خبرآنلاین - رسول سلیمی: صحنه سیاسی اروپا در پایان نوامبر ۲۰۲۵ شاهد نقطه عطفی تاریخی بود. دیدار ویکتور اوربان با ولادیمیر پوتین در روز ۲۸ نوامبر در کرملین، که به گفته رویترز چهاردهمین ملاقات این دو رهبر محسوب میشد، در سایه بحثهای فشرده درباره تامین پایدار نفت و گاز روسیه برای مجارستان و پیشنهاد ابتکار عمل دیپلماتیک برای خاتمه جنگ در اوکراین برگزار شد. اوربان این دیدار را «تلاشی برای صلح» خواند، حال آنکه پوتین از آن به عنوان «فرصتی برای بوداپست» یاد کرد.
این حرکت همزمان شد با واکنش خشمگینانه و متحدانه بروکسل به طرح صلح ۲۸ مادهای دونالد ترامپ، که بدون مشورت با متحدان اروپایی ارائه شده بود. اورسلا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، این طرح را به دلیل پیشبینی واگذاری کریمه و دونباس به روسیه و عدم ارائه تضمینهای امنیتی قوی برای کییف، «ناعادلانه و غیرقابل قبول» توصیف کرد.
زمینه این تنشها به طرحی بازمیگشت که ترامپ آن را در نوامبر ۲۰۲۵ با محوریت کاهش درگیری ارائه داد، اما عملاً خواستههای مسکو را مشروعیت میبخشید. رهبران اروپایی از جمله اولاف شولتز صدراعظم آلمان و کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه، با تاکید بر این اصل که «مرزها با زور تغییر نمیکند»، خط قرمز روشنی در برابر هر گونه کاپیتولاسیون ترسیم کردند.
این دو رویداد در هم تنیده، اثرات خود را بر چهار محور کلیدی متمرکز ساختهاند که هر یک تکانهای به پیکره اتحاد غربی وارد میآورد. نخست، جزئیات دیدار اوربان و پوتین است که فراتر از یک ملاقات دیپلماتیک معمول، به مذاکرات عملی درباره انرژی و نقشآفرینی مجارستان به عنوان میانجی احتمالی میپردازد. دوم، رد قاطع طرح صلح ۲۸ مادهای ترامپ توسط اتحادیه اروپاست که نشاندهنده ظهور اراده مستقل استراتژیک اروپا و تعیین خطوط قرمز روشن برای امنیت اوکراین است. سوم، نقش مجارستان به عنوان متحد نامتعارف کرملین در دل ناتو است که با وتوی کمکهای مالی به اوکراین و نقض یکپارچگی موضع غرب، بحران وفاداری ایجاد کرده است. و چهارم، فشار فزاینده بر اوکراین در میانه این بازی بزرگ قدرت است، جایی که رئیسجمهور زلنسکی مجبور است همزمان با جنگ در جبههها، از دستاوردهای دیپلماتیک خود در برابر طرحهای ناعادلانه دفاع کند. این چهار محور در مجموع، تابآوری ناتو و انسجام اتحادیه اروپا را در معرض آزمونی بیسابقه قرار دادهاند.
جزئیات دیدار اوربان-پوتین: انرژی، صلح و بازی در پشت درهای بسته
دیدار ۲۸ نوامبر ویکتور اوربان با ولادیمیر پوتین در کرملین، که رویترز از آن به عنوان ملاقاتی محرمانه و عملیاتی یاد کرد، تنها یک نمایش سیاسی نبود، بلکه گامی حساب شده در یک بازی چندوجهی بود. اوربان صراحتاً هدف خود را «تضمین جریان نفت و گاز برای مجارستان و بحث درباره امکان صلح در اوکراین» عنوان کرد. این دو موضوع به ظاهر مجزا، در واقع دو روی یک سکه بودند: امنیت انرژی به عنوان اهرم فشار برای ایفای نقش دیپلماتیک.
چه آنکه وابستگی شدید مجارستان به گاز روسیه که همچنان حدود ۸۰ درصد از نیاز وارداتی این کشور را در سال ۲۰۲۵ تامین میکند، موتور محرکه اصلی این رویکرد است. اوربان با همراهی هیئتی ۵۰ نفره متشکل از مقامات بلندپایه و مدیران صنعت انرژی،به مسکو سفر کرد. به گزارش بلومبرگ، بخش قابل توجهی از مذاکرات به همکاریهای ادامهدار با شرکتهای انرژی روسیه از جمله پالایشگاه تحریمشده لوکاویل اختصاص یافت، که نشاندهنده تلاش مجارستان برای دور زدن تحریمهای اروپایی از طریق معاملات دوجانبه بود.
پوتین نیز با درک این فرصت، پیشنهاد اوربان برای میزبانی یک «قله صلح» بین روسیه و آمریکا در بوداپست را با آغوش باز پذیرفت و آن را «ایدهای مناسب» خواند. این پیشنهاد، که در واقع تلاشی برای جلب دونالد ترامپ، به عنوان بازیگری که تمایل به توافق جداگانه دارد، به میز مذاکره تحت شرایط مسکو بود. تحلیلگران مؤسسه بروکینگز هشدار دادهاند که چنین ابتکاری، در صورت تحقق، میتواند ناتو را تا ۱۰ درصد تضعیف کند، چرا که هسته اتحاد یعنی مشورت و عمل جمعی را نقض مینماید.
اوربان با این حرکت، خود را به «پل ارتباطی» بین شرق و غرب تبدیل کرد، اما این پل بیشتر به نفع کرملین ساخته شده بود. او همزمان با این دیپلماسی فعال، وتوی کمک ۵۰ میلیارد یورویی اتحادیه اروپا به اوکراین را نیز ادامه داد، که عملاً به عنوان اهرمی برای فشار بر بروکسل و حمایت غیرمستقیم از مواضع روسیه عمل میکرد. در نهایت، این دیدار نه تنها بحران وفاداری در ناتو را عمیقتر کرد، بلکه نشان داد که منافع ملی کوتاهمدت یک عضو میتواند چگونه استراتژی بلندمدت یک اتحادیه را به مخاطره بیندازد.
رد طرح ۲۸ نقطهای ترامپ: ظهور اراده استراتژیک مستقل اروپا
طرح صلح ۲۸ مادهای دونالد ترامپ که در نوامبر ۲۰۲۵ منتشر شد، به گفته نیویورکتایمز، مانند بمبی در روابط فراآتلانتیک عمل کرد. این طرح که بدون هرگونه مشورت جدی با متحدان اروپایی تهیه شده بود، پیشنهاد میداد مناطق کریمه، دونتسک و لوهانسک تحت حاکمیت روسیه باقی بمانند، عضویت اوکراین در ناتو به تعویق بیفتد و کاهش قابل توجهی در توان دفاعی ارتش اوکراین اعمال شود. واکنش اروپا سریع، قاطع و متحد بود. اورزولا فون در لاین در بیانیهای که پولیتیکو آن را منتشر کرد، با صراحت اعلام نمود: «مرزها با زور تغییر نمیکند. طرحی که حاکمیت و امنیت یک کشور را قربانی مصالحهای ناعادلانه کند، برای اروپا غیرقابل قبول است.»
این رد تنها به سطح کمیسیون اروپا محدود نماند. در ۲۳ نوامبر، رهبران کلیدی اروپا از جمله فریدریش مرتس صدراعظم آلمان و کیهیر استارمر نخستوزیر بریتانیا، در بیانیهای مشترک بر اصول بنیادین تأکید کردند: عدم شناسایی الحاق کریمه، لزوم خروج کامل نیروهای روسیه از خاک اوکراین به مرزهای سال ۱۹۹۱، و تضمین امنیتی قوی و پایدار برای کییف. آنها همچنین بر تعهد خود به تجهیز و آموزش ارتش اوکراین، با هدف رساندن آن به ۸۰۰ هزار نفر – رقمی بسیار فراتر از آنچه در طرح ترامپ پیشبینی شده بود – تأکید نمودند.
به گزارش مؤسسه کیل، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن از سال ۲۰۲۲ تاکنون بیش از ۹۸ میلیارد یورو کمک نظامی، اقتصادی و بشردوستانه به اوکراین ارائه کردهاند. این سرمایهگذاری کلان، همراه با درکی استراتژیک از تهدید روسیه، باعث شده اروپا حاضر نباشد دستاوردهای این کمکها را با توافقی شتابزده و یکجانبه به باد دهد. رئیسجمهور زلنسکی نیز از این موضع استقبال کرد و اروپا را «شریکی واقعی» خواند که به تعهدات خود پایبند است. تحلیلگران شورای روابط خارجی معتقدند این رد قاطع، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت روسیه را جسورتر کند، اما در بلندمدت نشاندهنده تولد یک «اراده استراتژیک مستقل اروپایی» است که نمیخواهد صرفاً دنبالهروی معادلات واشنگتن باشد. این اتفاق، ترامپ را مجبور کرد تا در مواضع خود بازنگری کند و به اروپا به عنوان بازیگری که باید با آن چانه زد، نه دستوری که باید به آن داد، بنگرد.
نقش مجارستان در ناتو چیست؟
موقعیت مجارستان تحت رهبری ویکتور اوربان در ساختار ناتو و اتحادیه اروپا به یکی از پیچیدهترین معماهای ژئوپلیتیک معاصر تبدیل شده است. اوربان که بارها از نزدیکی به کرملین و انتقاد از سیاستهای تحریمی غرب علیه روسیه سخن گفته، در عمل نیز با وتوی بستههای کمک مالی به اوکراین، کار را برای متحدانش دشوار کرده است. در دیدار مسکو، او صراحتاً پیشنهاد میزبانی قله ترامپ-پوتین در بوداپست را مطرح کرد، ایدهای که پوتین آن را «صدای اروپا در مسکو» توصیف نمود.
ریشه این رفتار را باید در ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی جستجو کرد. وابستگی انرژی، به عنوان یک عامل حیاتی اقتصادی، اوربان را ناگزیر به حفظ رابطه با مسکو میکند. از سوی دیگر، اوربان با اتکا به گفتمان ملیگرایانه و محافظهکارانه خود، مخالفت با خط مشی جمعی بروکسل و واشنگتن را به نشانه استقلال و دفاع از منافع ملی مجارستان تبدیل کرده است. این رویکرد در اقداماتی مانند بلوکه کردن کمک ۵۰ میلیارد یورویی اتحادیه اروپا و تهدید به وتوی تصمیمات ناتو متجلی میشود. نیویورکتایمز گزارش میدهد که این وتوها میتواند تا ۱۵ درصد از بودجه و برنامههای عملیاتی ناتو را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، برخی تحلیلگران مؤسسه بروکینگز نقش اوربان را پیچیدهتر از یک «خرابکار» ساده میدانند. آنها استدلال میکنند که اوربان ممکن است در نقش یک «واسطه مقتضی» عمل کند، کانالی برای انتقال پیام و آزمودن آبها که در شرایط بنبست، میتواند مفید باشد. پیشنهاد بوداپست برای میزبانی مذاکرات، هرچند با انگیزه افزایش نقش آفرینی مجارستان مطرح شده، در صورت هدایت صحیح توسط غرب، میتواند به فرصتی برای گفتگو تبدیل شود. اما خطر اصلی اینجاست که این نقشآفرینی مستقل، بدون هماهنگی با ناتو، تنها به تضعیف چانهزنی جمعی غرب و تقویت موضع تقسیمکن و حکومتکن مسکو بینجامد. در نهایت، نقش مجارستان بحران وفاداری در ناتو را تشدید کرده و پرسش دشواری را مطرح میسازد: چگونه میتوان با عضوی که از درون به اصول اتحاد ضربه میزند، برخورد کرد بدون آنکه خود باعث تفرقه بیشتر شویم؟
پیامدهای ژئوپلیتیکی: تغییر تعادل قدرت در شرق اروپا
همگرایی رویداد دیدار اوربان-پوتین و رد طرح ترامپ توسط اروپا، پیامدهای ژئوپلیتیک عمیقی دارد که تعادل قدرت در شرق اروپا را به نفع مسکو تغییر میدهد و عرصه رقابت را از میدانهای نبرد اوکراین به سالنهای دیپلماتیک بروکسل و واشنگتن گسترش میدهد. در کوتاه مدت، بزرگترین برنده این میدان ولادیمیر پوتین است. دیدار اوربان، علیرغم انزوای دیپلماتیک رسمی روسیه، این پیام را مخابره میکند که شکافهایی در جبهه متحدان غربی وجود دارد که میتوان از آنها بهره برداری کرد. تضمین ادامه فروش انرژی به مجارستان نیز شکست نسبی تحریمهای اروپا را نشان میدهد.
اتحادیه اروپا از یک سو با رد قاطع طرح ترامپ، اعتبار و استقلال عمل خود را افزایش داده و به اوکراین اطمینان خاطر داد. اما از سوی دیگر، مجبور است انرژی و منابع دیپلماتیک قابل توجهی را برای مدیریت بحران داخلی ناشی از مواضع مجارستان صرف کند. این وضعیت «دو جبههای» ظرفیت اروپا برای تمرکز بر مقابله با روسیه را کاهش میدهد. برای اوکراین، این سناریو هم فرصت است و هم تهدید. فرصت از آن رو که پشتیبانی قاطع اروپا را در مقابل فشار برای پذیرش صلحی تحقیرآمیز مشاهده میکند. تهدید از این جهت که تداوم بنبست در کمکهای اروپایی به دلیل وتوی مجارستان، میتواند موقعیت نظامی آن را در درازمدت تضعیف کند.
در بلندمدت، این رویدادها ممکن است به بازتعریف معماری امنیتی اروپا بینجامد. اگر شکاف بین شرق و غرب اتحادیه اروپا (با محوریت مجارستان و شاید اسلواکی) عمیقتر شود، ممکن است شاهد حرکت به سمت یک «اروپای چندسرعته» در امور امنیتی باشیم، جایی که گروهی از کشورهای پیشرو با سرعت بیشتری همگرایی دفاعی داشته باشند. همچنین، این رویدادها ضرورت کاهش وابستگی انرژی اروپا به روسیه و تنوعبخشی به منابع را بیش از پیش آشکار میسازد. به گفته شورای روابط خارجی، اگر غرب نتواند پاسخ متحد و قاطعی به این چالشها بدهد، خطر تضعیف تدریجی ناتو و تقویت موقعیت روسیه در «حیاط خلوت» خود بسیار واقعی خواهد بود.
تحلیل از منظر واقعگرایی و نظریه بازی: عقلانیت در میانه آشوب
در یک سطح تحلیل، پوتین با پذیرش پیشنهاد اوربان، در حال اجرای استراتژی کلاسیک «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. او با هزینهای ناچیز (فروش انرژی)، شکافی در دشمن ایجاد میکند. اوربان نیز با اولویت دادن به امنیت انرژی ارزان قیمت برای اقتصاد مجارستان (منفعت ملی ملموس)، بر تعهدات جمعی و انتزاعی اتحادیه اروپا و ناتو ترجیح میدهد. اروپا با رد طرح ترامپ، در حال موازنه قوا در برابر روسیه است و میکوشد مانع از سلطه یکجانبه مسکو بر اوکراین شود. این یک بازی با مجموع صفر است: هرگونه امتیاز به روسیه، به معنای باخت امنیتی اروپا تلقی میشود.
این موضوع نشان میدهد که اوربان با محاسبه دقیق هزینه-فایده و اولویت منافع ملی مجارستان، دست به ریسک زده است. اروپا نیز با رد طرح ترامپ، نشان داده که برای حفظ موازنه قوا (واقعگرایی) حاضر است هزینه تنش با یک متحد قدرتمند مانند آمریکا را بپردازد. در این معادله پیچیده، اوکراین به عنوان «بازیگری تحت فشار» ظاهر میشود که سعی میکند با استفاده از گفتمان اخلاقی و اتکا به اصل حاکمیت، حمایت بازیگران قدرتمندتر را برای بقای خود جلب کند.
در جمعبندی نهایی، رویدادهای نوامبر ۲۰۲۵ پرده از یک «بحران وفاداری» ساختاری در غرب برداشت. دیدار محرمانه اوربان با پوتین و رد قاطع طرح ترامپ توسط اروپا، دو روی یک سکه بودند: یکی نشاندهنده فرسایش انسجام از درون توسط منافع ملی کوتاهمدت، و دیگری نشاندهنده ظهور اراده جمعی برای دفاع از یک نظم امنیتی مبتنی بر قاعده. این دو نیروی متضاد، ناتو و اتحادیه اروپا را در دوراهی دشواری قرار دادهاند.
از یک سو، غرب نمیتواند به سادگی عضوی مانند مجارستان را نادیده بگیرد یا طرد کند، چرا که این اقدام خود به تفرقه بیشتر دامن میزند. از سوی دیگر، تحمل رفتارهای خلاف روح اتحادیه، به تدریج اساس آن را از درون پوک میکند.
۲۱۳/۴۲






نظر شما