جزئیات معماری تکیه دولت از زبان پزشک فرانسوی ناصرالدین‌شاه

تکیه دولت چندین در دارد و ما از در قصر گلستان به آن‌جا رفتیم و ما را مستقیما یعنی بدون آن‌که داخل تکیه شویم به طاق‌نمای مخصوص بردند.

هنگامی که صدای کرناها و فریادهای سینه‌زنان، ارگ تهران را در می‌نوردید، پزشکی فرانسوی به نام دکتر ژوآنس فووریه، بی‌خبر از رمز و رازهای آئین‌های ایرانی، در قلب دربار قاجار، نظاره‌گر یکی از خاص‌ترین نمایش‌های مذهبی جهان اسلام بود. سفرنامه فووریه، با عنوان «سه سال در دربار ایران» که از سال‌های اقامت او در ایران (۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ قمری) به یادگار مانده، تصویری کم‌نظیر از مراسم سوگواری محرم و صفر در «تکیه دولت» به دست می‌دهد؛ بنایی باشکوه که در آن شاه، شاهزادگان، اعیان و مردم عادی، هریک از طبقه‌ای و زاویه‌ای، به تماشای این نمایش آیینی می‌نشستند.

گزارش فوریه از نخستین حضورش در تکیه دولت و مراسم تعزیه، روایت یک جهانگرد غربی است که در همان اولین شب، با حیرت و تشویش، از عظمت معماری، جمعیت بی‌شمار زنان و مردان، و اوج احساسات و موسیقی و مرثیه‌خوانی، تصویری زنده و ملموس ارائه می‌دهد؛ تصویری که نه‌تنها تاریخ سوگواری ایرانیان را مستند می‌کند، بلکه از خلال نگاه بی‌طرف و موشکاف یک غریبه، جنبه‌های ناشناخته و نمادین این آیین ملی-مذهبی را نیز عیان می‌سازد. او آن‌چه در این زمینه دیده را این‌طور به قلم آورده است:

۲۴ اکتبر –۱۸ صفر [۳ آبان ۱۲۶۷]: ...[ناصرالدین‌شاه] امروز به من تکلیف کرد که با هم به تکیه دولت به تماشای تعزیه برویم و تعزیه مثل نمایش‌های ما در قرون وسطی نمایاندن احوال و داستان ائمه و شهدای مذهب شیعه است.[۱]

تکیه دولت در ارگ واقع است و جزء قصور سلطنتی قاجاریه است که آن‌ها را دورادور ارگ ساخته‌اند. این بنای نیمه‌تمام سنگین را از همه طرف می‌توان دید. سقف آن را که چندان استحکامی ندارد برداشته و به جای آن میله‌های قوسی‌شکل آهنی قرار داده‌اند تا چادر را بر روی آن بگذارند.

تکیه دولت چندین در دارد و ما از در قصر گلستان به آن‌جا رفتیم و ما را مستقیما یعنی بدون آن‌که داخل تکیه شویم به طاق‌نمای مخصوص بردند.

اعلیحضرت زیبایی داخل تکیه را به رخ من می‌کشید. این بنا شبیه به سیرک است و سه طبقه دارد و دیوارهای آن با کاشی مقرنس‌کاری شده. در طبقه تحتانی در وسط تکیه سکویی است مدور یک متر از سطح زمین بالاتر که روی آن سه تخت‌خواب آهنی و یک میز و چند صندلی و نیمکت و مقداری کاه (نماینه شن‌های صحرای کربلا) دورادور سکو موازی سطح زمین راهی اسب‌رو است و در حاشیه تکیه قسمت بلندی است که جمعی کثیر زن و بچه در آن‌جا برای تماشا گرد آمده‌ند و پنج ردیف پله را چراغ و شمعدان و آویز چیده‌اند و ردیف پنجم تا نزدیک طاق‌نماها بالا می‌آید.

طرف دست چپ ما نزدیک دیوار، منبری از مرمر سفید گذاشته‌اند که به علت بلندی بر تمام صحنه مشرف است. درگاه‌های طاق‌نماها همه هلالی است و با این‌که آن‌ها را کوچک و بزرگ ساخته‌اند باز در بنای آن‌ها رعایت قرینه شده است. طاق‌نماهای طبقه زیر، یک در دارد در صورتی که در دو طبقه دیگر طاق‌نماها سه‌ دری است.

طاق‌نماهای پایین که در آن‌ها مردها می‌نشینند و آن‌ها را با چراغ و شمعدان‌ و آویزهای بلور و آیینه و فرش و پارچه‌های الوان و اثاثه مختلف دیگر آراسته‌اند به طرف صحنه بازند و برای آن‌ها مثل طبقه دوم که مخصوص شاه است در نگذاشته‌اند ولی طاق‌نماهای مرتبه‌ای که اهل حرم در آن‌جا می‌نشینند پنجره‌های چوبی دارند که آن‌ها را تا کمر بالا زده بودند. منازل مرتبه بالا همه به همین شکل است و به من گفتند که نسوان اعیان را در آن‌جا جا می‌دهند.

به من دستور داده شد که سمت چپ اعلیحضرت نزدیک دری که از آن‌جا بتوانم صحنه را تماشا کنم بنشینم. ابوالحسن‌خان پهلوی من نشسته بود و از شاه دستور داشت که در بابِ هرچه می‌بینم یا می‌شنوم به من توضیحاتی بدهد و او نیز با کمال لطف چنین می‌کرد.

تعزیه شروع شد. ابتدا تعزیه‌خوان‌های سال‌خورده و خردسال به لباس اهل‌بیت به منبر رفتند و با یادآوری زندگانی ائمه و شهدا مردم را به ندبه و زاری خواندند، سپس یک عده فراش که فراش‌باشی در پیشاپیش ایشان قرار داشت با یک عده سینه‌زن اشعاری خواندند و دور سکو دور زدند. بعد عده‌ای سی نفری که دو سنج چوبی در دست داشتند و به نظم مخصوصی آن‌ها را به هم می‌زدند جلو آمدند، آن‌گاه نوبت به یک عده بیست نفری رسید که لباس اعراب بدوی بر تن داشتند و «حسین حسین» گویان به سینه می‌زدند. بعد از ایشان یک عده که فقط شلواری به پا داشتند و نیم‌خیز نیم‌خیز به هوا می‌جستند و به‌شدت به سر و سینه خود می‌کوفتند و در جلوی ایشان کسی که عمامه‌ای سبز بر سر داشت و ایشان را به نوحه‌گری وادار می‌کرد نمایش دادند.

دسته پنجم شش هیات موزیکچی بودند که به تناسب موقع آهنگ‌های محزون یا مفرح می‌نواختند و یک عده هم اطفال گاه‌گاه دسته‌جمعی اشعاری می‌خواند.

بعد از این‌که این مقدمات برگزار گردید تعزیه‌خوانان اصلی سوار اسب با لباس‌های رنگارنگ وارد صحنه می‌شوند و با قیافه‌های جدی از اسب به زیر می‌آیند و بر سکو بالا می‌روند و به خواندن اشعار می‌پردازند و چون باید صدای ایشان به گوش تمام حضار این بنای بزرگ برسد به آواز بلند یعنی تا آن‌جا که در سینه ایشان نفس هست می‌خوانند و در ادای اشعار به حد اعلی بانگ و فریاد برمی‌دارند.

تعزیه امروز شرح شهادت حضرت حسین بن علی است و هر وقت که اسم او برده می‌شود تمام فضا را ناله و زاری فرا می‌گیرد. در اواسط تعزیه که نمایش را اندک مدتی تعطیل می‌کنند یک عدد سید ملا بر تخت مرمر بالا می‌روند و با لحنی موثر شرح شهادت امام را بیان می‌کنند و بار دیگر مردم را به گریه و زاری درمی‌آورند و در همین موقع از بالای دیوارها چند فراش کرناهای خود را که رفیقم آن‌ها را صوراسرافیل می‌نامید باد می‌کنند و با صدای دلخراش آن‌ها بر حزن این محفل دلگیر می‌افزایند.

همین که تعزیه پایان یافت سواره‌نظام و پیاده و زنبورکخانه و موزیکچیان که یکی از ایشان سرود معروف به «آتش‌نشانان نانتر» [۲] را می‌نواختند از جلوی شاه می‌گذرند. سپس شاه برمی‌خیزد و این جلسه طولانی چهارساعته که با غروب کردن آفتاب انجام می‌یابد تمام می‌شود. این نمایش فقط از لحاظ آن‌که برای من تازگی داشت اندکی خاطر مرا به خود مشغول کرد و الا متضمن لطف دیگری نبود. اما شاه عینا مثل این‌که تا به حال چنین محفلی ندیده بود به آن اظهار علاقه می‌کرد مخصوصا وضع آرایش تکیه را بسیار می‌ستود ولی معلوم بود که خود تعزیه چندان در او موثر نیفتاده و اگر تظاهری در این باب می‌کند برای آن است که اطرافیان زیاد ملتفت بی‌علاقگی او به اصل تعزیه نشوند.

پانوشت:

۱- امسال چون شاه ایام محرم را در مسافرت بود، مراسم تعزیه سالانه را به انتظار مراجعت اعلیحضرت به عقب انداخته و به جای دهه اول محرم در دهه آخر صفر اجرا کردند.

۲- Pomptcis dc Nantcrrc

منبع: «سه سال در دربار ایران از ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ قمری»، دکتر فووریه، ترجمه عباس اقبال، تهران: علم، ۱۳۸۵، صص ۱۱۰-۱۰۹

کد خبر 2096197

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =