ترورهایی که تولید و صدور نفت ایران را متوقف کرد

در روز دوم دی، پل گریم، معاون بهره‌برداری اسکو که جانشین لینک شده بود، هدف قرار گرفت. گفته می‌شد که گریم با کارکنانی که دست به اعتصاب زده بودند به‌تندی برخورد می‌کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین - سوده ابراهیم‌زده، دکترای تاریخ ایران معاصر: مهر و آبان ۱۳۵۷، همچنان‌که تنور انقلاب داغ‌تر می‌شد، اعتصاب کارکنان صنعت نفت هم شدت می‌گرفت و اوضاع در مناطق نفت‌خیز همچون آتش زیر خاکستر بود. اعتصاب‌های پی‌درپی کارکنان صنعت نفت جو سنگینی را بر فضای کشور حاکم کرده بود. آن‌ها هم‌گام با سایر مردم و کارگران صنایع مختلف، در صف مقدم اعتصاب‌گران قرار داشتند. اعتصابات کارگران در سراسر کشور، بیش از همه بر شاه گران آمده بود. به گفته فریدون هویدا: «مسئله اعتصاب کارگران شاه را به‌شدت آزرده‌خاطر ساخت و هرگز نمی‌توانست قبول کند همان کسانی که در دی ۱۳۵۴ هنگام دریافت اسناد مربوط به شرکت در سود کارگاه‌ها، مراتب سپاس بی‌پایان خود را از ذات مبارک شاهانه اعلام داشته بودند، اینک علیه او دست به اعتصاب بزنند.»

اواخر پاییز، با فراگیر شدن جو انقلابی، مطالبات کارکنان اعتصابی صنعت نفت در مدتی کوتاه، از خواسته‌های اقتصادی به سیاسی تغییر جهت داد. با این‌که بسیاری از کارکنان ایرانی کارها را تعطیل کرده بودند، کارکنان خارجی بدون توجه به شرایط، همچنان به کار خود ادامه می‌دادند.

این وضعیت طولی نکشید، چراکه یکی از مدیران بلندپایه اسکو (شرکت خدمات نفت ایران) مورد حمله قرار گرفت. جرج لینک، مدیرعامل اسکو در ایران، بود و دفتر مرکزی اسکو در اهواز قرار داشت. لینک بعد از ناهار، عازم محل کار خود بود که دمِ دروازه ساختمان مرکزی بمبی به داخل اتومبیلش پرتاب کردند. او خود را به بیرون انداخت و از انفجار ماشین جان سالم به در برد و به‌سرعت ایران را ترک کرد.

ترورهایی که تولید و صدور نفت ایران را متوقف کرد

چندی بعد دومین حمله رخ داد. این‌بار، در روز دوم دی، پل گریم، معاون بهره‌برداری اسکو که جانشین لینک شده بود، هدف قرار گرفت. گفته می‌شد که گریم با کارکنانی که دست به اعتصاب زده بودند به‌تندی برخورد می‌کرد. او به کارکنان فنی خارجی که به اعتصابیون پیوسته بودند نیز هشدار داده بود درصورتی‌که به سر کارهای خود باز نگردند، اخراج خواهند شد.

انقلابیون، پل گریم را عامل سازمان سیا، طراح سرکوب اعتصاب‌ها و از عوامل اصلی اخراج کارکنان مبارز صنعت نفت می‌دانستند. او هنگامی‌که عازم محل کار خود بود، با شلیک یازده گلوله‌ به قتل رسید. گفته می‌شود، با ارسال نامه‌ای به گریم، به او اخطار داده شده بود که برای دچار نشدن به سرنوشت لینک آمریکایی از ایران خارج شود، اما او بدون توجه به این اخطارها به کار خود ادامه می‌داد. گروه موحدین مسئولیت این اقدام را برعهده گرفت.

همان روز، ملک بروجردی، رئیس واحدهای بهره‌برداری شرق اهواز، در خیابان ۱۷ کیان‌پارس اهواز با شلیک گلوله کشته شد. طبق آن‌چه در اسناد ساواک آمده است، او «ازجمله مسئولین صنعت نفت در اهواز بود که ضمن مخالفت با انجام اعتصاب، با فرستادن وسیله نقلیه و نفر به منازل کارکنان از آنان می‌خواست در سر کار خود حاضر شوند.»

همان روز، گروه «منصورون» اعلامیه‌ای طولانی منتشر کرد که در بخشی از آن، درمورد اعدام انقلابی پل گریم و بروجردی چنین آمده بود: «...چرا بروجردیِ خائن اعدام شد؟... بروجردی را همه برادران صنعت نفت می‌شناسند. او سال‌ها یکی از دشمنان قسم‌خورده خلق و از کارگزاران مزدور رژیم بود که سال‌های سال در جهت غارت هرچه بیشتر ثروت‌های ما و درنتیجه تثبیت فقر و فلاکت و استثمار ملت ما تلاش می‌نمود. علی‌رغم این همه جنایات، نه‌تنها به رژیم موجود وفادار مانده بود، که در سرکوبی برادران صنعت نفت و به‌ کار انداختن واحدهای بزرگی از تأسیسات نفتی که مستقیما برای صدور نفت به اسرائیل فعالیت می‌کرد، نقش بسزایی داشت. لذا، پس از تثبیت خیانت‌هایش در یک دادگاه اسلامی، محاکمه و به اعدام محکوم شد و سپس در صبحگاه روز ۲۳ محرم ۹۹ توسط یک واحد از رزمندگان ما اعدام شد. هم‌زمان با این عملیات، پل گریم یکی دیگر از مهره‌های سیاسی کثیف آمریکا در ایران توسط گروهی دیگر از مجاهدین دلاور در اهواز اعدام گردید و این چنین است سرنوشت هر خائن خودفروشی که با خدا و خلق درآویزد...»

ترورهایی که تولید و صدور نفت ایران را متوقف کرد

این وقایع، موجی از وحشت به راه انداخت و تخلیه کارکنان خارجی و خانواده‌های‌شان که از قبل شروع شده بود، سرعت گرفت. «خارجیان که از آن‌چه در تهران و بیخ گوش تخت طاووس یا در واشنگتن می‌گذشت، به‌کلی بی‌اطلاع بودند، تصور می‌کردند خروج آن‌ها موقتی است و ظرف چند هفته یا حداکثر چند ماه پس از برقراری دوباره نظم باز خواهند گشت. از این رو، تنها مجاز بودند دو چمدان با خود بردارند. آن‌ها خانه‌های خود را دست‌نخورده و مرتب و آماده استفاده مجدد باقی گذاشتند... آن‌ها در فرودگاه اهواز گرد آمدند. مقصد نهایی آن‌ها آتن بود. قرار بود در آن‌جا وقت خود را به گشت‌وگذار بگذرانند و آن‌قدر منتظر بمانند تا اوضاع به‌کلی آرام شود... اهواز زمانی فرودگاه پرمشغله‌ای بود. پروازهای داخلی بی‌شماری در آن جریان داشت. هواپیما و هلی‌کوپترهای اجاره‌ای دائما از این فرودگاه برای رفت‌وآمد به سایت‌های تولید استفاده می‌کردند، اما اینک سرویس هوایی داخلی وجود نداشت. صنعت نفت تعطیل شده بود و آسمان فرودگاه متروک اهواز خالی و ساکت و خوفناک بود.»

طولی نکشید که کمیته‌های اعتصاب کنترل تولید و صادرات نفت را به دست گرفتند. تولید نفت متوقف شد و ‌نفتکش‌ها در اسکله جزیره خارک در انتظار نفتی بودند که وجود نداشت. این‌طور به نظر می‌رسید که حکومت به پایان راه خود نزدیک شده است.‌

منابع:

  1. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، کتاب ۲۲، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  2. دنیل یرگین (۱۳۷۴)، نفت، پول و قدرت، ترجمه منوچهر غیبی ارطه‌ای، تهران: روابط‌عمومی شرکت ملی نفت ایران، چاپ دوم.
  3. فریدون هویدا، سقوط شاه (۱۳۷۰)، ترجمه ح.الف مهران، تهران: اطلاعات، چاپ چهارم.
  4. محمدرضا علم (۱۳۸۶)، انقلاب اسلامی در اهواز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱.

۲۵۹

کد مطلب 2159827

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 2 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین