۰ نفر
۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۲
هویت سیاسی ایران در طول قرن‌ها

در نهایت، وطن پیوندی است که در جغرافیا شکل می‌گیرد؛ پیوندی که بنیاد و حافظ فرهنگ، سنن، تاریخ و حیات ایرانیان است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، گودرز رشتیانی، استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران در ایبنا نوشت: مفهوم «وطن» از دیرباز یکی از عناصر بنیادی هویت انسانی بوده است. وطن نه‌تنها مکانی برای زیست روزمره، بلکه بستری تاریخی، فرهنگی و اجتماعی برای شکل‌گیری معنا و تعلق است. درست است که در تحلیل مفهومی وطن، نمی‌توان آن را صرفا به یک مرز جغرافیایی یا یک قرارداد سیاسی تقلیل داد و وطن مفهومی چندوجهی است که هم‌زمان عناصر زبانی، فرهنگی، تاریخی، حقوقی و جغرافیایی را در خود دارد اما نقطه کانونی این یادداشت مختصر، تاکید بر وجه مکانی وطن و ضرورت اولویت بخشیدن به آن است.

در چارچوب ادبیات این موضوع، نظریه‌های مختلفی برای تبیین هویت ملی و مفهوم وطن ارائه شده است. این نظریه‌ها هر یک بر جنبه‌ای از تجربه‌ جمعی انسان‌ها تاکید دارند. مروری بر این رویکردها می‌تواند زمینه‌ای برای درک دقیق‌تر نقش جغرافیا و سرزمین در تعریف وطن فراهم کند.

نقش جغرافیا و سرزمین در تعریف وطن

در رویکرد زبان‌محور، زبان به عنوان ستون فقرات هویت ملی در نظر گرفته می‌شود. زبان نه‌فقط ابزار ارتباط، بلکه بستر انتقال حافظه جمعی، اسطوره‌های ملی و سبک اندیشیدن است. در نظریه بندیکت اندرسن، ملت‌ها به‌ واسطه زبان و رسانه‌های نوشتاری به‌ عنوان جوامعی تصوری شکل می‌گیرند.

رویکرد دوم، فرهنگ‌محور است که ملت را یک واحد فرهنگی می‌داند. فرهنگ در این‌جا شامل سبک زندگی، آیین‌ها، ارزش‌ها، هنر، نمادها و آداب روزمره است. نظریه‌پردازانی چون آنتونی اسمیت، بر این باورند که ملت‌ها زمانی معنا دارند که اشتراکات فرهنگی، آنان را به یکدیگر پیوند دهد.

سومین رویکرد، حافظه‌محور است. این دیدگاه، ملت را نه‌ فقط براساس زبان یا فرهنگ، بلکه بر پایه حافظه تاریخی مشترک تعریف می‌کند. روایت‌های تاریخی، مراسم یادبود، سال‌روزهای ملی و اسطوره‌های حماسی نقشی کلیدی در تثبیت احساس تعلق دارند. اندیشمندانی چون موریس هالبواکس و یان آسمن بر اهمیت حافظه جمعی در تداوم ملت‌ها تأکید دارند.

چهارمین رویکرد، سیاسی–حقوقی است. در این چارچوب، ملت و وطن از منظر تابعیت، نظام حقوقی، و قراردادهای سیاسی معنا می‌یابند. وطن در این دیدگاه، قلمرو حاکمیت سیاسی و بستر اعمال حقوق و مسئولیت‌های شهروندی است.

در کنار این چهار رویکرد، دیدگاه پنجم یعنی رویکرد مکان‌محور، جایگاه ویژه‌ای دارد. نظریه‌پردازانی چون فردریش ریتسل، وطن را پیوندی ارگانیک میان انسان و محیط طبیعی تعریف می‌کنند. در این نگرش، مکان و جغرافیا نه‌ فقط بستر حیات فیزیکی، بلکه زیربنای شکل‌گیری تمام عناصر هویتی محسوب می‌شود. اگر خاک نابود شود، زبان، فرهنگ، تاریخ و حتی ساختارهای سیاسی نیز فرو می‌پاشند.

در بستر تاریخی ایران، تمامی رویکردهای فوق هم‌زمان حضور داشته‌اند. ایران کشوری است که زبان فارسی در آن به‌ عنوان زبان فرهنگی و تمدنی جایگاه ویژه‌ای دارد. آیین‌های فرهنگی مانند نوروز، عاشورا، سنت‌های محلی و مذهبی، تنوع فرهنگی و قومی، و تجربه‌های تاریخی مشترک از سده هشتم پیش از میلاد تا روزگار معاصر حافظه‌ای عمیق و منسجم را ایجاد کرده‌اند. همچنین، ایران از ساختارهای حکومتی متنوعی برخوردار بوده که هویت سیاسی را در طول قرن‌ها شکل داده‌اند.

اما در کنار این عوامل، مهم‌ترین عنصر پیوست‌دهنده تمامی این مؤلفه‌ها، خاک و سرزمین ایران است. سرزمین، نه‌ فقط بستری برای زیست، بلکه فضای تثبیت خاطره، زبان، فرهنگ و تاریخ مشترک است. بدون خاک، هیچ‌یک از عناصر فوق، تداوم‌پذیر نخواهند بود. نظریه مکان‌محور ریتسل به‌روشنی این نکته را توضیح می‌دهد: وطن رابطه‌ای است که در دل مکان واقعی شکل می‌گیرد. این مکان، همان خاکی است که زیستگاه انسان، حافظ خاطره و زمینه پایداری فرهنگی و تاریخی اوست.

میهن‌دوستی و ایران‌گرایی امروز

از سوی دیگر و با شوربختی تمام در تاریخ اکنون ایران، بحران‌هایی شکل گرفته و به‌سرعت در حال گسترش هستند که ابعاد و پیامدهای آن‌ها خانمان‌برانداز و کیان ملی ما را هدف قرار داده‌اند. فرسایش گسترده خاک، فرونشست زمین، خشک‌ شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، بحران آب، بیابان‌زایی، شیب تند کوچک شدن جنگل‌های زاگرس و هیرکانی و حتی موضوع به ظاهر کم‌اهمیتی همانند افزایش ریزگردها و شکل‌گیری پدیده قریب‌الوقوع مهاجرت جمعی از مرکز ایران نشانه‌هایی از تهدید موجودیت سرزمینی ایران است.

این تهدیدات، در تاریخ ایران بی‌سابقه‌اند و اگر به‌موقع و با دیدگاه دقیق به آن‌ها پرداخته نشود، می‌توانند به فروپاشی پیوست‌های فرهنگی، اقتصادی و جمعیتی منجر شوند. در چنین زمینه‌ای، ضمن توجه جدی به عناصر فرهنگی، زبانی و سیاسی-اجتماعی بازتعریف وطن بر مبنای مکان، ضرورتی استراتژیک و بنیادین است. وطن، امروز باید به‌مثابه رابطه‌ای پایدار با خاک و جغرافیا درک شود؛ نه صرفا مفهومی تاریخی یا فرهنگی.

پیشنهاد نهایی این یادداشت آن است که در بازاندیشی مفهوم وطن در ایران، نظریه مکان‌محور باید جایگاهی مرکزی پیدا کند. بدیهی است زبان، فرهنگ و حافظه تاریخی و سنن مشترک نفی‌ناپذیرند اما تأکید بر زیرساختی است که همه این عناصر در آن معنا می‌یابند. در واقع میهن‌دوستی و ایران‌گرایی امروز، مسئولیت‌پذیری نسبت به خاک است. هویت ملی، بدون سرزمین پایدار، دوام نخواهد داشت. لازمه و شرط اساسی دفاع از وطن در شرایط حاضر دفاع از اکوسیستم، منابع طبیعی، و زیست‌پذیری سرزمین است.

در نهایت، وطن پیوندی است که در جغرافیا شکل می‌گیرد؛ پیوندی که بنیاد و حافظ فرهنگ، سنن، تاریخ و حیات ایرانیان است.

۲۵۹

کد خبر 2089710

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین