به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ماهوشخانم مونسالدوله، ندیمه انیسالدوله ـ سوگلیِ حرم ناصرالدینشاه ـ از زنان متجدد و دنیادیده روزگار خود بود و زیر و بم آداب و رسوم زمانه را بهخوبی میشناخت. او به فرانسه سفر کرده و با زبان فرانسوی آشنایی داشت؛ همچنین در دوران حکومت محمدرضا پهلوی سفری نیز به سوئیس انجام داد.
این زن فرهیخته قاجاری، یادداشتهایی را که به گفته خودش در سراسر زندگی پیوسته مینوشت، در واپسین سالهای عمر و در دهه نود زندگیاش تدوین کرد. این خاطرات در دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به همت سیروس سعدوندیان و از سوی انتشارات زرّین منتشر شد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخش دوم خاطرات اوست:
***
آن وقتها رسم نبود که زنها یا مردهای پیر دندان عاریه بگذارند؛ چون میگفتند دندان عاریه را از استخوان سگ درست میکنند و دهان آدم را نجس میکند. بعد هم مگر ممکن بود که زنی پیش مرد دندانساز برود و دهانش را دست او بدهد که برایش قالبگیری کند؟ اصلا در تمام تهران یک نفر دندانساز درست و حسابی پیدا نمیشد. این آخر کاریها توی خیابان علاءالدوله – خیابان فردوسی امروز – یک ارمنی دندانساز پیدا شده بود که برای مردها دندان عاریه هم میساخت. اتفاقا یک خانم خیلی محترمهای هوس کرد پیش این ارمنی دندانساز برود و برای خودش دندان عاریه بسازد. البته مرد ارمنی حق نداشت صورت خانم را ببیند و برای اینکه نتواند صورت خانم را ضمن درست کردن دندان او ببیند، آمدند یک بقچه بزرگی را چهاربند بستند، وسط بقچه را به اندازه دهان خانم سوراخ کردند. وقتی که خانم پیش این دندانساز میرفت، کلفتها توی اتاق دیگر روبنده خانم را برمیداشتند و آن بقچه را با چهاربند محکم به سر خانم میبستند و دندانساز از سوراخ وسط بقچه دهان خانم را میدید و قالبگیری میکرد و معلوم است که چنین ندان عاریهای چه جور از آب درمیآید. با این همه، آن خانم محترمه برای این کار پیش همه خانمها انگشتنما شده بود که دهانش را به دست یک مرد ارمنی داده است. در حالی که امروز صدها قابله و متخصص زایمان مرد در سراسر کشور هستند که حتی خانمها را در زایمان کمک میکنند و هیچکس هم نیست که بگوید چرا اینطور است.
منبع: خاطرات مونسالدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدینشاه، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران: زرین، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص ۲۰-۱۸
۲۵۹






نظر شما