۰ نفر
۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۳
با رفع محدودیت تعدادی از شخصیت‌ها اعتماد ملی ایجاد می‌شود؟

نگاه خودی و غیر خودی کاملا غلط است اما در یک کشور که با خام‌فروشی و مونتاژ ، هزینه‌ی امنیتش را تامین می‌کند که همواره تراز تجاری‌اش منفی است، در این کشور، حکومت به واسطه‌ی ایجاد امنیت، اقتدار دارد و مزیت کشور امنیت است نه ابتکار و فناوری.

جبهه‌ی اصلاحات به عنوان یک جریان سیاسی ریشه‌دار با سابقه‌ی بیش از چهل سال کار سیاسی بیانیه داد، برخی از نیروهای این جریان سیاسی از مدیران خبره، دانشگاهیان نخبه و سیاستمداران کارکشته کشور هستند که نتیجه‌ی هم‌اندیشی این افراد و عصاره‌ی عقلای این جریان یک بیانیه سیاسی شد اما غیر از یک توصیه‌نامه اخلاقی و بیان مجموعه‌ای از آرزوهای سیاسی هرچه گشتیم از بیانیه سیاسی خبری نبود.

پیش‌تر بخشی از اصلاح‌طلبان انتظارشان از روحانیت  این بود که روحانیت به منبر بروند و توصیه‌های اخلاقی کنند و سیاست را به اهلش واگذار کنند اما امروز به جای کنشگری سیاسی و دادن بیانیه‌ای که بتواند یک کنش سیاسی باشد، مجموعه‌ای از آرزوهای خود را در قالب یک متن بیان کرده‌اند.

شوربختانه این دوستان سیاستمدار هستند و کار سیاستمدار و جریان سیاسی توصیه اخلاقی نیست، این است که از امکان‌های سیاسی صحبت کند. واقعیت‌ها را ببیند و مسیری ایجاد کند. مثلا اگر دغدغه‌ی اعتماد ملی دارند. چه امکان‌هایی برای بازسازی اعتماد ملی وجود دارد و چه محدودیت‌هایی مانع آن است، آیا با رفع محدودیت تعدادی از شخصیت‌ها و رفع برخی محدودیت‌ها، اعتماد ملی ایجاد می‌شود؟ آیا افزایش اعتماد ملی نتیجه‌ی ساز و کار نهادها و ایجاد نهادها نیست؟ چقدر افزایش اعتماد ملی با کهن الگوی دولت در ذهن ایرانیان نسبت دارد؟ تقلیل یک مسئله پیچیده جامعه‌شناسی-امنیتی به توصیه‌های سطحی و مبهم کدام مسئله را حل می‌کند؟ راهکارهایی هم که برای حل سایر مسائل ارائه شده است، بدون داشتن سابقه‌ی سیاسی و مدیریتی و تحصیلات دانشگاهی، قابل ارائه بود و آن‌ها را می‌شود بیان کرد در چنین وضعیتی، فلسفه‌ی وجودی یک جریان‌ سیاسی زیر سوال می‌رود.
در بیانیه آمده است که وضعیت اقتصادی خوب نیست اما چه امکان‌ها و چه محدودیت‌هایی وجود دارد که امکان خروج از این وضعیت وجود ندارد؟ تقریبا این چرخه‌ی توسعه‌نیافتگی نه فقط در ایران بلکه در سایر کشورهایی که هم انتخابات آزادتر دارند و هم فشار خارجی وجود ندارد، از جنوب شرق آسیا تا آمریکای جنوبی همه گرفتار این وضعیت هستند، چرا ایران در این چرخه‌ی باطل افتاده است؟ 
آیا آزادی‌های سیاسی در شرایط جنگی در یک کشور توسعه‌نیافته با مشکلاتی که بیانیه‌نویسان به آن اشاره کردند به هرج و مرج‌ کشور دامن نمی‌زند یا باعث بهبود وضعیت می‌شود؟ آیا دموکراسی‌خواهی در یک کشور غیرصنعتی و توسعه‌نیافته حتی در شرایط عادی و غیر جنگی بیشتر شبیه یک شوخی نیست.
طبیعتا منازعات ایدئولوژیک امکان رفاه و آبادانی را از کشور سلب می‌کند اما آیا این امکان وجود ندارد که مفاهیمی مثل دموکراسی و توسعه و عدالت هم تبدیل به ایدئولوژی شوند و خود جریانات دموکراسی‌خواهی و عدالت‌خواهی در کشورهای توسعه‌نیافته بخشی از منازعات ایدئولوژیک را تشکیل دهند و خود دوستان اصلاح‌طلب بخشی از منازعات ایدئولوژیک باشند؟
موازی‌کاری سم است اما چرا در کشور چنین اتفاقی می‌افتد آیا این یک مسئله نهادی نیست؟ اگر اینقدر جریان اصلاحات با موازی کاری مخالف است چرا خود جریان اصلاحات نمی‌تواند به جای انبوهی از تشکل‌ها با رسانه‌های موازی و هزینه‌های بسیار، در دو یا سه حزب فراگیر ادغام شود و از موازی کاری در دل این جریان سیاسی بکاهد؟ به همین دلیلِ نهادی که جریان اصلاحات نمی‌تواند به دو یا سه حزب فراگیر قدرتمند تبدیل شود و جلوی موازی کاری را درون جریان اصلاحات بگیرد به همان دلایل امکان اصلاحات کلان‌تر در سطح حاکمیتی وجود ندارد. هر وقت جریان اصلاحات این مسئله را در داخل خودش توانست حل کند در حاکمیت هم طبیعتا قابل حل شدن است.
اینکه نهاد نظامی وارد سایر حوزه‌ها می‌شود واقعا اتفاق مبارکی نیست اما در کشورهای غیرصنعتی و خام‌فروش که بنیه تولید فناوری ندارند نهاد خودبنیادی غیر از نهادهای امنیتی- نظامی به وجود نمی‌آید و سایر نهادها که به خاطر خام‌فروشی و مونتاژ به وجود آمده‌اند نمی‌توانند نیروی انسانی مبتکر داشته باشند در نهایت ابتکار عمل با نیروهای نظامی است.
نگاه خودی و غیر خودی کاملا غلط است اما در یک کشور که با خام‌فروشی و مونتاژ ، هزینه‌ی امنیتش را تامین می‌کند که همواره تراز تجاری‌اش منفی است، در این کشور، حکومت به واسطه‌ی ایجاد امنیت، اقتدار دارد و مزیت کشور امنیت است نه ابتکار و فناوری، در این شرایط چون امنیت از فناوری جایگاه بالاتری دارد طبیعتا برای حفظ امنیت نگاه خودی و غیرخودی، در کانون توجه است و اگر حاکمان و حکومت تغییر کند با وجود این وضعیت خام‌فروشی تغییری در نگاه خودی و غیر خودی اتفاق نمی‌افتد فقط جای افراد خودی و غیرخودی تغییر می‌کند.
اصلاح رویکرد و مدیریت صدا وسیما و آزادی رسانه‌ها و حذف سانسور بسیار خوب است اما مانند سایر نهادها از مشکلات نهادی رنج می‌برد، هر چقدر تغییر مدیریت و اصلاح رویکرد در دوران مدیریت دوستان اصلاح‌طلب توانست باعث تحول در دوران مدیریت‌شان در سازمان‌های کشور بشود، در صداوسیما هم این اتفاق می‌افتد، ضعف رسانه‌ای و مشکلاتش را همه می‌دانند اما کشورهایی که امروز قدرت رسانه‌ای دارند، کشورهایی هستند که صنعت رسانه دارند یعنی ابتدا صنعت ماشین‌سازی و قطعه‌سازی در آنها رشد کرده، سپس صنایع الکترونیک در آنها رشد کرده است و صاحب فناوری هستند این کشورها صنعت سینما، صنعت تئاتر و صنعت ‌سریال‌سازی دارند، هزینه‌ی کوچک‌ترین ابزار رسانه سر به فلک نمی‌کشد و چون خودشان صاحب دانش و فناوری رسانه هستند در این کشورها صنعت رسانه وجود دارد و امکان سانسور وجود ندارد چون صنعت این آزادی و امکان برای همه فراهم کرده است و نیازی نیست آزادی خود را گدایی کنند اگر در فقر آزادی رسانه‌ هستیم چون فقیر هستیم و صاحب صنعت رسانه نیستیم نه به خاطر اینکه فلان شخص یا فلان گروه نمی‌گذارند وقتی صنعت رسانه نباشد، آزادی رسانه معنا ندارد.
آیا با تغییر قوانین به نفع زنان، می‌توان جامعه را تغییر داد؟ در یک کشور توسعه‌یافته که نهادها وجود دارد طبیعتا با تغییر قوانین، امکان تغییر وجود دارد اما در یک کشور توسعه‌نیافته با یک بروکراسی عریض و طویل بی‌خاصیت، تغییر قوانین در کدام حوزه، موفق بوده است که در حوزه‌ی زنان بتوان امید موفقیت داشت؟ کشوری که نهادها در آن چه وضعیتی دارند این تغییرات که از طریق قانون صورت می‌گیرد چه آنهایی که به نفع زنان بوده و چه آنهایی که زنان را محدود کرده است در نهایت به دلیل بروکراسی فشل نتوانسته در عرف جامعه تغییری ایجاد کند تنها به شکاف‌ها و گسست‌ها دامن زده و در اغلب موارد قانون راه خود را رفته است و جامعه راه دیگری. دختری که دکترای تخصصی در فلان حوزه دارد اما امکان کسب درآمد متناسب با تخصصش را ندارد با تغییر قانون چه کمکی به او می‌شود، اغلب که پذیرش‌های دولتی محدود است و شرکت‌های خصوصی‌ هم با کارمند هر طور که بخواهند برخورد می‌کنند، دغدغه‌ی دوستان دقیقا چیست؟
واقعا خوب است اقتصاد کشور از تیول الیگارش‌های حکومتی خارج شود و محیط برای سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی فراهم شود اما در یک کشور خام فروش که هیچ محصول فناوری صادر نمی‌کند تنها سرمایه‌دار داخلی حکومت است که مالک مواد خام است پس طبیعت است در این کشور الیگارش‌های حکومتی هم به سرمایه‌ برسند و ایجاد نابرابری کنند مگر در این کشور غیر از خام فروشی و مونتاژ سطح پایین شرکت‌های صاحب صنعتی سراغ داریم که از مواد خام با نیروی انسانی مبتکر بتواند محصولی با ارزش افزوده‌ی چند ده برابری تولید کنند و صاحب سرمایه شوند تا از ایجاد الیگارشی‌ای اطراف منابع کشور جلوگیری کنند حتی اگر سرمایه‌گذار خارجی هم به این  کشور بیاید به طمع مواد خام و نیروی انسانی ارزان است که می‌آید برای رسیدن به منافعش هم باید با الیگارش حکومتی همراهی کند و هم برای حفظ نیروی انسانی ارزانش باید به حفظ نابرابری کمک کند. در چنین وضعیتی با توصیه‌ی اخلاقی الیگارشی حکومتی از بین نمی‌رود. با دولت‌ها و حکومت‌های مختلف تنها افراد الیگارشی تغییر می‌کنند نه وجود الیگارشی. طرح‌های توسعه وابسته و سرمایه‌گذاری خارجی هم تنها در کشورهایی نظیر آلمان و کره‌جنوبی که پیشنه‌ی صنعتی داشتند یا به سمت صاحب فناوری شدن حرکت کردند جواب داده است و در سایر موارد نیم قرن است وضعیت آن کشورها بهتر نشده است.
در واقعیت سیاسی چه امکان‌ها و گزینه‌هایی برای مقابله با مکانیسم ماشه وجود دارد؟ کسی که در بد بودن آن شک ندارد اما در عالم واقع برای تصمیم‌گیران چه انتخاب‌هایی وجود دارد؟ اصلاح سیاست خارجی  و بازگشت به جایگاه شایسته ملت با فرهنگ و صلح‌طلب ایران در نظام بین‌الملل چگونه رقم می‌خورد؟ کشوری که تنها می‌تواند مواد خام به کشورهای توسعه‌یافته صادر کند و نقش بازار مصرف برای محصولات کشورهای توسعه‌یافته را داشته باشد. به این کشور چه نگاهی در صحنه‌ی بین‌الملل می‌کنند؟ چه تعاملی می‌تواند داشته باشد که باعث ساختن کشور شود و واقعا تعامل سازنده باشد؟ اگر کشور ما نخواهد منافع کشورهای توسعه‌یافته را تامین کند، احتمالا برخی کشورهای توسعه‌یافته از جای دیگری مواد خام خود را می‌خرند و احتمالا محصولات دارای فناوری را که ما نیاز داریم به ما نمی‌دهند و ما را تحریم می‌کنند تا تحریم‌شان را دور بزنیم و به قیمت بالاتر بخریم یا سراغ یک کشور توسعه‌یافته‌ی همسو برویم و مواد خام خود را به یک کشور توسعه‌یافته‌ی همسو با قیمت کمتر بدهیم و با قیمت بیشتر کالاهای مصرفی از آنها بخریم. وقتی که صاحب دانش و فناوری نباشیم و فقط بازار مصرف باشیم فقط معامله می‌شویم و نمی‌توانیم کنش‌گر باشیم؟ یعنی دعوای جناح‌های سیاسی ما سر این است که در صحنه‌ی بین‌الملل چطور بیشتر و بهتر مصرف کنیم؟ اصلا وقتی ما تنها نقش بازار را در صحنه‌ی بین‌الملل داریم چطور می‌توانیم عزت‌مند باشیم و مصلحت‌مان را به ما دیکته نکنند؟
از تعلیق غنی‌سازی صحبت شده است، فناوری غنی‌سازی یک فناوری پیچیده است مثلا برای تهیه سیمان باید حدود بیست فرایند طی بشود برای غنی‌سازی باید حدود شانزده هزار فرآیند طی بشود بالاخره این فناوری بالایی است که کشور ما بدست آورده است من نمی‌دانم سیاستمداران چه تصمیمی می‌گیرند اما مرزهای هر کشور در دنیای مدرن فقط مرزهای جغرافیایی نیست و تمامیت ارضی یک کشور به مرزهای بین‌المللی محدود نمی‌شود. در دوران مدرن پس از عبور از دوران استعمار، مرزهای کشورها را مرزهای فرهنگی و مرزهای فناوری آن کشورهاست و مرزهای فرهنگی و مرزهای فناوری است که مانع تجاوز دشمن به مرزهای جغرافیایی یک کشور می‌شود. 
زمانی که به متن این بیانیه نگاه می‌کنیم به چندین معضل در کشور اشاره می‌کند از دموکراسی و حقوق زنان تا فساد اقتصادی و نابرابری و سیاست خارجی. مسئله اینجاست زمانی که ما تمام دردهایمان را فریاد می‌زنیم، دقیقا نمی‌دانیم از چه داریم درد می‌کشم. یعنی بیانیه‌نویسان جبهه اصلاحات در تشخیص ریشه‌ی درد و اولویت‌بندی دچار مشکل هستند. یعنی متوجه نیستند که یک حکومت در یک بازه‌ی ده ساله تنها می‌تواند یک مسئله اصلی داشته باشد و قدرت حکومت و امکان‌های آن دارای محدودیت هستند، یعنی دچار خطای شناختی شده‌اند.
مسئله‌ی کشور توسعه است اما توسعه یعنی صنعتی شدن و صاحب صنعت و فناوری شدن. اگر در کشوری افقی برای صاحب صنعت شدن و دانش بنیان شدن داشته باشد آن هم نه به معنای مونتاژ یا صنایع نرم‌افزاری بلکه صاحب فناوری سخت‌افزاری بشود و در نسبت دانش‌بنیان شدن به روابط بین‌الملل، به رسانه و به نهادهای داخلی خود نگاه کند می‌تواند از مواهب توسعه مثل دموکراسی و آزادی و  عزت خارجی بهره‌مند بشود اما بدون طی کردن راه صنعتی شدن و دانش‌بنیان شدن امکان رسیدن به این مواهب نیست و با سراب انتقال فناوری هم نمی‌توان راه صنعتی شدن دور زد. شوربختانه جریان اصلاحات توجهی به  توسعه به این معنا ندارد و جریان انقلابی هم فارغ از توهمی که نسبت به این مسئله دارد، مسئله‌ی دانش‌بنیان اولویتش نیست و سال 1401 که سال دانش‌بنیان بود،  مسئله‌اش حجاب بود.

کد خبر 2105125

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار