۱ نفر
۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۰
روایات تکان‌دهنده درباره عواقب فحاشی!

درباره مذمت از شخص فَحّاش، روایات زیادی آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئی ۵ روایت آورده است.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، درباره مذمت اشخاص فَحّاش در روایات عباراتی وجود دارد؛ مانند: ۱- شیطان شریک و رفیق شخص فحاش است. ۲- بهشت بر فحاش حرام شده است. ۳- وعده آتش به فحاش داده شده است. و ...

بنابر روایت شیعه نیوز، درباره مذمت از شخص فَحّاش، روایات زیادی آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئی ۵ روایت آورده است.

۱. ابی بصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِرکِ الشَّیْطَانِ الَّذِی لَایُشَکُّ فِیهِ اَن یَکُونَ فَحّاشاً لَایُبَالِی بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِیلَ لَهُ»؛ (از علامت های حضور و شرک شیطان که شکی در آن نیست، این است که کسی فَحّاش باشد که باکی از آنچه گوید و از آنچه درباره او گویند نداشته باشد [یعنی شیطان در نزد چنین شخصی حاضر و با او شریک است]).

۲. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَیتُمُ الرَّجُلَ لَایُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَیَّةٍ اَو شِرکِ شَیطَانٍ»؛ (هنگامی که مردی را دیدید که باکی ندارد در آنچه می گوید و یا آنچه به او گفته می شود این بواسطه ضلالت یا شرکت شیطان است)».(۱)

۳. سلیم بن قیس از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نقل می کند که: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) می فرمودند: خداوند بهشت را حرام کرده است بر هر فحّاش بی آبرو و کم شرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زیرا اگر از حالش بازرسی کنی یا از زنا است یا از شرکت شیطان. به وی عرض شد: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در میان مردمان شرکت شیطان هم هست؟ فرمود: گفتار خدای عزوجل را نخوانده ای که به شیطان فرمود: شرکت کن با ایشان در مالها و فرزندان».
همین راوی می گوید: «مردی از فقیهی [مراد یکی از ائمه(علیهم السلام) است] سؤال کرد آیا در بین مردم کسی هست که از آنچه درباره او گفته می شود ناراحت نشود و باکی نداشته باشد؟ فرمود: کسی که متعرّض مردم شود و به آنان دشنام گوید در صورتی که می داند که آنها رهایش نمی کنند و تلافی می کنند، او کسی است که به آنچه می گوید و یا درباره او گفته می شود اهمیت نمی دهد».

۴. سماعه از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که: «رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللّهِ مَنْ تَکرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ»؛ (از بدترین بندگان خدا کسی است که همنشینی با او به خاطر فحش دادن او ناپسند شمرده می شود)».
۵. ابی عبیده از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ»؛ (بدزبانی از جفاکاری است و جفاکار در آتش است).

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِیحُ الکَلَامِ» (۲)؛ (سلاح انسان های پَست، زشت گوئی است). شاید دیده باشید وقتی دو نفر با هم نزاع می کنند و یکی قدرت مقابله با دیگری را ندارد، شروع به اهانت می کند؛ یعنی فحش، اسلحه انسان های ضعیف است.

خدا به فریاد انسان هائی برسد که به خاطر بددهن بودن آنها، مردم از آنها کناره گیری می کنند، این گونه افراد از بدترین مردم در مکتب رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) هستند، رسول گرامی(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَکَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ» (۳)؛ (از بدترین مردم کسی است که مردم به خاطر دوری از بدزبانی او، او را ترک گویند).

در روایتی دارد که عمرو بن نعمان جُعفی می گوید: «امام صادق(علیه السلام) دوستی داشتند که وقتی می خواستند جائی بروند مصاحبت حضرت را ترک نمی کرد و پیوسته همراه حضرت بود. روزی با حضرت در بازار کفاشان راه می رفت و دنبالشان غلام او که اهل سند(۴) بود می آمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شد غلام را خواست، او را ندید و تا سه مرتبه به دنبال برگشت او را ندید، در مرتبه چهارم گفت: «یا اِبْنَ الفَاعِلَةَ اَینَ کُنتَ»؛ (ای زنازاده کجایی؟) حضرت وقتی این جمله را شنیدند سر بلند کرده و با دست بر پیشانی خود زدند و فرمود: «سُبحَانَ اللهِ، نسبت ناروا به مادر او می دهی؟ فکر می کردم تو پرهیزکار و انسان باتقوایی هستی و اکنون فهمیدم چنین نیستی!» گفت: فدایت شوم مادر او از اهل سند و مشرک است(مسلمان نیست و عقد ازدواج جاری نمی کنند) حضرت فرمودند: «آیا نمی دانی که برای هر ملتی ازدواج هست، (هر فرقه ای برای خود مراسمی دارد) از من دور شو». راوی می گوید: دیگر او را ندیدم که با آن حضرت راه برود تا آنگاه که مرگ آنها را از هم جدا کرد. (در روایتی دیگر دارد که برای هر امّتی، ازدواجی و مراسمی است که از زنا دوری می کنند)».(۵)

در روایتی نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «در بنی اسرائیل مردی بود که خدا را پیوسته سه سال دعا می کرد که خدا پسری به او عطا کند، وقتی دید خداوند اجابت نکرد، گفت: پروردگارا آیا من از تو دورم سخن مرا نمی شنوی یا تو نزدیک من هستی و اجابت نمی کنی؟ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: در خواب دید کسی نزد او آمد و گفت: تو خداوند عزوجل را سه سال است با زبانی فحّاش و قلبی سرکش و غیر متقی و نیّتی غیرصادق می خوانی، خود را از فحاشی دور کن و قلبت را از خداوند بترسان و نیت خود را نیکو گردان. حضرت فرمودند: چنین کرد و خداوند دعای او را مستجاب کرد و فرزند پسری به او عنایت کرد».(۶)

قرآن می فرماید: «ای اهل ایمان هرگز نباید قومی، قوم دیگر را مسخره و استهزاء نمایند، شاید آن قومی که مسخره می کنید بهترین مؤمنان باشند و نیز بین زنان باایمان، قومی قوم دیگر را مسخره نکند، چه بسا آنها بهترین زنانند و هرگز عیب جوئی از همدینان خود نکنید و با نام و لقب های زشت همدیگر را نخوانید که بعد از ایمان آوردن نام فسق [بر مؤمن نهادن] زشت است و کسی که توبه نکند ستمکار است».(۷)

آیا ما همان گونه ایم که قرآن می خواهد؟ من نمی دانم بعضی چه لذتی می برند که برای خنداندن چند نفر هر نسبتی و هر لقب زشتی هست به افراد می دهند، هر عیبی که در ظاهر اندام آنها است با لحنی زشت برای مسخره کردن آن مؤمن می گویند، هر خصلتی را مثل قدکوتاهی، قدبلندی، بی موئی، چاقی، لاغری همه را با حالتی زشت برای کوچک کردن او می گویند، آیا این روش را خداوند به ما توصیه کرد؟ آیا این اعمال مورد رضایت رسول الله(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است؟ باشد تا روز جزاء روشن شود و هر کس ببیند چه کسی مسخره است، مسخره شونده در این دنیا یا مسخره کننده در آن دنیا.

خداوند در زمره صفات منافقین و گم گشتگان از راه حقیقت می فرماید: «عُتُلٍّ بَعدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ» (۸)؛ ‌ (با این همه [عیب باز] بدگوی و خشن بی اصل و نسبند). در روایتی از رسول گرامی در ذیل این آیه آمده که: «هُوَ الفَاحِشُ اللَّئِیمُ» (۹)؛ (مراد، فحش دهنده پَست است).(۱۰)

پی نوشت:

(۱). «لِغَیّةٍ» لام برای ملکیت مجازیه است که بر سر «غَیّة» به کسر و فتح اول و فتح یاء مشدّده بمعنی ضلالت و گمراهی است آمده است. گفته می شود او ولد غیّه است؛ یعنی فرزند زنا است «الغیی» مثل «الغِنی» : پست و ساقط از اعتبار (الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر و آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ‌ ‌۱۴۰۷ قمری، چاپ: چهارم، ج ‌۲، ص ۳۲۳، باب (البذاء).
(۲). کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ط- القدیمة)، اربلی، علی بن عیسی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، بنی هاشمی، تبریز، ۱۳۸۱ قمری، چاپ: اول، ج‌ ۲، ص ۱۲۱، (و أما عمره)؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: دوم، ج ‌۷۵، ص ۱۸۵، باب ۲۲ (وصایا الباقر ع).
(۳). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، محقق: بکری حیانی - صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۰۱ قمری / ۱۹۸۱ میلادی، الطبعة الخامسة، ج ۳، ص ۵۹۷، ح ۸۰۸۲.
(۴). «سِنْد» به کسر اول و سکون دوم... شهری بین شهرهای هند و کرمان و سجستان، گفته اند «سند» و «هند» دو برادر از فرزندان «بوتیر بن یقطین بن حام بن نوح» بوده، به یک فرد از اهل آنجا «سِنْدی» گفته می شود و جمع آن «سِنْد» است مثل زِنجی و زِنج (معجم البلدان، حموی، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵ میلادی، الطبعه: الثانیة، ج ‌۳، ص ۲۶۷، (السند)) شبیه به این را در مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، ابن عبد الحق بغدادی، صفی الدین عبد المومن، محقق / مصحح: بجاوی، علی محمد، دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، ‌چاپ: اول، ج ‌۲، ص ۷۴۶، (السند) مختصرتر آورده است.
(۵). الکافی، همان، ص ۳۲۴، باب (البذاء)؛ وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت(ع)، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، ‌۱۴۰۹ قمری، چاپ: اول، ج ‌۱۶، ص ۳۶، باب ۷۳ (تحریم القذف حتی للمشرک مع عدم الاطلاع).
(۶). الکافی، همان، ص ۳۲۴، باب (البذاء)؛ بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ قمری، چاپ: دوم، ج ‌۵۸، ص ۱۷۲، باب ۴۴ (حقیقة الرؤیا و تعبیرها و فضل الرؤیا الصادقة و علتها و علة الکاذبة).
(۷). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَیَسْخَرْ قَومٌ مِّنْ قَوْم عَسَی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِّنْهُمْ وَ لَا نِسَاءٌ مِّنْ نِّسَاء عَسَی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِّنْهُنَّ وَ لاَتَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَ لاَتَنَابَزُوا بِالاَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاِیمَانِ وَ مَنْ لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» : (سوره حجرات، آیه ۱۱).
(۸). سوره قلم، آیه ۱۳ (در شأن نزول این آیه و آیات دیگر در اول سوره قلم آمده که وقتی نازل شد که مشرکان، پیامبر را به پیروی از آئین نیاکان و شرک و بت پرستی دعوت می کردند (مفاتیح الغیب، رازی، فخرالدین ابوعبدالله محمد بن عمر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۲۰ قمری، چاپ: سوم، ج ‌۳۰، ص ۶۰۳، سوره قلم، آیات ۹ الی ۱۳؛ تفسیر المراغی، مراغی، احمد بن مصطفی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج ‌۲۹، ص ۳۱، سوره قلم، آیات ۸ الی ۱۶) و بعضی درباره «ولید بن مغیره» که از سران بزرگ شرک بود می دانند که اموال عظیمی به پیامبر عرضه داشت و سوگند یاد کرد در صورت برگشت پیامبر از آئین خود به او بدهد: الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، محمد بن احمد، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۶۴ شمسی، چاپ: اول، ج ‌۱۹، ص ۲۳۱، سوره قلم، آیات ۱۰ الی ۱۳؛ تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ شمسی، چاپ: اول، ج ‌۲۴، ص ۳۸۴، (تفسیر: از آنها که دارای این صفاتند پیروی مکن)).
(۹). الدر المنثور فی تفسیر المأثور، سیوطی، جلال الدین، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ قمری، ج ‌۶، ص ۲۵۲، (قوله تعالی و لا تطع کل حلاف مهین الآیات)؛ میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، ۱۴۱۶ قمری، چاپ: اول، ج ۸، ص ۳۸.
(۱۰). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامی در نهج البلاغه، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ شمسی، چاپ: اول، ج ۲، ص ۴۶۲.

کد خبر 2100896

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین