به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در روزهایی که جامعه بیش از همیشه تشنۀ اخلاق، صداقت و خردمندی است، دیدار حاج حسین انصاریان، خطیب شناختهشده و با سابقۀ منبرهای دینی با سید محمد خاتمی، رییسجمهوری اسبق ایران، موجی از واکنشهای تند و متناقض را برانگیخت.
بنابر روایت عصرایران، این دیدار ساده، که در سکوت و ادب برگزار شد، با هجمههایی تند از سوی جریانهایی روبهرو شد که خود را مدافع دین و اخلاق میدانند، اما با کوچکترین نشانهای از تفاوت یا تساهل، دست به تخریب و نفی و حتی ترور شخصیتی میزنند.
در تحلیل این واقعه، آنچه بیش از خود دیدار اهمیت دارد، واکنشها و پیامدهای آن است؛ و اینجاست که میتوان لایههای عمیقتری از بحران اخلاقی و فکری در جامعه امروز ایران را واکاوی کرد.
عدالت و اخلاق؛ آموزههای امام علی (ع) و حکمت مولانا
دیدار حاج حسین انصاریان با سید محمد خاتمی، از نظر بسیاری از ناظران نه تنها نکوهیده نبود، بلکه نشانهای از بلوغ اخلاقی و دینی یک روحانی مستقل و خردمند است. در سنت اسلامی، «تکریم مؤمن»، «احترام به بزرگتر» و «دیدار با اهل علم» همواره امری پسندیده و حتی مستحب بوده است، فارغ از گرایشهای سیاسی یا مرزبندیهای جناحی.
در همین راستا، از امام علی (ع) روایت شده است که: «العدلُ یضع الأمور مواضعَها» (عدالت یعنی قرار دادن هر چیز در جای خود). مفهومی که درک آن، فراتر از دستهبندیهای ظاهری است و به ما میآموزد اخلاق و احترام به دیگری، باید فارغ از تعلقات سیاسی و جناحی باشد.
اخلاق زمانی معنا پیدا میکند که در آزمون مواجهه با دیگری، هنوز پایدار بماند. از دید عرفانی، مولانا میگوید: «با دشمن اگر به عدل کنی، دوست شوی وگر دوست را به ظلم نوازی، دشمن شود».
دیدار استاد انصاریان با خاتمی، یادآور این حکمت بود که اخلاق، فراتر از سیاست است؛ و دین، فراتر از جناح.
تندروها؛ چهره مخدوش دین و دینگریزی نسل جوان
اما تندروها – همانهایی که در ظاهر دم از دیانت و دفاع از ارزشها میزنند – سالهاست با رفتارهایی خشن، انحصارطلبانه، و طردکننده، چهرهای مخدوش از دین ارایه دادهاند؛ چهرهای که نسل جوان را نه تنها به دین جذب نمیکند، بلکه آنان را به سوی نفی، بیتفاوتی یا حتی دینگریزی سوق میدهد.
ابنسینا در اشارات و تنبیهات مینویسد: «آنکس که عقل را کنار نهد، ایمانش هم لغزشپذیر است» و این حقیقت تلخی است که در فضای امروز، بخشهایی از جریان مذهبی، بهجای اتکا به عقلانیت و انصاف، به احساسات کور، حذف مخالف، و تقدیس خودیها تن دادهاند.
سید محمد خاتمی؛ نمادی از گفتوگو، عقلگرایی و کرامت انسانی
سید محمد خاتمی، شخصیتی برخاسته از حوزه علمیه، فرزند یک روحانی ، و نمایندۀ طیفی از متفکران دینی است که همواره بر گفتوگو، عقلگرایی، قانون و کرامت انسانی تأکید کرده است. فارغ از نگاه سیاسی به کارنامهی او، این حقیقت انکارناپذیر است که او هیچگاه از دایره ادب، اعتدال و انصاف خارج نشده؛ حتی در زمانی که با شدیدترین تخریبها و بیمهریها روبهرو بود.
ترور شخصیت و تخریب؛ در تضاد با اخلاق نبوی
ترور شخصیت، تخریب آبرو، تهمت و افترا، نه تنها با آموزههای اسلامی بیگانهاند، بلکه در تضاد مستقیم با اخلاق نبوی قرار دارند. پیامبر اسلام (ص) حتی با دشمنان عقیدتی خود با انصاف و رأفت برخورد میکرد. مگر نه آنکه فرمود: «من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شدهام؟»
تندروی عقیدتی و اهداف سیاسی؛ انحراف خطرناک در دینداری
تندروهای سیاسی، با استفاده از پوشش تندروی عقیدتی، به دنبال تحقق اهداف خود هستند؛ و این، خطرناکترین شکل از انحراف در دینداری است: تبدیل دین به ابزار قدرت. در این فرآیند، حقیقت دین فدای مصلحت سیاسی میشود و نتیجهاش، بیاعتمادی گستردهی جامعه، بهویژه نسل جوان به دین و دینداران است.
شهید مطهری و خطر خرافهگرایی در نبود عقلانیت
استاد مطهری مینویسد: «دین اگر عقلانی نباشد، دیر یا زود تبدیل به خرافه یا ابزار استبداد میشود.» و این همان خطریست که امروز در کمین دیانت ما نشسته است.
تناقض تندروها؛ مدعی اخلاق و عامل تخریب
بدتر آنکه این تندروها، در ظاهر از اخلاق دم میزنند، اما در عمل، به هر کسی که اندکی متفاوت بیندیشد، میتازند، او را به انواع برچسبها متهم میکنند، و از هیچ فرصتی برای طرد و تخریب استفاده نمیبرند.
آنها اخلاق را تنها در دایره خود تعریف میکنند و همین انحصار، اخلاق را از درون تهی کرده است.
امام علی (ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «زبان، تیر زهرآلود شیطان است، خوشا به حال کسی که آن را در نیام نگه دارد.» آیا مدعیان دین، این آموزه را در رفتارهایشان به کار میبرند؟ یا زبانشان شمشیر حذف شده است؟
هشدار فیلسوفان سیاسی؛ خطر حذف گفتوگو و عقلانیت
فیلسوفان سیاسی همچون هانا آرنت هشدار دادهاند که تندروی و تمامیتخواهی، نتیجهی حذف گفتوگو و عقلانیت در سپهر عمومیست. جایی که مخالفت به دشمنی و تفاوت به خیانت تعبیر شود، دیگر از عدالت و آزادی خبری نخواهد بود.
بازاندیشی به ریشههای اخلاق، دین و انسانیت
اینگونه رویدادها، مانند دیدار استاد انصاریان و سید محمد خاتمی، فرصتی هستند برای بازاندیشی؛ برای بازگشت به ریشههای اخلاق، دین، و انسانیت. باید به خودمان گوشزد کنیم که دین، فقط احکام نیست؛ دین، اخلاق است. دین، مهربانی است. دین، احترام است. دین، گفت وگوا ست. اگر بخواهیم دین را زنده نگه داریم، باید آن را از چنگال تندروی، از انحصار و از تقدیس افراطگرایان رها کنیم؛ باید دوباره به «خِرَد» رجوع کنیم. چنانکه ملاصدرا گفت: «دین بدون حکمت، کور است؛ و حکمت بدون دین، بیجهت.»
تندروی سیاسی و انحصار دین؛ تهدیدی برای آینده معنوی جامعه
در پایان، باید تأکید کرد که تندروهای سیاسی در پوشش تندروی عقیدتی، به دنبال اهداف سیاسی خود هستند و از ابزار دین برای پیشبرد سیاست بهره میگیرند.
این انحراف نه تنها به معنای از دست دادن ارزشهای دینی است، بلکه باعث میشود که جامعه از دین رویگردان شود و نسلی که باید پرچمدار اخلاق و معنویت باشد، به سوی بیدینی و شکاکیت گرایش پیدا کند.
تنها راه مقابله با این وضعیت، گسترش فرهنگ گفتوگو، عقلانیت و احترام متقابل است، تا دین به جای سنگر انحصار و تندروی، تبدیل به پل ارتباطی میان انسانها و مسیر رشد معنوی گردد.