مظاهر گودرزی: وضعیت تحصیلی دانشآموزان همچنان متاثر از مسائل اقتصادی و اجتماعی است، یکی اصلاً مدرسه نمیرود و دیگری از وسط راه ترک تحصیل میکند، آمارهای اخیر هم نشان میدهد حداقل درخصوص کودکان بازمانده از تحصیل روند افزایشی بوده است. تازهترین آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد تعداد بازماندگان از تحصیل از ۹۰۲ هزار و ۱۸۸ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ۹۲۸ هزار و ۷۲۹ نفر در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ رسیده است. بیشترین تعداد بازماندگان مربوط به دوره دوم متوسطه با ۵۵۸ هزار و ۶۲۸ نفر است. در مقطع ابتدایی نیز شمار بازماندگان از ۱۵۶ هزار نفر به بیش از ۱۷۱ هزار نفر رسیده و در دوره اول متوسطه این عدد به ۱۹۸ هزار و ۱۰۹ نفر افزایش یافته است. همچنین نرخ ترک تحصیل به ۲۴۷ هزار و ۲۴۲ نفر در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ رسیده است.
علاوه بر وضعیت بازماندگان از تحصیل کیفیت آموزش سبب شده با پدیده دیگری مواجه شویم، «جامعهای که سواد خواندن و نوشتن دارد، اما عملاً بیسواد است.» این را محمد داوری، کارشناس آموزش و مشاور تحصیلی به خبرآنلاین میگوید. او در این گفتوگو به بررسی ریشههای ترک تحصیل و کودکان بازمانده از تحصیل میپردازد و با پیش کشیدن عدالت آموزشی وضعیت آموزش در مدارس را تحلیل میکند.
متن این گفتوگو در ادامه امده است.
دانشآموزانی هستند که در مدرسه ثبت نام میکنند اما کلاس درس نمیروند
*آقای داوری آمارهای جدیدی از بازماندگان از تحصیل منتشر شده، آمارهایی که چندان جالب نیست.
بله، اما آمارهای ارائه شده نیز دقیق نیستند، چراکه بازماندگی از تحصیل دو وجه پنهان و آشکار دارد.
*منظورتان چیست؟
دانشآموزانی هستند که شاید نامشان در آمار مدارس ثبت شده باشد و گاهی به کلاس بروند، اما غیبت آنها محاسبه یا بهعنوان خروج از چرخه تحصیلی محسوب نمیشود، این افراد به دلیل عدم حضور مستمر و منظم در مدرسه، در واقع جزو بازماندگان از تحصیل محسوب میشوند که به آنها بازماندگان پنهان گفته میشود. بازماندگان آشکار هم کسانی هستند که به مدرسه نمیروند و آمار آنها در ثبتنام مدارس نیز موجود نیست. این آمار از طریق مقایسه تعداد کودکان شش تا یازده سال با تعداد ثبتنامشدگان در مدارس بهدست میآید. تفاوت این آمار نشاندهنده تعداد کودکانی است که به مدرسه نمیروند و این افراد بازماندگان آشکار محسوب میشوند. از طرفی ممکن است فرد چند سالی در چرخه تحصیلی باشد ولی در بین پایهها یا مقاطع تحصیلی از چرخه خارج شود، آمار این افراد بسیار بالاتر از ارقامی است که اعلام میشود.
بهدلیل فقر خانوادهها کودکان از چرخه تحصیل خارج میشوند
دانشآموزان تصور مثبتی از نتیجه ادامه تحصیل ندارند
از دلایل ترک تحصیل دختران کودکهمسری است
*بهنظرتان مهمترین دلایل این بازماندگی و ترک تحصیل چیست؟
مهمترین دلایل این موضوع اقتصاد است، بهدلیل فقر خانوادهها کودکان از چرخه تحصیل خارج میشوند. در خانوادهها با وضعیت اقتصادی ضعیف کودکان بهعنوان منبع درآمد برای خانواده محسوب میشوند. این مسئله در شهرها و مناطق محروم و حاشیهای بسیار شایع است.
همچنین دلایل انگیزشی در سالهای اخیر در افزایش بازماندگی از تحصیل نقش داشته بهویژه ترک تحصیل در دوره متوسطه اول و دوم. در این دورهها کمکم چشماندازی برای ادامه تحصیل شکل نمیگیرد، زیرا دانشآموزان تصور مثبتی از نتیجه ادامه تحصیل ندارند؛ یعنی باور ندارند که با ادامه تحصیل به موقعیت شغلی مناسبی دست پیدا کنند، به همین دلیل انگیزهای برای ادامه تحصیل پیدا نمیکنند.
در چند سال اخیر آمارها نشان میدهد که کیفیت آموزشی در شهرهای بزرگ، حتی در خود شهرهای بزرگ، بین شمال و جنوب شهر متفاوت شده است.
*نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در بازماندگی تحصیلی چیست؟
بله، دلایل فرهنگی نیز وجود دارد که خانوادهها به تحصیل اهمیت نمیدهند، من تجربه کار در برخی مناطق را داشتهام که در آنها ادامه تحصیل را بیشتر برای پسران اولویت میدانند. در برخی مناطق، به دلایل فرهنگی و اقتصادی، دختران به کارهای صنایع دستی مانند قالیبافی و گلیمبافی مشغول میشوند و معمولاً برای دوره راهنمایی به مدرسه فرستاده نمیشوند، در این مناطق دختران معمولاً تا چهارم یا پنجم ابتدایی ادامه تحصیل میدهند، این وضعیت هنوز هم در برخی مناطق وجود دارد، اگرچه نسبت به گذشته کمتر شده است، یکی از دلایل ترک تحصیل دختران ازدواج زودهنگام یا کودکهمسری است که باعث خروج آنها از چرخه تحصیلی میشود.
سهم مدارس دولتی عادی در کسب رتبههای برتر کنکور کاهش یافته
دانشآموزان مدارس خاص احساس خودبرتربینی دارند
*جدا از بازماندگان از تحصیل، همین فقر و مسائل اقتصادی سبب شده کیفیت آموزش هم تغییر کند، اینطور نیست؟
تنوع مدارس یکی از مصادیق نقض عدالت آموزشی است، در چند سال اخیر آمارها نشان میدهد که کیفیت آموزشی در شهرهای بزرگ، حتی در خود شهرهای بزرگ، بین شمال و جنوب شهر متفاوت شده است. همچنین در مناطق محروم این تفاوتها وجود دارد. تنوع مدارس و گسترش مدارس غیرانتفاعی و مدارس خاص نیز افزایش یافته است، بنابراین سال به سال سهم مدارس دولتی عادی در کسب رتبههای برتر کنکور کاهش یافته در مقابل، درصد قبولی دانشآموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی، غیرانتفاعی و مدارس خاص بسیار بالاست که این موضوع نشاندهنده رقابت نابرابر و شکست بسیاری از افراد است.
*چرا تنوع مدارس نقض عدالت آموزشی است؟
برای اینکه آموزش عمومی جای تفکیک ندارد، از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز این موضوع آسیبهای جدی به همراه داشته و باعث طبقاتی شدن و چندگانگی در نظام آموزشی شده است. اگر تحقیقی بر اساس منزلتهای اجتماعی انجام شود، مشخص خواهد شد که دانشآموزان مدارس عادی دولتی ضعف در منزلت اجتماعی را احساس میکنند و خود را از طبقه پایینتری میدانند، در حالی که دانشآموزان مدارس خاص احساس خودبرتربینی دارند. این شکاف طبقاتی حتی در جوامع لیبرال هم به این شدت دیده نمیشود. عدالت آموزشی و کیفیت آموزشی دو شاخص مهم هستند که هرچه رتبه کشورها در این شاخصها بالاتر باشد، میزان بازماندگان از تحصیل و بیسوادی کمتر خواهد بود.
شاهد بیسوادی جامعه در ابعاد مختلف هستیم
*با این وضعیت، آیا باید نگران وضعیت سواد در آینده شد؟
مفهوم سواد امروزه تغییر کرده. قبلاً سواد صرفاً به معنای خواندن و نوشتن بود، اما اکنون انواع مختلف سواد وجود دارد؛ مانند سواد اجتماعی، مالی، اقتصادی، ارتباطی، سختافزاری و نرمافزاری. حتی آخرین تعاریف یونسکو سواد را توانایی ایجاد تغییر تعریف میکند. کسی میتواند تغییر ایجاد کند که دانش، مهارت و توان علمی و عملی لازم را داشته باشد و از نظر روانشناختی نیز به بلوغ رسیده باشد. این فرآیند در مدرسه اتفاق میافتد، اما متأسفانه مدرسه توانایی فراهم آوردن این سطح را ندارد.
بنابراین امروزه شاهد بیسوادی جامعه در ابعاد مختلف هستیم؛ حتی با معیارهای مدرک تحصیلی، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جمعیت حتی دیپلم ندارند، این وضعیت در هزاره سوم، زمانی که بسیاری از کشورها مشکلات آموزشی خود را حل کردهاند بسیار نگرانکننده است و چشمانداز ترسناکی برای آینده ترسیم میکند؛ یعنی جامعهای که ممکن است سواد خواندن و نوشتن داشته باشد، اما عملاً بیسواد است.
۲۳۳۲۳۳
نظر شما