نگاهی به پشتوانه مذهبی ایدئولوژی اسراییل بزرگ/بدون شناخت ایدئولوژی صهیونیسم مسیحی دلیل حمایت مطلق آمریکا از اسراییل آشکار نمی شود

رساتر از هر کسی برنارد لوئیس، مرشد نتانیاهو این ماجرای دیو و دلبر نشان دادن اسلام و اسرائیل را تئوریزه کرده است. مسلمانان همه عقب مانده و کم خرد و خشن و وحشی هستند و اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه و طرفدار حقوق بشر و آزادی است!‌ غریب است که بعد از کشتار مردمان غزه و ویرانی خانه‌ها، همچنان این دوگانه را ترویج می‌کنند. حد اکثر صدراعظم آلمان می‌پذیرد که کار کثیفی انجام می‌شود. وی گفت: «اسرائیل این کار کثیف را از طرف همه ما انجام می‌دهد.»

گروه اندیشه: یادداشت زیر نوشته سیدعطاالله مهاجرانی که روزنامه ایران منتشر شده به بررسی پشتوانه فکری و ایدئولوژیک حمایت مطلق آمریکا از اسرائیل می‌پردازد. نویسنده معتقد است که این حمایت صرفاً سیاسی یا اقتصادی نیست، بلکه ریشه در یک تفکر مذهبی به نام «مسیحیت-صهیونیسم» دارد. نویسنده برای اثبات نظریه خود، ضمن اشاره به حمایت بی‌قید و شرط آمریکا از اسرائیل ورای سیاست آن را منتسب به اعتقاد دینی می داند. این تفکر که توسط نتانیاهو نیز مطرح شده، به این باور اشاره دارد که اتحاد دو کشور یک امر سرنوشت‌ساز و الهی است. از نظر نویسنده مبانی مسیحیت-صهیونیسم، سه رکن اصلی شامل برگزیدگی قوم یهود توسط خداوند، بخشیدن سرزمین "از نیل تا فرات" به یهودیان، ظهور مسیح در سرزمین موعود (اورشلیم) است. از نظر مهاجرانی تبعات این تفکر باعث شده تا سیاستمداران آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در حمایت از اسرائیل با هم رقابت کنند و حتی قوانین بین‌المللی را نادیده بگیرند. این باور همچنین با ترویج دوگانه‌ای از "اسلام عقب‌مانده" در برابر "اسرائیل دموکراتیک"، بهانه‌ای برای توسعه‌طلبی اسرائیل فراهم می‌کند. نویسنده در نهایت نتیجه می گیرد که بدون شناخت دقیق مسیحیت-صهیونیسم، نمی‌توان ماهیت حمایت مطلق آمریکا از اسرائیل را درک کرد. این مطلب در زیر از نظرتان می گذرد:

****

 صهیونیست‌ها برای تحقق ایده و یا آرمان اسرائیل بزرگ به آمریکا تکیه مطلق دارند. بدون آمریکا و بدون کمک‌های تسلیحاتی، فنی، مالی، سیاسی و تبلیغاتی آمریکا، اسرائیل نمی‌تواند دوام بیاورد. چنان که نتانیاهو در همان سفری که سال ۲۰۱۵ زمان اوباما به آمریکا رفت و اوباما حاضر نشد با او ملاقات کند، روز سوم ماه فوریه ۲۰۱۵ در کنگره آمریکا سخنرانی کرد. در سخنرانی‌اش که موضوعش ایران بود، نزدیک به ۱۰۰ بار نام ایران را تکرار کرد! نمایندگان کنگره هم در سخنرانی ۴۳ دقیقه ای۴۰ بار برایش قیام کردند، کف زدند و نشان دادند که کنگره آمریکا در حقیقت ماهیت و جهت صهیونیستی دارد.

تا به امروز چنین استقبالی از رئیس ‌جمهوری آمریکا در کنگره به عمل نیامده است. گویی نمایندگان می‌دانستند که حمایت لابی مالی و تبلیغاتی صهیونیستی از آنان در انتخابات آینده کنگره به نشان دادن اشتیاقشان و کف زدن‌های بی‌پایان برای نتانیاهو نسبت دارد. نکته قابل توجه این بود که سفر نتانیاهو به دعوت دولت انجام نشده بود. او به دعوت کنگره به آمریکا آمد تا ناخشنودی و نقد خود را نسبت به مذاکرات دولت اوباما و ایران (برجام) نشان دهد.

در این سخنرانی گفت: «این «گنبد مرمرین» کاپیتول هیل برای اسرائیل سیستم دفاعی «گنبد آهنین» تدارک دیده است. اسرائیل برای دفاع از خود نیازی به آمریکا ندارد.» در جنگ و حمله به ایران به ناگزیر در روز دوازدهم جنگ نتانیاهو دست به دامان ترامپ و امیر قطر و نروژ شد تا جنگ متوقف شود. در سخنرانی نتانیاهو یک جمله کلیدی وجود دارد که در بحث مسیحیت- صهیونیستی با اهمیت است. گفت:
«The remarkable alliance between Israel and the United States has always been above politics. It must always remain above politics

«اتحاد ممتاز اسرائیل و آمریکا همیشه فراتر از سیاست بوده است. بایست برای همیشه ورای سیاست باقی بماند.» در تفسیر نتانیاهو «این اتحاد به خاطر داشتن سرنوشت مشترک و ارتباط با سرزمین مقدس است.» در واقع نتانیاهو از همان مسیحیت - صهیونیسم سخن گفته است، منتها اندکی در پرده و پوشیده.مسیحیت صهیونیستی ورای سیاست است. یعنی به آمد و رفت احزاب و دولت‌ها و رؤسای ‌جمهوری ربطی ندارد. حتی در همان موقعیت انتقادی شکل گرفته بین اوباما و نتانیاهو، نتانیاهو از اوباما تجلیل کرد و گفت: «نمی‌تواند خدمات بسیار مهم و حساس و استراتژیک آمریکا به اسرائیل در دوران اوباما را بیان کند. این موارد بایست بین رئیس ‌جمهوری آمریکا و نخست‌وزیر اسرائیل محرمانه بماند.»

چنانکه می‌دانیم، معماری تحریم‌ها علیه ایران در زمان اوباما آغاز شد. در آغاز از تحریم هوشمند سخن گفتند و سپس همان تحریم توسعه و تعمیق یافت. حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل در بین برخی از مسیحیان در آمریکا تبدیل به گرایش با انگیزه دینی شده است. بدیهی است که این گرایش در اتاق‌های فکر سیاسی، نظریه پردازی شده است. وقتی ژوزف بایدن اعلام کرد که «صهیونیست است و برای صهیونیست بودن لازم نیست که یهودی باشد» دیگر صریح‌تر از این نمی‌شد پیوند و یا پیوست آمریکا و اسرائیل را بیان کرد.

پروژه صهیونیسم ـ مسیحی از ده‌ها سال پیش طراحی و گام به گام پیش رفته است. تا به جایی رسیدیم که طرفداری آمریکا از اسرائیل تبدیل به امری دینی و الهیاتی می‌شود. اسرائیل از این پدیده برای تحقق اسرائیل بزرگ و بسط سرزمینی و تفسیری تحریف شده که از کتاب مقدس دارد، بهره می‌برد. در واقع اگر برای حمایت بی‌چون و چرا و بی‌حد و حساب از اسرائیل پشتوانه مذهبی سامان داده شود که شده است، سیاستمداران به ناگزیر همین خط مشی را دنبال می‌کنند. دو حزب جمهوری و دموکرات در حمایت همه جانبه از اسرائیل با هم رقابت می‌کنند.

به لحاظ سازماندهی سیاسی نیز ده‌ها سال است که لابی صهیونیستی در آمریکا نبض انتخابات کنگره و سنا را در دست دارد، به نامزدهای هر دو حزب کمک می‌کند. افراد خود را به عنوان دستیار و مشاور در دفتر نمایندگان کنگره و سنا سازمان می‌دهد. آن وقت ما از شنیدن مواضع صهیونیستی برخی سناتورها یا نمایندگان کنگره تعجب می‌کنیم. زیرا مسیحیت- صهیونیستی سیمایش آشکار نیست. «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی!»

صهیونیسم مسیحی چیست و چه مختصاتی دارد؟ اشاره به این نکته گره گشاست. در دهم ماه مارس سال ۱۸۹۶ ملاقاتی بین تئودور هرتسل و ویلیام هنری هرتشلر، کشیش انگلیسی در سوئیس اتفاق افتاد. هرتشلر در سال ۱۸۸۲ کتاب «بازگشت به فلسطین مطابق پیشگویی‌های تورات» را منتشر کرده بود. هرتسل در همان سالی که با هرتشلر ملاقات کرده بود؛ کتاب «دولت یهود» را منتشر کرد. ملاقات این دو به عنوان اولین ملاقات و پیوند بین صهیونیسم هرتسلی و صهیونیسم مسیحی تفسیر شده است. با دقت در کتاب هرتسل و هرتشلر می‌توانیم مبانی پیوند مسیحیت و صهیونیسم را شناسایی کنیم.

می‌توان سه رکن اصلی برای این نظریه جست‌وجو کرد:

یکم: یهودیان قوم برگزیده خداوند هستند. حتی درباره تفسیر زبان و تاریخ شکل‌گیری زبان عبری، برخی زبان شناسان یهودی باور دارند که زبان عبری زبان خداوند است. حروف زبان عبری را به همین شکل یهوه خدای یهود طراحی کرده است.

دوم: خداوند، سرزمین از نیل تا فرات را به یهودیان بخشیده است.

سوم: مسیح در سرزمین موعود یعنی بیت‌المقدس ظهور می‌کند.

این مبانی به سرزمین فلسطین (از دید صهیونیست‌ها، ارض اسرائیل) و دولت یهودی در اسرائیل تقدس می‌بخشد. در واقع با تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ وعده خداوند تحقق یافته است. وقتی جیمی کارتر رئیس‌جمهوری آمریکا در ۱۲ ماه مارس ۱۹۷۹ (۲۱اسفندماه سال ۱۳۵۷) در کنیسه اسرائیل گفت: «آمریکا و اسرائیل میراث توراتی مشترک دارند»، در واقع همان تفسیر مسیحیت صهیونیستی بود. از سویی با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط نظام سلطنتی پهلوی که عامل آمریکا در منطقه و هم پیمان اسرائیل بود، کارتر کوشید نگرانی‌های اسرائیل را برطرف کند.

در واقع بنیان سخنش این بود که گفت آمریکا و اسرائیل دین و آرمان مشترک دارند. ۴۵ سال پس از سخنرانی کارتر، سناتور صهیونیست ایالت کلرادو، جان هیکنلوپر (قبلاً فرماندار کلرادو بود) در کنفرانس عمومی یهودیان آمریکا در ۱۱ ماه مارس سال۲۰۲۴ گفت «اگر ما از اسرائیل (یعنی کشتار فلسطینی‌ها در غزّه) حمایت نکنیم خداوند از ما خشمگین می‌شود.»

سخن او تفسیر سخن نتانیاهو است که حمایت از اسرائیل فراتر از سیاست است، یعنی جنبه هویتی و دینی یافته است. وقتی چنین بود، قوانین بین‌المللی و عهدنامه‌ها و حتی قوانین آمریکا درباره اسرائیل و طرفداران اسرائیل ملاک عمل نیست. آمریکا همیشه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را که موجب ناخشنودی اسرائیل شده یا می‌شود یا خواهد شد را وتو کرده و می‌کند و خواهد کرد. دیگر صریح‌تر از نماینده ترامپ، توماس باراک که در لبنان مردم لبنان را غیر متمدن و روزنامه نگاران و خبرنگاران را حیوان خطاب کرد و گفت: «اسرائیل در مرزهای کشورهای اطراف خود هر جا بخواهد می‌رود!» هر جا بخواهد!؟ یعنی تمام سرزمین‌هایی که اسرائیل از نیل تا فرات از آن خود می‌داند. دو نوار آبی بالا و پایین پرچم اسرائیل نشانه از نیل تا فرات است. این مدعا در سرود ملی اسرائیل نیز دیده می‌شود.

در واقع مسیحیت صهیونیستی به مثابه پشتوانه نظری و اعتقادی توسعه‌طلبی اسرائیل عمل می‌کند. برای ترویج و تحکیم این نظریه بایست اسلام و کشورهای عربی و مسلمان بویژه ایران همیشه متهم باشند. رساتر از هر کسی برنارد لوئیس، مرشد نتانیاهو این ماجرای دیو و دلبر نشان دادن اسلام و اسرائیل را تئوریزه کرده است. مسلمانان همه عقب مانده و کم خرد و خشن و وحشی هستند و اسرائیل تنها دموکراسی خاورمیانه و طرفدار حقوق بشر و آزادی است!‌ غریب است که بعد از کشتار مردمان غزه و ویرانی خانه‌ها، همچنان این دوگانه را ترویج می‌کنند. حد اکثر صدراعظم آلمان می‌پذیرد که کار کثیفی انجام می‌شود. وی گفت: «اسرائیل این کار کثیف را از طرف همه ما انجام می‌دهد.» 

موسی که در ۱۰ فرمان گفت «قتل مکن!» وسیله توجیه قتل عام یک ملت می‌شود. مسیح که نماد محبت و انسان دوستی بود، ابزار توجیه انسان‌کشی و ستم می‌شود. واقعیت این است که مسیحیت صهیونیستی که امروز پشتوانه تجاوز و آدمکشی است؛ نسبتی با تعالیم آیین یهود و مسیحیت ندارد. چنان که باورهای داعش در قتل و شکنجه نسبتی با حقیقت اسلام نداشته و ندارد. دین ابزار توجیه شده است. تمام سخنم این است که بدون شناخت مسیحیت صهیونیستی، شناخت حمایت مطلق آمریکا از اسرائیل ممکن نخواهد بود.

۲۱۶۲۱۶

کد خبر 2110373

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار