گروه اندیشه: گزارش زیر نوشته دکتر سمیه توحیدلو از نشست «مناسک و جنگ» انجمن جامعه شناسی ایران است. او می نویسد: دکتر ریحانه صارمی یکی از سخنرانان این نشست بود، او در سخنان خود به «تحلیل مناسک جمعی پس از بحرانها و جنگها» میپردازد و آنها را به دو دسته اصلی تقسیم میکند تا نشان دهد که چگونه مناسک، حافظه جمعی را شکل داده و تعیین میکنند که کدام رنجها به مقاومت سیاسی منجر شده و کدامیک به عادیسازی و فراموشی ختم شوند.
ریحانه صارمی، مناسک را به دو نوع تقسیم میکند: مناسک مقاومتی و منازعهای، مناسک نظمبخش (تابآوری/عادیساز). صارمی با بررسی مناسک در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه، نتیجه میگیرد که واکنش غالب جامعه (از جمله سکوت استراتژیک و استفاده از نمادهای ملی بدون آرم سیاسی) و واکنش حکومت (تأکید مفرط بر وفاق و تصویر کردن شهدا بهعنوان «شهروند عادی») بیشتر ذیل مناسک عادیساز و سیاستزداییشده قرار میگیرد که با فراموشی عاملین بحران همراه است.
سخنرانی ریحانه صارمی با عنوان «مناسک در جنگ: مقاومت یا عادیسازی» بر رابطه مناسک و بازنمایی/تثبیت معنایی در حافظه جمعی متمرکز بود؛ از نظر او مناسک به عنوان حافظه در عمل شناخته میشوند که تعیین میکنند از یک واقعه چه چیزی به یاد میماند و چه چیزی فراموش میشود.
مناسک مقاومتی و منازعه ای
صارمی ابتدا در سخنان خود به تفکیک دو قسم مناسک بر اساس کارکرد، نقش آفرینی و تاثیرگذاری بر حافظه الف: مناسک مقاومتی و منازعه ای، و ب: مناسک نظم بخش (تاب آوری / عادی ساز) اشاره کرد. او در بخش الف یعنی مناسک مقاومتی و منازعه ای، کارکرد، تمرکز برعاملیت، جهت گیری را مهمترین اجزا آن مطرح کرد و گفت: در بخش کارکرد، این مناسک لزوما برای انسجام بخشی نیستند، و دارای کارکرد منازعه ای هستند که نظم پیشین یا عامل بحران را خطاب قرار میدهند.
او افزود: در بخش مناسک مقاومتی، تمرکز بر عاملیت، به دنبال تشخیص عوامل ایجاد بحران است که آن را به وجود آورده، تا در حافظه جمعی تثبیت کند. همچنین مناسک مقاومتی و منازعه در صددند با جهت گیری سیاسی و کارکرد حافظه ای به صورت آگاهانه، خصم یا قدرت مسلط را به چالش بکشند. او در حوزه مناسک مقاومتی و منازعه ای به مقاومت فلسطین اشاره کرد و این که اقدامات روزمره مانند تشییع جنازه شهدا که حالت تظاهرات اعتراضی پیدا می کند، نمونه هایی از مناسک مقاومتی هستند.
مناسک نظمبخش (تابآوری / عادیساز)
دکتر ریحانه صارمی در ادامه سخنان خود به شق دوم مناسک، یعنی مناسک نظم بخش، که منتهی با تاب آوری و عادی سازی می شود پرداخت. او کارکرد این نوع از مناسک را ایجاد همبستگی ذکر کرد و گفت: این مناسک اصلیترین هدف خود را ایجاد همبستگی و توان عبور از مسئله در دل بحران در نظر میگیرند. از این رو با تمرکز بر مسکوت گذاشتن تلاش بر آن دارند عامل بحران را در نظر نگیرند زیرا هدفشان مسکوت گذاشتن آن است. از نظر صارمی مناسک نظم بخش، تاثیر کلیدی برحافظه دارند. زیرا مناسک نظم بخش به فراموشی و مسکوت ماندن عامل بحران کمک کرده و به نوعی به رفع تروماهای جمعی از طریق فراموشی کمک میکنند.
از نظر صارمی جهت گیری مناسک نظم بخش و عادی ساز، اگرچه ممکن است وجه چالشی داشته باشند، اما فاقد کنش مقاومتی آگاهانه هستند و عمدتاً ذیل تابآوری سیاستزدایی شده عمل میکنند.از نظر صارمی این آیینها که نشانگر بازگشت به زندگی عادی بوده و عاری از ادعاها و شعارهای سیاسی آشکار هستند، آیینهای عادیساز نامیده میشوند.
بررسی مناسک در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه
صارمی در ادامه سخنان خود، مناسک در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه را مورد بررسی قرار داد. از نظر او آنچه در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه مشاهده شد، بیشتر ذیل مناسک عادیساز و تابآوری سیاستزدایی شده بود. او معتقد است سکوت در پیش گرفته شده از سوی آحاد مردم، در چارچوب مناسک (حتی غیرمذهبی) معنا می دهد که عاملیت ایجاد بحران در آن تا حد زیادی مسکوت گذاشته شده است. او پیامد سکوت در پیش گرفته شده را مبتنی بر تاکید بر وفاق ذکر کرد. از نظر صارمی در این بخش گفتمان غالب به جای پرداختن به عامل بحران، بر وفاق، اتحاد ملی، ملیت و خطر تجزیه تأکید کرده است. او ادامه می دهد که توسل به نمادهای عادی سازی، مانند برگزاری افراطی جشنها و کنسرتهای خیابانی با پیام «چیزی نشده» و بازگشت به زندگی عادی؛ استفاده از پروفایلهای سهرنگ پرچم ایران عاری از آرم سیاسی معنا می یابند.
او در بررسی مناسک در ایران پس از جنگ ۱۲ روزه به انتخاب مناسک سکوت به عنوان سکوت استراتژیک اشاره می کند. صارمی گفت: گروهی با ادعای کنش سیاسی، سکوت استراتژیک را انتخاب کردند که از دل یک سیاستزدایی راهبردی اتفاق افتاد. این رویکرد به عنوان حافظه نرم شناخته میشود که از طرح پرسشهای مربوط به مسئولیت و موضعگیری سیاسی پرهیز میکند.
تحلیل واکنش حکومت
ریحانه صارمی در ادامه به تحلیل واکنش حکومت پرداخت. از نظر او حکومت از این روند عادیسازی و سیاستزدایی استقبال کرده است. صارمی در ادامه به تأکید مفرط بر وفاق و انسجام اجتماعی و تلاش برای به تصویر کشیدن شهدای جنگ ۱۲ روزه به عنوان «شهروندان عادی» اشاره می کند. صارمی معتقد است حکومت در وارد کردن مسئله فلسطین به جامعه (چه مذهبی، چه غیرمذهبی) ناتوان بوده، نتوانست این بحران را به صورت سیاسی تبیین کند و تصمیم گرفت که«از ایران بخواند».از نظر او مدل غالب فراگیر در جامعه، مدل تابآوری و زندگی بود که با فراموشی عاملین و مقصران همراه است.
۲۱۶۲۱۶





نظر شما