گروه اندیشه: فرشید فرحناکیان، تحلیلگر روابط بینالملل، و دکترای حقوق نفت و گاز با تحریر یادداشتی در روزنامه اعتماد به بررسی تأثیر سیاستهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، بر نظریه "وابستگی متقابل پیچیده" جوزف نای و رابرت کیوهان میپردازد. این نظریه که در دهه ۱۹۷۰ مطرح شد، بر افزایش پیوستگی میان دولتها و نهادهای بینالمللی در جهانی تأکید دارد که در آن مسائلی چون تجارت، فناوری، محیط زیست و انرژی، همسنگ با امنیت نظامی اهمیت یافتهاند. در چنین جهانی، استفاده از زور و قهر، ناکارآمد و حتی مخرب تلقی میشود.
نابودی نهادهای همکاری و بازگشت به واقعگرایی
به گفته فرحناکیان، با روی کار آمدن ترامپ، شاهد بازگشتی به نظم واقعگرایانه بودیم؛ نظمی که در آن زور، فشار و تخریب، دوباره بر گفتوگو و همکاری تقدم یافت. ترامپ به طور هدفمند نهادهای وابستگی متقابل را تضعیف کرد، از جمله با بیاعتنایی به توافق پاریس، سازمان بهداشت جهانی و سازمان تجارت جهانی. این اقدامات، که در راستای شعار "اول آمریکا" و طرد همکاریهای چندجانبه انجام شد، منجر به تضعیف ابزارهای گفتوگو و افزایش بیثباتی در روابط بینالملل شد.
ایران، قربانی انکار وابستگی متقابل
در تحلیل فرحناکیان، سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران، نمونه بارزی از نفی عملی و تئوریک نظریه وابستگی متقابل پیچیده است. سیاست "فشار حداکثری" ترامپ، با خروج از برجام (علیرغم تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی) و اعمال تحریمهای حداکثری، کانالهای دیپلماتیک را از بین برد. این اقدام، مسیر را برای عملیات نظامی و خرابکارانه علیه تأسیسات هستهای ایران هموار کرد. حملات اطلاعاتی و سایبری به نطنز، ترور دانشمندان هستهای و خرابکاری در زیرساختهای هستهای ایران، نه تنها محتمل، بلکه از دیدگاه ترامپیسم "ضروری و مشروع" تلقی شدند.
پیامدهای نادیده گرفتن همکاریهای بینالمللی
بر اساس تحلیل فرحناکیان، این اقدامات، نادیده گرفتن کامل اصول نظریه نای را نشان میدهد، هیچ نهاد بینالمللی مورد مشورت قرار نگرفت، حقوق بینالملل و حق حاکمیت نادیده گرفته شد، و ریسکپذیری و واکنش متقابل، جایگزین سازوکارهای بازدارنده شدند. به عبارت دیگر، ترامپ ابتدا نهادهای بینالمللی را بیاعتبار ساخت و سپس از نبود این نهادها برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات یکجانبه خود بهره برد؛ منطقی خطرناک که همچنان ادامه دارد.
آینده روابط بینالملل در هالهای از ابهام
فرحناکیان نتیجهگیری میکند که ترامپ به گونهای رفتار میکرد که گویی در جهانی آنارشیک و واقعگرا زندگی میکنیم، نه در دنیایی با وابستگیهای پیچیده. سیاستهای او نوعی بازگشت به تفکر "قدرت سخت" بود، در حالی که نظریه نای بر رشد "قدرت نرم"، همکاریهای نهادی و همپیوندی منافع ملتها تأکید دارد. اکنون سوال اصلی پیش روی سیاستگذاران ایرانی و جهانی این است: آیا جهان میتواند به سوی وابستگی متقابل بازگردد، یا منطق تحریم و بمباران تأسیسات هستهای، آینده روابط بینالملل را رقم خواهد زد؟
216216
نظر شما