مریم صدرالادبایی – زهرا تالانی: هفتمین کارگاه از سلسله کارگاههای فهم معاری ایران که اواخر فروردین 91 در شهر بوشهر برگزار میشود پیش از این نیز این کارگاه به اصفهان، کاشان، شوشتر، گرگان و بیرجند سفر کرده است.شهر بوشهر 26 تا 31 فروردین 91 میزبان صدها معمار، دانشجو و دانشآموخته معماری است که در قالب کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، برای بررسی ظرف زندگی مردم آن سرزمین به کرانه خلیج فارس سفر خواهند کرد. .مشروح این میزگرد را می خوانید:
یکی از ایراداتی که به شهرسازی ما وارد است این است که انبوه سازی های در کشور بدون توجه به اصول معماری انجام می شود و سیاستهایی که در این زمینه اتخاذ می شود بدون توجه به بافت اجتماعی و جامعه شناسی کشور است.در این زمینه راهکار شما به عنوان یک استاد معماری چیست؟
حجت:بله.متاسفانه انبوه سازیهایی در اطراف شهرها به ویژه تهران انجام می شود که از جمله دسترسی به اهداف طرح، موثر بودن در بهبود کیفیت سکونت مردم، مسائل فنی و شهرسازی، کارآیی اقتصادی و تخصیص منابع ملی اعم از سرمایه، زمین و همچنین از منظر اجتماعی و الگوهای همسایگی در آن باید بررسی شود. زمینهای اختصاصی به پروژهها اغلب در خارج از شهرها و فاقد امکانات و خدمات شهری است. مضافا، الگوی همسایگی حاصل شده از این ساخت و ساز فاقد تنوع طبقات اجتماعی و مستعد انواع ناهنجاریهای اجتماعی است. طرح همچنین فاقد تعریف درستی از بازار مخاطب است، چرا که هدف اعلامی طرح دو دهک پایین درآمدی است.
مساله این است که شهرهای جدید طرحی است که برای جواب دادن به مازاد تقاضای پایتخت و شهرهای بزرگ استان تهران از اواخر دهه 60 شروع شده است. ظرفیت پیشبینی شده برای این شهرها معادل جذب تدریجی، رشد آهسته و طبیعی شهر تهران است که باید در 20 سال تحقق یابد، مشکل جدی دیگری که انبوه سازی مسکن برای شهرهای جدید ایجاد میکند، لطمه زدن به تنوع اجتماعی آن است. بزرگترین مخاطره شهرهای جدید خوردن انگ شهرهای فقیر نشین است. این موضوع باعث لطمه خوردن به جذابیت آنها و از دست دادن تقاضای موثر طبیعی در آنها میشود.
خاصیت شهر این است که در برگیرنده تنوع سطوح درآمدی و اجتماعی و کار باشد. اینکه میگویند شهر باید عدالت محور باشد به این معنی است که محلههای فقیرنشین و اعیاننشین شهر جدا از هم نباشند تا موجب تضادهای اجتماعی نشود. با تمام این احتیاطکاریها هیچیک از طرحهای فوقالذکر نتوانستند از مخاطره انگ خوردن رهایی یابند.
یه غیر از مشکلات این شهرک ها ما با معضل دیگری هم دست به گریبانیم ،متاسفانه د رشهر های ما بی نظمی و آشفتگی در معماری وجود دارد و به نظر می رسد که هر کس هرگونه که دوست دارد دست به ساخت و ساز می زند و این بافت شهر به ویژه پایتخت را زشت کرده و از یک دست بودن خارج کرده است.
حجت:.در حال حاضر میان ضوابط موجود شهری با نیازها و الزامات انسانی تفاوت وجود دارد. در گذشته و در جوامع سنتی یک نوع توافق ناگفته وجود داشته که مردم عموما مطابق آن عمل میکرده اند و به این ترتیب یک انضباط ارگانیک در جامعه و در شهر و مظاهر فرهنگی دیگر ایجاد میشده است.
اما در شرایط کنونی به جای آن سنت و قانون پنهان، یک قانون ظاهری وضع شده است.در بسیاری از شهرهای دنیا این ضوابط و قواعد است که اجازه نمیدهد هرکسی هر مصالحی در هر بنایی با هر ارتفاعی و با هر ابعادی از پنجره بسازد. پس آن انضباط به جای این که ذاتی باشد و از درون جامعه بجوشد، به صورت قانون مدنی به نحوی به مردم القا میشود.
توجه داشته باشید که عملی که انسان انجام میدهد یا انگیزه حسی دارد، یا انگیزه عقلی.اگر ما انگیزه معماری کردن و تولید اثر معماری را در حوزه علایق شخصی و یک نوع هوسرانی بدون توضیح تعریف کنیم، این انگیزه حسی است و یک امر شخصی برای معمار است و تمام تعهدات معمارانه در قبال جامعه را به امری ثانویه تبدیل میکند. آیا میشود کسی به عنوان مریض نزد پزشک برود و پزشک بگوید من شخصا به پنیسیلین خیلی علاقهمندم، پس 4 تا پنیسیلین برای شما مینویسم؟پزشک با علاقه کاری ندارد. پزشک دارو را برای بدن بیمار باید تشخیص بدهد.
یک معمار هم باید تمام ارزشهای زیباییشناسانه و تمام خواستها و نیازها ی روحی و روانی و مادی شما باید برآورده شود. زیباییشناسی را مخصوصا اول میگویم که کسی فکر نکند ضدزیباییشناسی و عملکردگرا صحبت میکنم.
در اینجا معمار باید پاسخگوی شما باشد، متاسفانه«من دلم میخواهد» حرف جدیدی است که یک عده در معماری میزنند و معماری را از ساحت واقعی مسوولانه خودش خارج کرده و به حوزهای میبرند که معماری را به یک بازی تبدیل میکند
دانشجویانی و دانشآموختگان معماری که تصور میکنند همه راه حل معماری این است که ضوابط شهرسازی در دولتها و شهرداریها نوشته شود، وقتی به کارگاه فهم معماری در محیطی مانند بوشهر میروند، وارد دنیایی تازهای میشوند که با عدم بلوغ در شهر خودشان متفاوت است و در عین ناهماهنگی انسانی یک شهر انسانی ساخته شده است.جایی را می بینند که در زمانی که تکنولوژی و امکانات این قدر نبود، این همه زیبایی، این همه آرامش، این همه هارمونی و ارتباطات معقول در آن به وجود آمده است.
چگینی:ما نیازمند حفاظت و حمایت از سرزمینمان هستیم، ضرورت حفظ و حمایت از آب و خاک یک ضرورت اساسی است.ما به گذشته نگاه میکنیم تا ببینیم تجربیات ساکنان این سرزمین - اکنون بوشهر-، در حفاظت از سرزمینهایشان چگونه اتفاق افتاده است.
گذشته، آیینه تجربههای مردم است،معماری و محلی که مردم سکونت میکنند، کالبدی است که نحوه به خدمت گرفتن آن و تعامل و همراهی مردم با فضای زندگی شان سالها در آن کالبد تجربه شده است.ما میخواهیم راه ورود به تجربیات و ارزشهایی را پیدا کنیم که مردم در گستره زمانها و دورانهایی که بر آنها گذشته، به دست آوردهاند و این را از طریق مطالعه رفتارهایی که به صورت آثار معماری بروز کرده، به دست میآوریم.
اما برخی معتقدند که باید خلاقیت هم در معماری در نظر گرفته شود و در این شرایط خلاقیت از بین می رود؟
حجت:اجازه می خواهم من به این سوال جواب دهم. خلاقیت یعنی یک چیز نو را به وجود بیاوریم. هرکس در دستگاه فکری خودش، دنبال یک چیز متفاوت بدتر نیست. آن چیز نو باید بهتر هم باشد. یعنی با صرف فکر و مواد و انرژی کمتر، راه حل بهتری در اختیار بگذارد.
معماری خلاقانه هم باید بتواند ارزش افزوده ایجاد بکند، رفاه و آسایش انسانی را از جمیع جهات فراهم کند. ما از یک امر محال صحبت نمیکنیم، ما دانشجویان و دانشآموختگان معماری را به محضر آثاری می بریم که با این ویژگیها ساخته شدهاند و هنوز وجود دارند.ما بسیار دیدهایم، برای مثال در کارگاه گذشته، در خوسف، دانشجویی که در شهرهای بزرگ زندگی کرده، وارد یک حیاط کوچک سه متر در سه متر میشود، حالش تغییر میکند و نفس عمیقی میکشد. گویی این همانجایی است که خواب میدیده.
مشکل اصلی معماری را در ایران، طلب مردم است. مردم ما آن طلبی را که باید نسبت به ظرف زندگی خود داشته باشند، ندارند. تا این طلب نباشد، معماران هم همین کاری را که مشغول آن هستند، ادامه میدهند.
دستگاههای تصمیمگیرنده و نهادهای علمی معماری نیز مسوول هستند و شما حتی اگر در یک روستای کوچکی بروید که از شهرهای بزرگ دور باشد و لازم باشد که آمپولی به شما تزریق شود، توجه میکنید که اگر فرد تزریقکننده لباس سفید و تمیز به تن نداشته باشد و سرنگ را از یک بستهبندی استریل خارج نکند، به او اجازه نمیدهید که تزریق کند.اما در یکی از میدان های اصلی تهران، ساختمان 15 طبقهای در حال ساخت است که تمام افرادی که در آن مشغول کار هستند، غیرمتخصصاند.
نظام پزشکی کشور توانسته تا اعماق روستا سازوکاری را ببرد، این امر برای معماری هم شدنی است.خانه بزرگترین سرمایه زندگی هرخانوادهای است. همچنین شما به اندازهای که فرزند خانوادههای تان هم هستید، فرزند خانههایتان هم هستید. بنابراین این فهم اگر ایجاد شود، هیچکس اجازه نمیدهد بزرگترین سرمایه زندگی اش که علیالدوام بر او تاثیر میگذارد، تبدیل به محلی بشود که انگیزههای هوسرانانه سازنده، آن را شکل داده است.راه حل این است که این طلب معماری در بین مردم به وجود بیاید.
باز می گردیم به موضوع اصلی این میزگرد.بوشهر چه ارزش افزوده و امتیاز منحصر به فردی داشت که برای مطالعه کارگاه فهم معماری در بهار سال 91 انتخاب شد؟
حجت:ما کارگاه فهم معماری را به دو دسته از شهرها و مناطق نمیتوانیم ببریم.یکی شهرهای بسیار بزرگ و یکی شهرهای بسیار کوچک.یک عیب شهرهای بسیار بزرگ این است که خیلی در آنها تغییر ایجاد شده، بنابر این معماری ارزشمندی که مورد نظر ماست، در آنها کمتر پیدا میکنیم.
رحیمزاده : قالب کلی برگزاری این رویداد که کارگاه است، باعث میشود که همه در مقام آموزگار و همزمان درمقام فراگیرنده هستند. کارگاه فهم معماری دوره آموزشی نیست بلکه همه میآیند تا یادگرفتن را بیاموزند. مهمترین چیزی که ما باید بیاموزیم و به ویژه دانشکدههای معماری به آن نیاز دارند این است که ما یادگرفتن را بیاموزیم.
منظورتان از «معماری ارزشمند مورد نظر ما» چیست؟
حجت:یعنی معماریای که مردم با دیدن و مطالعه آن بتوانند با زندگی قوامیافته ایرانی مواجه شوند و خودشان را در آن پیدا بکنند.این را در شهرهای بزرگ کمتر میتوانیم پیدا کنیم. خود شما شاهدید که نحوه معماری در شهرهای بزرگ ما جوری تغییر کرده است که دیگر آن ارزشهای معماری ایرانی در آن کمتر دیده میشود.عیب دوم شهرهای بزرگ این است که مسئولان این شهرها سرشان شلوغ است. عملا به قدری گرفتاریهای بزرگ دارند که کارگاه ما در برابر آن گرفتاریها خیلی نمیتواند نظرشان را جلب کند. به این ترتیب شهرهایی که دو شرط را داشته باشند، مقصد سفر کارگاه فهم معماری قرار میگیرند. شهرهایی که از یک طرف ارزش تاریخی و ارزشهای فرهنگی فوقالعادهای داشته باشند، و در عین حال نه خیلی بزرگاند و نه خیلی کوچک.
کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، برای شهر بوشهر چه آوردهای دارد؟ و به چه درد مردم این شهر میخورد؟
حجت:مهمترین نکتهای که برای رشد و توسعه یک بخش از کشور مورد نیاز است، این است که تمام کسانی که میتوانند تواناییها و استعدادهای خودشان را در آن منطقه به منصه بروز برسانند، بهنحوی کمک بکنند و آنجا را از دورافتادگی بیرون بیاورند.
تمام کسانی که میتوانند، آن بخش از کشور را در منظر فکر و ذهن و استعدادهای جامعه قرار بدهند، این بزرگترین کمکی است که میتوان به یک منطقه کرد.اگر یک منطقهای مهجور بماند و دور از تماس با سایر انسانها قرار بگیرد، طبیعتا امکان جذب انواع تواناییهای آن منطقه و مردم ان منطقه از بین میرود.
منظورم از تواناییها، همه تواناییهاست. فرض کنید تجار بروند آنجا به کسب و کار مشغول شوند. واردکنندگان، صادر کنندگان، مهندسان و سازندگان با شناختی که نسبت به آنجا پیدا میکنند، برای توسعه فضاهایی که در آنجا وجود دارد به آن منطقه بروند. پزشکان برای بهبود وضعی که در آنجاست، به آنجا بروند.تلاشی که امروز برای توسعهیافتگی انجام میشود، این است که منطقه جغرافیایی در معرض وزش افکار عمومی قرار بگیرد. همه با آنجا بهنحوی اشنا بشوند.درباره کارگاه فهم معماری ایران از پنجره بوشهر، ما با اصرار زیاد، دانشجوها را از تمام سطح کشور انتخاب میکنیم.
اجازه نمیدهیم که از یک نقطه کشور بیایند. شرکتکنندگان باید حتما از تمام سطح کشور باشند.وقتی 300 نفر دانشجوی رشته معماری را که اهل فهم و ساختن هستند، از سرتاسر ایران میبریم به هر منطقهای - این بار بوشهر - در حقیقت امکان نوعی از شناسایی آن محل برایشان فراهم میشود. این دانشجویان، طراحان آینده محیط زندگی انسان هستند، در آینده بخشی از اینها مسئول میشوند، مدیر میشوند، طراح میشونذ، سازنده میشوند، توسعهدهنده میشوند، معلم میشوند.اینها بعد از دیدار با بوشهر متوجه میشوند که هم استعدادهای خودشان را میتوانند در آنجا صرف بکنند و هم متوجه استعدادهایی میشوند که در آن منطقه وجود دارد. بنا بر این شناختی نسبت به استعدادهای خود و منطقه مورد مطالعه به دست میاورند و نیروی خود را صرف شکوفایی آن استعدادها میکنند.
چگینی :یک گسست به وجود آمده بین گذشته و حال انسان ایرانی و ما میخواهیم این فاصله را پر کنیم. این فاصله مانند یک بنا نیاز به مرمت دارد.مرمت نیازمند طلب است، اگر این طلب نباشد یا باشد و راه نداشته باشد، راهنما نداشته باشد، نیت مرمت شدن نداشته باشد، ما اندر یک خم کوچه میمانیم.
این طلب به نتیجه نمیرسد مگر آن که از جنس عشق سرزمینی باشد. ما وقتی میتوانیم گسست تاریخیمان را پر کنیم که مردممان و سرزمینمان را دوست داشته باشیم و بر اساس آن دوست داشتن طلبمان را جاری کنیم.به قول ابوسعید ابوالخیر خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و یک قدم جلو بیاید.این کارگاه هم در واقع در این راستاست که یک قدم جلو برویم.
23245
نظر شما