۴ نفر
۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۳
نفوذی اسرائیل همیشه نخبه نیست!

نفوذی واژه‌ای گمراه کننده است. ذکر نام نفوذی در ادبیات سیاسی، در گفتار روزمره و در اخبار روزانه  ناخودآگاه یک نیروی تک نفره را یادآور می‌شود. اما اینگونه نیست. البته نفوذی کسی است که در را می‌بندد. کلید را خاموش می‌کند. و یا اینکه با مهمانان یک نشست با گرمی خداحافظی می‌کند.

بله تا اینجا او یک نفر به نظر می‌آید اما او یک مهره  دم‌دار است.اینکه چرا اسمش بیشتر بر سر و زبان می‌چرخد اینست که در دقیقه ۹۰ بالاخره پاس کاری‌ها به او رسیده و این شخص گل زده است. دقیقا مثل الی کوهن! به قول قدیمی‌ها کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد. باید موزه مجازی الی کوهن در اینترنت را که اتفاقا جدیدا راه افتاده ببینید که متوجه شوید که نفوذی حتی می‌تواند یک جریان سیاسی و یک گروه صدنفره را طی ۱۵ سال شامل شود.

در حمله اسرائیل و آمریکا به ایران حالا واژه نفوذی تابوی خود را از دست داده و عمده افکار از هر طیفی به حضور و وجود جاسوس معترفند اما تلخند اینجاست که همین واژه موجب اسباب خنده شده از بس قلابی و مسخره و هتاک و وقیح مورد استفاده قرار گرفته است. هر طیفی یک جور برای خود نفوذی را تعریف می‌کند و سر آخر نیش و کنایه‌ای هم به رقیب می‌زند.غافل از اینکه نفوذی اسرائیل کسی است که قطعا صاحب منصب، صاحب قدرت اجتماعی یا اقتصادی و یا حتی مربوط به امور گردشگری و ورزشی باشد. چیزی که ربطی به مردم عادی ندارد و به تبع آن به لایه‌های پائینی تا بالایی مدیریتی  مربوط است.

فیلم خبرچین محصول ۲۰۰۹ ساخته استیون سودربرگ یک نمونه سهل و ممتنع در باره کیفیت زندگی یک نفوذی است. بازه زمانی و محل فعالیت در آمریکااست و همه عوامل خودی هستند. اف‌بی‌آی می‌خواهد اطلاعات بدست بیاورد و یک مدیرعامل بخت برگشته را به تور می‌اندازد و او شروع می‌کند به خبرچینی. سیر تحول او می‌تواند برای کسانیکه مایلند بصورت تصویری روحیات و خلقیات یک نفوذی جاه طلب و دارای ذهنیت لاشیگری را بشناسند، می‌تواند جالب توجه باشد.

اگر این فیلم را مثال آوردم بدین دلیل است که قصه خبرچین درباره یک آدم خوب است. که سرانجام بد دارد: 
مارک ویتاکر (با بازی مت دیمون) کارشناس سرمایه‌گذاری، شهروندی است خوش‌خلق و مهربان و سر به زیر که در بین خانواده ، اهل محل و همکارانش مشهور به راستگویی و صحت عمل است . او که ۱۰ سال است به  استخدام شرکت  ای‌دی‌ام  در آمده  و در طی این سالها ، با تلاش صادقانه کارآمدی اش را برای همگان ثابت کرده بود ،‌ بدون اینکه خودش بخواهد و یا برایش مهم باشد از سوی مقامات شرکت، به عنوان یکی از مدیران ارشد شرکت اقتصادی منصوب می‌شود . مارک علیرغم پیشرفت‌های کاری و ترقی اداری هنوز همان شهروند بااخلاق و منضبط و مرد خانواده شناخته می‌شود ؛ آدمی که در عمرش دروغ نگفته و حتی یک برگ جریمه رانندگی نیز دریافت نکرده. و اگرچه گاهی مثل مردهای دست و پا چلفتی عمل می کند اما فدایی دوستان و همکارانش است .

" خبرچین" فیلم خوبی است . و اگر صادقانه و بدون رودربایستی با خودتان آن را ببینید و یا خودتان را آدم خوبه‌ی تمام دوران ندانید، با کاراکتر"مارک ویتاکر" و استحاله روحی او و تغییر هویت‌اش همذات پنداری خواهید کرد. در این سال های خبرچینی مارک تبدیل به آدمی دیگر شده بود.یک مرد همه چیز خواه و سلطه طلب که حتی توقع داشت سگ توی خیابان هم برایش پا جفت کند. خبرچینی از او انسانی ساخت که تصور می‌کرد همه چیز در کنترل اوست و او باید در تمام امور همکارانش حتی ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین آنها دخالت کند. کم کم نگاه همکاران و دوروبری های مارک به او عوض می شود و او می ماند و خودش . حتی کار به جایی می رسد که مارک خودش را یک جیمز باند تمام عیار می‌داند و حتی می‌خواهد کارهای ضد جاسوسی کلان‌انجام دهد. کار به جایی می رسد که اف بی آی  هم وقتی به اسناد و مدارکش در اثر تشریک مساعی همین مارک بیچاره ، می رسد با یک تیپا او را می فرستد رد کارش. مارک می ماند با توهماتش و یک عالمه تنهایی ؛ رسوایی و بی آبرویی ...

ابتدای فیلم او صمیمی و دوست داشتنی و حتی به خاطر بی‌دست و پایی‌اش قابل ترحم است. اما در اواسط فیلم او دیگر یک دروغ‌گوی قهار و خبر چین جا افتاده شده ودر پایان فیلم ، مانده و رانده از همه جا . او مهمترین تصورش از خبر چین بودن ، اجرای کار یا ماموریتی اداری بود . تازه آنهم با نیت خیر . و اینکه زودی هم تمام میشود و بر می گردد سر کارش و خانه زندگی اش ؛ اما این غلط ترین تصمیم و تصور زندگی اش بود . او دیگر معصوم نبود. چرا که مغزش فاحشه شده بود و عجب فاصله ای است میان خوب بودن و خوب ماندن . حتی فاحشه شدن از سوی خودی ها. همین روند برای اوضاع مملکتمان در بعد خارجی روی داده است. آنهایی که در قامت مدیر مخلص تو زرد از آب درخواهند آمد. اسراییل چه نیازی به جاسوس نخبه دارد؟ یک تیم مدیریتی نادان و متعصب و نان به نرخ روز خور ناخواسته می توانند پیاده نظام باشند و چند مدیر مثل مارک فیلم خبرچین که از آب و گل درآمده اند می‌توانند به عنوان ذهن های مدیریتی بی خاصیت عمل کنند. 

آدرس غلط ندهیم. ایرانی جماعت باهوش است. به شعور مردم توهین نکنیم. بپذیریم نفوذی داریم و باید پیدایشان کنیم. هرکه بحث ماورالطبیعه را پیش کشد. به مردم دروغ گفته است. اجنه‌ها و رمال‌ها شلوار خودشان را هم  نمی‌توانند بالا بکشند. کاترین شکدم حتی اگر با ۱۰۰۰ نفر هم هم آغوشی داشت، خروجی اش اینقدر فاجعه آمیز نبود. پرکشیدن لاله هایمان و برادرهایمان بدین ترتیب و بدین مرتبی و بی‌نقصی نشان می‌دهد این ترورها کار آدمیزاد است.کسانی  از همان قماش مارک در فیلم خبرچین.

کد خبر 2087574

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =