به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، خداوند آیات ابتدایی سوره مبارکه ابراهیم به بنیاسرائیل یادآوری میکند که چگونه آنان را از چنگ فرعون و دستگاه ستمگر او رهایی بخشید. فرعونیان، علاوه بر بهرهکشی و استثمار، دست به شدیدترین ظلمها میزدند؛ پسران بنیاسرائیل را میکشتند و زنان را زنده میگذاشتند تا آنان را به بردگی بگیرند.
بنابر روایت فارس، این نشان میدهد که دشمن، برای سلطه بر جامعه، از ابزارهای روانی و جسمی توأمان بهره میگیرد؛ از یکسو قتلعام مردان برای تضعیف قدرت مقاومت، و از سوی دیگر به اسارت گرفتن زنان برای استمرار نسل تحت سلطه. قرآن این حادثه را «بلاء عظیم» مینامد؛ یعنی آزمایش و رنجی سخت که هم نشانهی شدت دشمنی است و هم عرصهی محک ایمان مؤمنان.
وظیفه پیامبران در برابر دشمنان
در ادامه، مأموریت پیامبران چنین ترسیم میشود: «اذکروا نعمة الله علیکم»؛ یعنی پیامبران آمدهاند تا نعمت خدا را یادآوری کنند و مردم را از غفلت بیدار سازند. در حقیقت، یکی از کارویژههای اصلی انبیا، افشاگری نسبت به دشمن و نشان دادن دامهای اوست. پیامبران با تبیین حقیقت، پرده از فریبکاری مستکبران برمیدارند و به مردم هشدار میدهند که فریب ظواهر قدرت را نخورند. این دشمنشناسی، نقطه آغاز حرکتهای آزادیبخش بوده است.
دو جبهه: شکرگزاران و ناسپاسان
آیات بعدی، جامعه انسانی را به دو گروه تقسیم میکند: شاکران و کافران. شکرگزاری در اینجا فقط گفتن "الحمدلله" نیست؛ بلکه به معنای شناخت نعمت، استفاده درست از آن و ایستادن در برابر دشمنان نعمت است. در مقابل، کفران نعمت یعنی فراموشی و تحریف تاریخ نجات، همپیمانی با دشمن و یا بیتفاوتی نسبت به او. قرآن تصریح میکند که اگر شکر کنید، خدا نعمتتان را افزون میسازد و اگر کفران کنید، عذاب الهی در کمین است. پس شکر واقعی، همراهی با پیامبران و مقاومت در برابر دشمنان است.
هشدار تاریخی به ملتها
در آیه ۹، خداوند داستان اقوام پیشین همچون قوم نوح، عاد، ثمود و دیگر ملتها را یادآوری میکند. این ملتها با وجود برخورداری از پیامبران و دلایل روشن، به دشمنان حقیقت میدان دادند، بهجای پذیرش دعوت الهی، به تکذیب و استهزاء روی آوردند. نتیجه آن شد که دشمنان درون و بیرونشان دست به دست هم دادند و آن تمدنها نابود شدند. این هشدار تاریخی، نشان میدهد که بیتوجهی به دشمنشناسی و نادیده گرفتن پیام الهی، سرانجامی جز سقوط ندارد.
دشمنی با پیامبران؛ ریشه در استکبار
آیه ۱۰ به یکی از روشهای همیشگی دشمنان اشاره میکند: انکار رسالت پیامبران. مشرکان میگفتند: «آیا شما انسانهایی مثل ما هستید و میخواهید ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند بازدارید؟» این سخن، نمونهای روشن از جنگ روانی دشمنان است. آنان با کوچک شمردن پیامبران و تکیه بر سنتهای پوسیده، میکوشیدند افکار عمومی را علیه آنان تحریک کنند. این نوع استدلال، نشان میدهد که دشمن برای بقا، بیش از هر چیز به حفظ جهل و تعصب مردم نیاز دارد.
درسهای دشمنشناسی از این آیات
۱. دشمن از ابزار ترور و جنگ نرم توأمان استفاده میکند؛ همچون قتل فرزندان و به بردگی گرفتن زنان توسط فرعون.
۲. یکی از مأموریتهای پیامبران، آگاهیبخشی در برابر دشمن است تا مردم حقیقت را فراموش نکنند.
۳. شکر نعمت با ایستادگی در برابر دشمن معنا پیدا میکند و ناسپاسی، همان میدان دادن به دشمن است.
۴. نادیده گرفتن تاریخ، خطای بزرگ ملتهاست؛ چرا که نمونههای سقوط اقوام گذشته هشدار روشنی برای آینده است.
۵. دشمن برای فریب مردم، به احساسات و تعصبات تکیه میکند و این حربهای است که در همه زمانها تکرار میشود.
آیات ۶ تا ۱۰ سوره ابراهیم، الگویی روشن برای شناخت دشمن ارائه میدهد: دشمن همواره میکوشد با سرکوب، استثمار و جنگ روانی، امتها را به بردگی بکشاند. پیامبران در برابر این جریان ایستاده و مأمور به یادآوری نعمت آزادی و هدایت الهی هستند. جامعهای که سپاسگزار این نعمت باشد، در برابر دشمنان مقاوم خواهد ماند و پیروز میشود؛ اما اگر ناسپاسی کند و فریب دشمن را بخورد، گرفتار سرنوشت اقوام نابودشده خواهد شد.
تلاوت این آیات که در صفحه ۲۵۶ قرآن کریم واقع است را ببینید و بشنوید.
نظر شما