جدال سنت و تجدد در عثمانی و مصر، نیمه نخست قرن بیستم

بحث از زن و جایگاه او در اسلام یکی از بزنگاه‌های مهم مجادلات فکری در نیمه نخست قرن بیست میان گفتمان سنت‌گرایی و گفتمان تجددخواهی بود.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، طاهره مهری در ایبنا نوشت: کتاب «سنت علیه تجدد؛ عثمانی و مصر در نیمه نخست قرن بیستم» تالیف سیدجلال محمودی از سوی نگارستان اندیشه به بازار کتاب آمد.

تجربه رویارویی سنت و مدرنیته (تجدد) همچنان در جهان اسلام «مثنوی هفتاد من کاغذ» است و زوایای پیدا و پنهان بسیار دارد. امروزه، مدرنیته در تار و پود زندگانی ما جریان و سیلان دارد: از ابزارآلات مادی آن بگیرید تا ساحات اندیشه و دانش. بگذارید بگویم گفتمان سنت با رقیبی بسیار سرسخت روبه‌رو شده است. گفتمان تجددگرایی، با آن زرق و برق پرطمطراق و چشم‌نوازش به مانند عروسک دلربای پشت پرده «هدایت» بر سنت چنبره زده است! بله، یک زمانی این سنت بود که اقتدار داشت و تجدد تازه از راه رسیده، وضعیت کنونی سنت را داشت؛ حرف، حرف سنت بود! اما به‌تدریج تجدد با انعطافی که از خود نشان داد، راه را برای خود باز کرد. بله سنت زنده است و نفس می‌کشد! اما با این خیمه سنگین مدرنیته روز به روز عرصه بر آن تنگ و تنگ‌تر می‌شود! گو باد «بی‌نیازی خداوند» بر آن وزیدن گرفته و هر آن احتمال می‌رود «سامان سخن گفتن» از دست بدهد. آیا «فصل مهاجرت به شمال» فرا رسیده است؟! چکار باید کرد؟! بگذاریم سنت جلوی چشمان‌مان جان بدهد و همه چیز را دو دستی تقدیم مدرنیته کند…؟ حکایت غریبی است…! سنت چه کم داشت که نتوانست جایگاهش را حفظ کند؟ مدرنیته چه داشت که توانست این‌گونه در موضع قدرت بنشیند و عرصه را تنگ کند؟ به نظر نگارنده مشکل نه از «سنت» است و نه از «تجدد»، مشکل برمی‌گردد به بلاتکلیفی ما در مواجهه با «سنت» و «تجدد» و تعامل بد ما با آن دو. کتاب پیش رو، تلاشی متواضعانه است در یافتن پاسخ‌های جدید برای پرسش‌های قدیمی که همچنان در فضای فکری جامعه قابل طرح و بحث هستند.

کتاب «سنت علیه تجدد؛ عثمانی و مصر در نیمه نخست قرن بیستم» تالیف سیدجلال محمودی از پنج بخش اصلی و تعدادی زیربخش تشکیل شده و به موضوعاتی همچون نگاهی به سیر اندیشه در جهان اسلام از اواخر قرن نوزدهم تا نیمه نخست قرن بیستم (مصر و عثمانی)، مهم‌ترین چالش‌های اندیشه‌ای سنت‌گرایان و تجددخواهان، شیخ‌الاسلام عثمانی مصطفی صبری توقاتی و تحلیل مبانی معرفتی و اندیشه‌ای مصطفی صبری توقاتی پرداخته است.

آیا تجدد آن‌گونه که روشنفکران غربی باور دارند سرنوشت محتوم ماست و گریز و گزیری از آن نیست؟! راستی مشکل کار کجاست؟! به نظر مشکل نه از «سنت» است و نه از «تجدد»، مشکل برمی‌گردد به بلاتکلیفی ما در مواجهه با «سنت» و «تجدد»، مشکل برمی‌گردد به بلاتکلیفی ما در مواجهه با «سنت» و «تجدد» و نوع تعامل ما با آن. این‌ها و بسیاری دیگر، دغدغه نویسنده بوده است برای پرداختن به این مقوله.

برخی نویسندگان اشاره کرده‌اند که مخالفت اسلام‌گرایان و سنت‌خواهان با پدیده تجدد به دلیل حفظ موقعیت و موجودیت خودشان بوده است. به فرض صحت این سخن، چند درصد از سنت‌گرایان برای حطام دنیا منافع عمومی عباد را قربانی منویات شخصی خود کرده‌اند؟! علاقه‌مند بودم وضعیت سنت‌گرایان را در بیرون از مرزهای ایران بررسی کنم لذا سراغ مصر رفتم از نظر نگارنده مصر دروازه ورود اندیشه‌های تجدد به جهان اسلام بوده است؛ یک‌راست رفتم سراغ مناره سنت‌گرایی در دنیای تسنن: «الازهر». به‌ویژه که در زمان نگارش این اثر روابط ما با مصر هم به سمت‌وسوی خوبی در حال حرکت بود؛ اما ناگهان ورق برگشت و من هم مجبور شدم الازهر را هم به این دلیل و هم به دلایل دیگر کنار بگذارم اما اصل مسئله هنوز دغدغه بود تا آن‌که توفیق الهی شامل شد و در روند مطالعه به شیخ‌الاسلام مصطفی صبری توقاتی برخوردم؛ پس از تفحص و تحقیق بیشتر پی بردم که گمشده خود را یافته‌ام کسی که هم سنت‌گرا بود، هم رجل سیاسی بود، هم در سرنوشت‌سازترین دوران تاریخ معاصر دنیای اسلام فعالانه زیسته بود.

کاربست رویکرد تحلیل گفتمانی در کتاب

پژوهش پیش رو بر بستر «تاریخ اندیشه» استوار است. به سخن آرتورا. لاوجوی، مقصود از تاریخ اندیشه، چیزی است خاص‌تر و هم با محدودیتی کمتر از تاریخ فلسفه. وجه تمایز اصلی آن ویژگی واحدهایی است که مورد توجه قرار می‌دهد. هر واحد اندیشه‌ای که مورخ از بقیه جدا می‌کند و بعد بر آن می‌شود تا رد آن را در چند عرصه (و درواقع نهایتا همه عرصه‌های) تاریخ که در آن با درجه‌ای از اهمیت پدیدار شده باشد، پی گیرد، چه این عرصه‌ها فلسفه خوانده شوند، چه علوم، چه ادبیات، چه هنر، چه مذهب و چه سیاست و… بر همین مبنا پژوهشگر مسائل و فرضیه‌های خود را در این ساحت کندوکاو می‌کند و اگر گاه به مناسبت، از تاریخ فکر فاصله می‌گیرد و دست به دامان رخدادهای تاریخی می‌شود، برای تبیین هرچه بیشتر اندیشه است و بس. به اذعان بسیاری در اسلام، در مقایسه با غرب، کمتر به تاریخ اندیشه پرداخته شده است. بنابراین، علاقه محقق و فقر آثار تالیفی این شاخه از علم، دو انگیزه اصلی بودند برای وارد شدن بدین عرصه. نگارنده در طی سفر دور و دراز خود از نظریه تحلیل گفتمان و رویکردهای آن بهره خواهد برد.

نخستین برخوردها: حمله ناپلئون به مصر

«به نام ملت فرانسه که آرمان‌هایش براساس برابری و آزادی بنیان نهاده شده است، سردار بزرگ و فرمانده ارتش فرانسه به مردم مصر متوسل می‌شود. از زمان‌های بسیار دور بیگ‌های مملوک که بر مملکت شما حکومت می‌کردند به ملت فرانسه توهین کرده و بازرگانان آن‌ها را شکنجه داده‌اند. حال زمان انتقام فرارسیده است! قرن‌هاست که این بردگان پست و فرومایه به زیباترین مملکت دنیا ستم روا داشته‌اند. ولی خداوند رب‌العالمین، اراده کرده است که به سلطه آنان پایان داده شود. ای مردم مصر! آن‌ها به شما خواهند گفت که من به منظور نابودی مذهب شما به این‌جا آمده‌ام سخنان آنان را باور نکنید. به آن‌ها بگویید من برای اعاده حقوق شما و مجازات غاصبان آمده‌ام من بیش از مملوک‌ها برای خداوند و پیامبرش محمد (ص) و قرآن کریم احترام قائلم. به آن‌ها بگویید که همه در پیشگاه خداوند برابرند، مگر به سبب خرد، استعداد و فضایل اخلاقی آنان، مشایخ، قضات و ائمه جماعت به مردم اطمینان می‌دهند که ما مسلمان واقعی هستیم مگر ما نبودیم که به رم پاگذاشتیم و پاپ را که مسیحیان را به جنگ با مسلمانان وامی‌داشت خرد کردیم؟ آیا این ما نبودیم که شوالیه‌های نادان جزیره مالت را که ادعا می‌کردند به فرمان خدا با مسلمانان می‌جنگند نابود کردیم؟ مگر دوست سلطان عثمانی (که خدا آرزوهایش را برآورده سازد) و دشمن دشمنانش نبوده‌ایم؟...»

تاریخ، در حالی واپسین سال‌های عصر روشنگری اروپا را می‌آموزد و به سال‌های آغازین سده نوزدهم گام می‌گذاشت که بورژوازی نوپای اروپا با انقلاب‌های اجتماعی، فکری، علمی، صنعتی و سیاسی خود برتری‌اش را به نمایش می‌گذارد؛ در این هنگام بود که سراسر جهان با تمدن بورژوازی غرب، که دارای دو رویه نیرومند و پرتکاپو بود و از رشد همه‌سویه نیروهای «طبقه سوم» ریشه می‌گرفت، به شیوه‌ای گریزناپذیر رویاروی شد.

مهم‌ترین چالش‌های اندیشه‌ای در نیمه نخست قرن بیستم

در ۱۷۸۹ م فرانسه برای تحت فشار قراردادن انگلستان به مصر حمله کرد. در آن زمان مصر هنوز یکی از ولایت‌های عثمانی به شمار می‌آمد. عثمانی از طریق مملوک‌های مصر و به کمک انگلستان علیه حمله ناپلئون بسیج شدند. بالاخره مقاومت‌های مردمی به رهبری الازهر و عثمانی و انگلستان نتیجه داد و سه سال بعد فرانسه مجبور شد، مصر را ترک کند. اگرچه فرانسوی‌ها رفتند اما آثار فرهنگی حمله آن‌ها در مصر چونان بذری، جوانه زد و بالیدن گرفت. بعد از آن با پشتیبانی الازهر و حمایت عمر مکرم، شیخ الازهر، محمدعلی پاشا که از طرف عثمانی‌ها مامور بیرون راندن فرانسوی‌ها شده بود، به عنوان پاشای مصر انتخاب شد. او فرد بی‌سواد و عملگرایی بود. محمدعلی سوادی استقلال از عثمانی در سر می‌پروراند و در راه رسیدن بدان، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد و اصلا نوسازی ارتش و ناوگان دریایی را هم به همین منظور انجام داد.

رنج زن بودن: آزادی زن

بحث از زن و جایگاه او در اسلام یکی از بزنگاه‌های مهم مجادلات فکری در نیمه نخست قرن بیست میان گفتمان سنت‌گرایی و گفتمان تجددخواهی بود. هرچند بیشترین آثار نگاشته‌شده در این خصوص مربوط به این دوره است اما نباید فراموش کرد بحث از زن و نقش او در برنامه‌های ترقی و اصلاح جامعه اسلامی بسیار قدیمی است. حتی طرح آن برمی‌گردد اوایل عصر نهضت. رفاعه طهطاوی پیش از قاسم امین درباره آزادی بیشتر زنان سخن گفته بود؛ واقعیت آن است که قاسم امین چیزی بیش از طهطاوی نیاورد، جز آنکه نسل او متاخرتر بود و عصر او برخلاف عصر طهطاوی، عصر مطالبه‌گری و دعوت به آزادی زن بود. به هر حال نخستین گام را طهطاوی با تالیف کتاب المرشد الامین للبنات و البنین برداشت. او در این کتاب بر اهمیت آموزش دختران تاکید کرد و به قول خانم منی احمد ابوزید در «مقدمه» چاپ جدید همین کتاب، طهطاوی در عنوان کتاب واژه «بنات» را بر «بنین» به علت اهمیت آموزش زنان، پیشی داده است.

«عروسک پشت پرده»: از غرب‌گرایی به سوی غربزدگی

از نظر جامعه‌شناسی «غرب‌گرایی» یکی از انواع تحول فرهنگی محسوب است. تحول فرهنگی جریانی است که در آن درنتیجه برخورد با فرهنگ دیگری، تحولی در نهادها، ارزش‌ها، گرایش‌ها و روش‌های یک فرهنگ و جامعه ایجاد می‌شود. برخی جامعه‌شناسان این پروسه را تحول اجتماعی نامیده‌اند ولی به نظر می‌رسد که اصطلاح «تحول فرهنگی» شامل‌تر و جامع‌تر است. هرچند گروهی هم تحول فرهنگی را جزوی از تغییرات اجتماعی به شمار آورده‌اند. چنان‌که بر این باورند که تغییر اجتماعی در جریان تاریخی یک جامعه اثر می‌گذارد و مسیر جامعه را تغییر می‌دهد. به عبارت دیگر از نظر این‌ها تغییر اجتماعی عبارت است از تغییری قابل رویت در طول زمان به صورتی که موقتی و یا کم‌دوام نباشد، بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی یک جامعه اثر گذارد و جریان تاریخ آن را دگرگون کند. از آن‌جایی که تکنولوژی خارج از فرهنگ قرار نمی‌گیرند و بلکه برعکس، مثل مذهب، ایدئولوژی یا اخلاق جزیی از آن است و پیشرفت تکنولوژی کاملا به پیشرفت علم وابسته است و جامعه‌شناسی علم نشان داده است که پیشرفت‌های علمی وابسته به ارزش‌ها و جهان‌بینی خاص و در رابطه با جهت‌یابی‌های مذهبی یک جامعه است، می‌توان این نتیجه را گرفت که غرب‌گرایی علاوه بر آن‌که داعیه اخذ علم و تکنولوژی غرب را دارد، به موازات آن گرفتار اقتباس فرهنگ غرب هم خواهد شد.

«بحر در کوزه»: تقنین فقه اسلامی

یکی از عرصه‌های دیگری که میدان رویارویی گفتمان سنت‌گرایی و گفتمان تجددخواهی شد، ساحت فقه اسلام و حقوق است. گفتمان سنت‌گرایی هر گونه حاشیه‌رانی و کم‌رنگ کردن جایگاه قوانین فقهی را منجر به تضعیف شریعت اسلامی در جامعه می‌دانست. از طرف دیگر فشارهای سنگینی از سوی گفتمان تجددخواهی برای کاربست قوانین وضعی وارد می‌شد. سرانجام گفتمان سنت‌گرایی چاره کار را در «تقنین فقه اسلامی» دید. این ابتکار عمل بخشی از مشکل را حل کرد و ماندگاری قوانین فقهی نه در همه بخش‌ها، اما بخش قابل توجهی از جامعه تضمین کرد. اما تقنین فقه معایبی هم در پی داشت. باری، ورود اندیشه‌های نوین از غرب به درون جامعه اسلامی، منحصر در عرصه اندیشه، تعلیم و تربیت و یا بحث از آزادی و حقوق زن نماند بلکه همه عرصه‌ها را درنوردید.

شیخ‌الاسلام عثمانی مصطفی صبری توقاتی

مصطفی صبری توقاتی در ۱۸۶۹ م /۱۲۸۵ ه.ق در توقات واقع در آناتولی به دنیا آمده است. اسم کامل وی مصطفی صبری توقاتی ابن احمد ابن محمد القازآبادی از پدر و مادری که نسل اندر نسل ساکن آناتولی بودند و نسب ترکی اصیل داشتند، متولد شد. مصطفی صبری در مقدمه کتاب موقف العقل و العلم و العالم من رب‌العالمین و عباده المرسلین می‌نویسد: «بزرگ‌ترین آرزوی پدرم که خود عالم دین بود آن بود که پسرش عالمی از زمره علمای دین شود.»

سخن آخر

رویارویی دو گفتمان سنت‌گرایی و تجددخواهی، پیامدهای عمیقی به دنبال داشته است. این مواجهه سخت، منتهی به شکل‌گیری رویکردهای مختلف در مواجهه با تجدد شد. برخی آن را نفی کردند، عده‌ای با آغوش باز از آن استقبال کردند و گروهی هم دستاویز تلفیق شدند. به واقع همان دسته‌بندی که پیش از آن در مواجهه با فلسفه یونان در دنیای اسلام رخ داده بود، اینک همان خود را در کسوتی جدید نشان داد با این تفاوت که اینک مسلمانان در اوج نبودند بلکه در رکود و انحطاط به سر می‌بردند. خیلی فرق است وقتی در موضع قدرت، پذیرای یک اندیشه شوی با زمانی که در موضع ضعف قرار داری. وضعیت مسلمانان در آن روزگاران مانند غرب امروز است در مقابل مسلمانان این عصر.

کتاب «سنت علیه تجدد؛ عثمانی و مصر در نیمه نخست قرن بیستم» تالیف سید جلال محمودی با ۳۶۵ صفحه و بهای ۳۵۰ هزار تومان از سوی نگارستان اندیشه منتشر شد.

جدال سنت و تجدد در عثمانی و مصر، نیمه نخست قرن بیستم

۲۵۹

کد خبر 2088782

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =