. بنابراین لازم است به دور از هرگونه تعلقات، علائق امنیت ملی را در دستور کار داشته باشد.
هیچ چیز بدتر از بیتصمیمی در سیاست نیست.

هیچ چیز بدتر از بیتصمیمی در سیاست نیست. تهران و واشنگتن یا باید به سرعت به توافقی درخور دست یابند، یا تن به ورطهای دهند که دشمنان هرگونه تنشزدایی و تعامل سازنده میان این دو خواستار آن هستند.
کد خبر 2059722
نظر شما