اگر ایام سوگواری را بدون موسیقی تصور کنیم، تقریبا چیزی از سوگ باقی نمیماند زیرا آنچه بیش از هر چیز در سوگ نماد دارد، موسیقی است و از همین روست موسیقی همراه همیشگی باورها، اعتقادات و سنن و آئینهای جوامع بودهاست. یکی از اقدامات مثبتی که اخیرا معاونت هنری وزارت فرهنگ در آن اهتمام ورزیده، برگزاری سلسله برنامههای «خیمهی هنر» است که با استفاده از الگوهای استاندارد؛ موسیقیهای متناسب با ایام سوگواری آئینی و مذهبی را در کنار دیگر هنرها به نمایش میگذارد. اینگونه اقدامات میتواند در راستای الگوسازی، بهخصوص در موسیقی و نوحهسرایی که ـ به زعم نگارنده ـ در سالهای اخیر به بیراهه رفتهاست، قدمهای مثبتی بردارد. اما انتظاری که جامعه موسیقی از متولیان موسیقی کشور دارد، مربوط به پس از ایام عزاداری است. در ایامی که حدودا چند روز پس از ایام شهادت سید شهیدان، تمامی امور هنری به روال عادی بر میگردند، سینماها فیلمهای کمدی را از سرمیگیرند، تئاترها بدون محدودیت روی صحنه هستند و حتی پلتفرمها برنامههای فکاهی و طنز خود را نمایش میدهند، جامعه موسیقی حتی از اجرای موسیقیهای هنری، جدی و آکادمیک هم محروم است.
واقعیت این است که جامعه خود بیش از هر نهادی به حرمتها واقف است؛ شاید نیاز باشد برخی گونههای موسیقی براساس عرف مذهبی جامعه توقفی را متحمل شوند، چنانکه مجالس عقد و عروسی هم در همین ماهها توسط مردم متوقف میشود. اما سوال اینجاست که چرا موسیقی سنتی ایرانی، موسیقی کلاسیک غربی و موسیقیهایی که خاستگاه آکادمیک دارند بیش از یک ماه از اجرا روی صحنه محروم هستند؟ بدون آنکه به بدنهی نحیف اقتصاد این نوع موسیقیها توجهی شود، تنها بر اساس یک عرف نانوشته حکم بر ممنوعیت اجرا در این ایام داده شده است.
فراموش نمیکنیم اواخر دههی شصت حملونقل ساز هم با ممنوعیت و مشکل مواجه بود. از یاد نمیبریم نَفسِ کنسرت گذاشتن در همان دوران با ممنوعیت مواجه بود. اما بودند مدیرانی که جانانه ایستادند و با آن ممنوعیتها مبارزه کردند و راه را برای جریانات موسیقی هموار کردند. گمان میرود امروز نیز معاونت هنری وزیر فرهنگ و مدیرکل دفتر موسیقی باید راهی را برای بازنگری و تجدیدنظر در اجرای صحنهای موسیقیهای هنری و جدی در ایامی که عزاداری تمام شده است باز کنند.
5959
نظر شما