سفرهای دیپلماتیک، در ذات خود، فرصتی برای توسعه همکاریها، گسترش تعاملات اقتصادی و تحکیم روابط سیاسی میان کشورها هستند. سفر اخیر وزیر به جمهوری آذربایجان نیز با همین هدف انجام شد و بنا بر اظهارات رسمی، حاوی توافقها و گفتوگوهای مؤثری در حوزههای انرژی، ترانزیت، فرهنگی و همکاریهای فنی و مهندسی بود؛ دستاوردهایی که میتواند در مسیر تقویت پیوندهای دو کشور و تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران نقشآفرین باشد.
با این حال، آنچه در بازتاب رسانهای این سفر بیش از همه جلب توجه کرد، نه محتوای مذاکرات و نتایج دیدارها، بلکه حاشیهای بود با عنوان «بازرسی کیف وزیر» که در صدر برخی اخبار و شبکههای اجتماعی قرار گرفت. این رویداد بهسرعت به موضوع گفتوگوها و قضاوتهای سیاسی بدل شد و عملاً مجال پرداختن به دستاوردهای اصلی سفر را از بسیاری از رسانهها گرفت.
این پرسش در چنین شرایطی جدیتر از همیشه مطرح میشود که چرا در بزنگاههایی که باید از منافع ملی سخن گفت، حاشیهها مجال مییابند تا متن را به حاشیه برانند؟
نخست باید پذیرفت که بخشی از این وضعیت، حاصل غلبه منطق حاشیهسازی بر اطلاعرسانی حرفهای است. در فضای رقابتی رسانهها، جذابیت خبری و جنجالآفرینی گاه بر اهمیت محتوا و مصالح ملی پیشی میگیرد. از سوی دیگر، نگاه سیاسی و جناحی نیز در برجستهسازی یا سانسور برخی موضوعات نقش دارد؛ جایی که برخی رسانهها موفقیتهای دولت را نه در قالب دستاورد ملی، بلکه بهمثابه امتیاز جناح رقیب مینگرند.
عامل دیگر، ضعف روایت رسمی و اطلاعرسانی بهموقع است. هنگامی که دستگاههای مسئول از ارائه گزارش دقیق، مستند و شفاف از نتایج سفر غفلت میکنند، میدان روایتسازی به حاشیهپردازان واگذار میشود. در چنین شرایطی، حتی یک موضوع کوچک میتواند به سوژهای بزرگ و مخدوشکننده تبدیل شود.
از سوی دیگر، نباید تحول ذائقه افکار عمومی را نادیده گرفت. جامعهای که درگیر مشکلات معیشتی و نگران وضعیت اقتصادی است، طبیعی است که به خبرهای چالشی واکنش بیشتری نشان دهد تا گزارشهای رسمی از توافقها و نشستهای دیپلماتیک.
در نهایت، رسانهها و مسئولان اطلاعرسانی باید به این نکته اساسی توجه کنند که منافع ملی در گرو غلبه روایت حقیقت بر هیاهوست. اگر روایتهای درست و مستند از دستاوردها بهموقع و با زبان قابلفهم برای مردم منتشر شود، هیچ حاشیهای—even اگر پر سر و صدا باشد—نمیتواند اصل ماجرا را تحتالشعاع قرار دهد.
نظر شما