به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فاطمه غفاری: در میان فراز و فرودهای هشت سال دفاع مقدس، «عملیات قادر» از آن دسته عملیاتهایی است که نامش در تاریخ جنگ بیشتر با برچسب «ناموفق» همراه بوده است؛ اما در گفتوگوی ما با امیر سرتیپ سیدحسام هاشمی، جانشین هیأت معارف جنگ شهید صیادشیرازی، روایت و تحلیلی متفاوت از پشتپردهها، اهداف و پیامدهای این عملیات ارائه میشود. او با بازگشت به سال ۱۳۶۴ و فضای سنگین پس از عملیات بدر، از شکافهای عمیق میان ارتش و سپاه، طرحریزی جسورانه نبرد در شمال غرب، و درنهایت تأثیر مستقیم این عملیات بر پیروزی بزرگ والفجر ۸ سخن میگوید:
«عملیات قادر» همواره به عنوان یک عملیات ناموفق مطرح شده است، ولی برخی از کارشناسان نظامی معتقدند در صورتی که عملیات قادر را از نظر میزان تلفات خودی، با تلفات بالای عملیاتهای خیبر و بدر مقایسه کنیم و در نظر بگیریم که هدف عملیات قادر آن بود که توجه دشمن بعثی را از جبهههای جنوب دور کرده و به سمت نقاط دیگر بکشاند، میتوان این عملیات را عملیاتی موفق دانست. بخصوص که این عدم توجه عراق به جبهههای جنوب، منجر به موفقیت عملیات والفجر ۸ در منطقه اروندرود و تصرف شهر مهم فاو شد.
سال پنجم جنگ. عملیات سالانه ارتش و سپاه که «بدر» نام گرفته، انجام میشود. با وجود مخالفت ارتش با اجرای این عملیات در منطقه مجنون، به فرمان امام، علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، به کمک محسن رضایی فرمانده سپاه میآید. ارتش و سپاه تمام قوایشان را پای کار میآورند. کار نبرد به جایی میرسد که حتی فرماندهان ارشد مانند علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی، بهروز سلیمانجاه، فرمانده لشکر ۲۱ حمزه، عباس کریمی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله و مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا و... در خط اول نبرد حضور پیدا کردهاند؛ ولی با این وجود عملیات با عدم موفقیت روبهرو شده است. باکری و کریمی شهید میشوند و صیاد را بسیجیها در هنگام عقبنشینی بهزور سوار قایق میکنند و به عقب برمیگردانند. با وجود اینکه نیروها به ساحل دجله رسیدهاند، ولی تلفات جبهه ایران بسیار بالاست. بهناچار عملیات متوقف میشود. تمام فرماندهان عالی و ارشد جنگ ناراحت هستند و به دنبال راهحلی برای باز کردن گره جنگ.
در این میان اختلافات نگفته چندینساله دو نیروی اصلی جنگ یعنی ارتش و سپاه سر باز میکند؛ جلسه پشت جلسه برگزار و بحث و بررسی زیاد انجام میشود. درنهایت، در جلسه نهایی در قرارگاه خاتم با حضور فرماندهان دو طرف، این نتیجه به دست میآید که ارتش و سپاه دیگر پا به پای یکدیگر و در کنار هم وارد میدان نشوند، بلکه مستقل از هم طرح بدهند و از طرف مقابل، یگانهای مورد نیاز را درخواست کنند. سپاه به فرماندهی محسن رضایی، هیچ طرح زودانجامی ندارد و به زمان احتیاج دارد، ولی تا زمان عملیات مورد نظر سپاه در جنوب، یک سالی باقی مانده و یک سال زمان زیادی است. قطعا در این مدت طولانی، عراق بیکار نمیماند و حملات تهاجمیای خواهد داشت که وضع را بدتر و پیچیدهتر خواهد کرد. پس در این زمان طولانی باید کاری کرد که جلوی تهاجم عراق گرفته شود.
از آنجایی که عملیاتهای گسترده سالانه معمولا در جنوب و در زمستان و به منظور تصرف بصره انجام میشود، ارتش طرح میدهد که عملیات جدید در منطقه شمال غرب و در اشنویه ایران و سیدکان عراق انجام شود. اشنویه در جنوب استان آذربایجان غربی و سیدکان در شمال عراق واقع شده، در شمال اربیل که پایتخت اقلیم کردستان عراق است. در این منطقه نیروهای مسلح مسعود بارزانی حضور دارند.
در شناساییهای اولیه معلوم میشود که تنها دو گردان از نیروهای عراقی در منطقه هستند، و همین باعث میشود که این منطقه در وهله اول انتخاب خوبی به نظر برسد. بومیهای منطقه هم که طرفدار مسعود بارزانی و کمک و هماهنگ با نیروهای ایران هستند و احتمال پیروزی بالاست. بخصوص که منطقه عملیاتی جدید با جبهههای جنوب هم فاصله زیادی دارد و فقط اجرای یک تکِ تهاجمی علیه عراق، نیروهای عراقی را از جنوب به شمال کردستان خواهد کشاند. به جز اینها، قرار است ارتفاعات مهم و حساس منطقه هم تصرف شود و ارتباط ضدانقلاب و محورهای ارتباطی و تدارکات آنها قطع شود.
در جلسه اولیه قرار میشود که یک عملیات چریکی، با همکاری محمود کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا از سپاه و سرهنگ حسن آبشناسان انجام شود که بهتازگی فرمانده لشکر ۲۳ نیروی مخصوص ارتش شده. ولی بازهم اختلافات و ناهماهنگیهای بین ارتش و سپاه تمام اهداف مورد نظر را خراب میکند.
با شناساییهایی که از منطقه انجام میشود، طرح عملیات چریکی لغو شده و تصمیم جدید بر آن است که عملیاتی منظم انجام شود. ارتش که طرح عملیات را داده است و درخواست پنج یگان از سپاه پاسداران را دارد، بعد از اتلاف وقت زیاد، با همکاری فقط دو یگان مواجه میشود. از قرارگاه حمزه سیدالشهدا فقط تیپ ۱۵۵ شهدا به فرماندهی محمود کاوه به کمک فرمانده نیروی زمینی ارتش میآید و در مرحله دوم عملیات لشکر ۸ نجف به فرماندهی احمد کاظمی. ولی این، آن چیزی نیست که در طرح عملیات پیشبینی شده. این ناهماهنگی و اتلاف وقت بیشتر از آنچه به نظر بیاید، به ضرر این عملیات تمام میشود.

عراقیها که فقط دو گردان در منطقه دارند، کمکم متوجه تحرکات ایران میشوند و با کمک ستون پنجم پی میبرند که عملیات گستردهای در راه است. همین باعث میشود که دو گردان عراق به ۱۲ تیپ افزایش پیدا کند و عراقیها بتوانند سر راه عملیات ایران خط پدافندی محکمی ایجاد کنند.
عملیات در ۲۳ تیرماه ۶۴ آغاز، و در سه مرحله انجام میشود که مرحله نهایی آن در ۱۸ شهریور است و در آبانماه به اتمام میرسد. در هر سه مرحله ارتفاعات و مناطق زیادی از عراق به تصرف نیروهای ایران درمیآید، ولی حجم آتش عراق بهقدری زیاد است که ماندن و پدافند ممکن نیست و نیروها از اهداف تصرفشده عقبنشینی میکنند. هرچند که عراقیها هم تلفات زیادی دادهاند. علی صیاد شیرازی بهشدت مجروح میشود و حسن آبشناسان فرمانده لشکر ۲۳ نیروی مخصوص، در مرحله نهایی عملیات به شهادت میرسد.

این عملیات و همچنین تکِ ارتش در منطقه هورالعظیم، به مدت چندین ماه تمام توجه دشمن بعثی و تجهیزات و نیروهای آنها را به خود جلب میکند و عراق از منطقه جنوب غافل میماند. همزمان در جنوب و در سواحل اروندرود، عملیات والفجر ۸ توسط سپاه و در سکوت اطلاعاتی و منطقهای کامل در حال طراحی و اجراست. در عراق هیچکس به امکان از دست رفتن فاو فکر نمیکند.
۲۵۹
نظر شما