به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایلنا، سالوادور دالی را باید یکی از پرچمداران نقاشی کلاسیک و سبک سورئال دانست. «HOWARD HALLE»/ «هاوارد هال» نویسنده و روزنامهنگار درباره یکی از آثار مهم دالی با عنوان «تداوم حافظه» مطلبی را به رشته تحریر در آورده است.
سالوادور فلیپه خاسینتو دالی دومِنک یا همان سالوادرو دالی، نقاش، مجسمهساز، نویسنده و هنرمند اسپانیایی، یکی از درخشانترین و جنجالیترین چهرههای هنر مدرن قرن بیستم به شمار میآید. او در ۱۱ مه ۱۹۰۴ در شهر فیگِراس در ایالت کاتالونیای اسپانیا به دنیا آمد و در طول عمر خود، مرزهای تخیل، منطق و سبک هنری سوررئالیسم را تا حدی گسترده کرد که آثارش به نماد جهانی این جنبش تبدیل شد. دالی در مدرسه هنر مادرید تحصیل کرد و از همان دوران جوانی نشان داد که رویکردی غیرمتعارف به نقاشی دارد. گرچه آموزشهای آکادمیک فراگرفته بود، اما خیلی زود از چارچوبهای کلاسیک فاصله گرفت و تحت تأثیر مکاتب نوظهور هنری چون کوبیسم و دادائیسم قرار گرفت. دالی در کنار آثار نقاشی، در زمینههای مجسمهسازی، طراحی صحنه، نویسندگی، ساخت فیلم، عکاسی و حتی تبلیغات نیز فعالیت داشت. او تا پایان عمرش در سال ۱۹۸۹، همچنان فعال باقی ماند و نامش به عنوان یکی از نوابغ خلاق قرن بیستم در حافظه تاریخ هنر ثبت شد.
درباره اهمیت «تداوم حافظه»
تابلوی «تداوم حافظه» یکی از مهمترین و شناختهشدهترین آثار جنبش سوررئالیسم است که با تصویر ساعتهای در حال ذوب، به نمادی جهانی از هنر مدرن تبدیل شده است.
سالوادور دالی در ۲۸ سالگی و در اوج شهرتش در حلقه هنرمندان پاریسی، این اثر را خلق کرد؛ اثری که ریشه در دوستیاش با خوان میرو و حمایت اولیه آندره برتون داشت.
نظریههای روانکاوانه و تأثیر عمیق فروید
تأثیر مستقیم نظریات زیگموند فروید بر اندیشههای سالوادرو دالی باعث شد تا سوررئالیسم در آثارش به کشف ناخودآگاه و رؤیاها گره بخورد.
دالی با معرفی مفهوم «شیء سوررئال»، مفاهیم جسمانی و روانی را به اشیای روزمره پیوند زد و آنها را به ابزاری برای نمایش تمایلات سرکوبشده تبدیل کرد.

روش «پارانوئید انتقادی»؛ جستوجوی معنا در جنون
با ابداع «روش انتقادی-پارانوئید»، سالوادور دالی بر آن شد تا از توهم و جنون بهعنوان ابزاری برای خلق معنا در هنر بهره گیرد.
باید گفت، یکی از مهمترین نوآوریهای دالی در نظریه و عمل سوررئالیستی، روش موسوم به «انتقادی-پارانوئید» بود. او این روش را بر مبنای توانایی ذهن پارانویید برای درک چندگانگی معنا و دیدن تصاویر وهمآلود در اشیای معمولی پایهگذاری کرد. این رویکرد به هنرمند اجازه میداد تا رؤیاهای ذهنیاش را با دقتی وسواسگونه و در قالبی تصویری، به زبان بصری تبدیل کند.
دالی خود این روش را «دانشی غیرعقلانی مبتنی بر تداعی و تفسیر پدیدههای هذیانی» مینامید و معتقد بود که در این شیوه، جنون به الگویی برای خلق هنری بدل میشود.
دالی بهدلیل تمجید از هیتلر و حمایت از فاشیسم، سرانجام از جنبش سوررئالیسم اخراج شد و آندره برتون روش پارانوئید او را ارتجاعی خواند.
حافظه دالی چگونه تداوم یافت؟/عکاسی رویاها با دست خالی!
«تداوم حافظه» در سال ۱۹۳۲ در نیویورک به نمایش درآمد و موجی رسانهای به راه انداخت. دو سال بعد وارد مجموعه موزه هنر مدرن نیویورک شد.
دالی سبک خود را «عکاسی رؤیاها با دست» مینامید؛ گونهای که از «ایو تانگی» الهام گرفته و توجه دقیق به جزئیات را با فرمهای فراواقعی ترکیب میکرد.
پسزمینه اثر بازتابی از مناظر زادگاه دالی در کاتالونیاست و برخی عناصر آن نیز از آثار «هیرونیموس بوش»، نقاش هلندی قرون وسطی، الهام گرفتهاند.
ساعتهای در حال ذوب و حضور مورچهها مفاهیمی چون گذر زمان، زوال و ناخودآگاه را تداعی میکنند؛ در حالیکه دالی آنها را چیزی شبیه نوعی پنیر میدانست، که در حال ذوب شدن هستند.
تابلویی که حافظه جمعی ما را تسخیر کرده است
«تداوم حافظه» همچنان جایگاهی ماندگار در حافظهی بصری بشر دارد؛ گویی همانگونه که عنوانش وعده میدهد، برای همیشه در ذهن ما باقی مانده است.
از ورود دالی به جنبش سوررئالیسم چه میدانیم؟
در دهه ۱۹۲۰، دالی به پاریس سفر کرد و با شخصیتهای کلیدی جنبش سوررئالیسم همچون آندره برتون، لوئیس بونوئل، رنه ماگریت و خوان میرو آشنا شد. گرچه دالی یکی از آخرین اعضای پیوسته به این گروه بود، اما خیلی زود به یکی از مؤثرترین و شناختهشدهترین چهرههای آن بدل شد. او در آثارش با بهرهگیری از تکنیکی بینقص و جزئیاتی فراواقعی، صحنههایی از ناخودآگاه، رؤیا، وسواسهای جنسی، مرگ و گذر زمان را ترسیم میکرد. نگاه دقیق او به جزئیات، در کنار تخیل غریبی که از منطق میگریخت، باعث شد آثارش تلفیقی چشمگیر از واقعگرایی کلاسیک و سوررئالیسم مدرن باشند.
اگرچه دالی یکی از ستونهای اصلی گسترش سوررئالیسم در عرصه بینالمللی بود، اما رفتارهای خودنمایانه، گرایش به فاشیسم و اظهار علاقهاش به شخصیتهایی چون هیتلر، در نهایت منجر به طرد او از این جنبش در سال ۱۹۳۹ توسط آندره برتون شد. با این حال، دالی خود را همواره «سوررئالیستتر از سوررئالیستها» میدانست و همچنان به تولید آثار در همین سبک ادامه داد.
سبک و نگرش دالی تأثیری ژرف بر نسلهای بعدی هنرمندان، سینماگران، طراحان مد و تصویرگران گذاشت. او نه تنها مرزهای سوررئالیسم را گسترش داد، بلکه تعریف ما از «واقعیت هنری» را برای همیشه دگرگون ساخت.
59243
نظر شما