میراث آلبرتا
مستند میراث آلبرتا اثری حرفه ای ، خوش ساخت و در عین حال سطحی در باب پدیده فرار مغزها از جامعه ماست . فرار مغزها عنوانی است که در این مستند از آن استفاده می شود ؛ واژه ای که بیان بهتر آن می تواند "مهاجرت نخبگان" باشد . مهاجرت بجای فرار و نخبه بجای مغز . واژه ای که بیان دیگری از آن را امیرخانی تحت عنوان "نشت نشا" بکار برد ؛ نشت بجای فرار ، چرا که "فرار" پدیده ای ناگهانی است و نشت روندی تدریجی ، آرام و بی صدا . نشا بجای نخبه ، چرا که "آنکه می رود" همچون نهال یا نشاءی است که «آماده درخت شدن» و ثمر دادن است اما در خاک دیگری به ثمر می نشیند .
میراث آلبرتا فارغ از قوت ها و ضعف هایش اما ، اتفاقی مهم باید انگاشته شود . مهم از این جهت که بالاخره "حرفی " است در خصوص یک موضوع مهم . موضوعی که بنا به اقتضائات روزگارمان ، مجالی برای پرداختن به آن نمانده و حال اینکه کسی پیدا شده و حرفی زده ، جای تامل دارد .
عزیزترین هایت در سودای زندگی در خاکی دیگرند و این موضوع که دغدغه هر روزصبح و شام توست ، دغدغه بسیاری نیست . پس به محض اینکه می شنوی صدایی و حرفی در این باب هست با چشمِ نگران - به تعبیر حافظ- نگاه می کنی که ببینی : چه گفته ؟! به ریشه ها پرداخته یا اینکه در نما باقی مانده؟
******************
جمعه عصر ، بعد از یک هفته کار فشرده با استاد و دانشجوها در آزمایشگاه ، فیلم را دیدم و در دیدن تصاویری که دغدغه هر روزه بسیاری از دوستان و عزیزانم هست دو سوال بیش از هر چیز با من مطرح بود : چرا در باب موضوعی تا این حد مهم حرف جدی و کار جدی ای صورت نمی گیرد ؟ و چرا حرف ها تا این حد ، سطحی است ؟
برای من که امروز خود گرفتار فشارهای هرروزه ساختار دانشگاه ژاپنی ام و عزیزترین هایم هر یک در گوشه ای ، انگیزه ای است که در باب تحلیل میراث آلبرتا ، اشاراتی کوتاه آورده شود :
1- همچنان که ذکر شد این کار انصافا اثری است خوش ساخت و برخوردار از ویژگی های یک اثر سینمایی حرفه ای . اما "سطحی" است از این باب که نگاه به موضوع "ماندن یا رفتن" در این فیلم نگاهی است آمیخته با خمیرمایه احساس و بدور از ارایه تحلیلی علمی و عمیق در باب مسایل پیچیده دنیای امروز و مسایل مبتلابه محققین جوان . در ابتدای فیلم گریزهایی به موضوعاتی مثل خرابی وضع نابسامان خوابگاه دانشجویان شریف زده می شود ، و مقایسه ای با مثلا وضع خوابگاه دانشجو در کشورهای مدرن ؛ اما واکاوی "ریشه ها" از این حد فراتر نمی رود و از اینجا به بعد وارد وادی احساس می شویم و اینکه چقدر موضوع میهن دوستی در رفتن یا ماندن تاثیرگذار است . نهایتا می رسیم به این نتیجه گیری که رفتن به دانشگاههای برتر محصول مدگرایی است .
فیلم حتی در ارایه تعریفی علمی از مفهوم "نخبه" هم نکوشیده و صرف دارا بودن رتبه برتر کنکور یا دانشجوی دانشگاه شریف را معادل نخبگی قلمداد کرده است. (تاکید عجیب روی اسم دانشگاه شریف سوال برانگیز است ).هیچ بخشی از فیلم یک بیان علمی و طبقه بندی شده از مسایل نیست . نه به شدت کارهای ده نمکی ، اما در همان حال و هوا ، بریده هایی می بینیم ضد و نقیض از حرفهایی که "درست" است ولی هیچ ارتباط علمی و طبقه بندی شده بین این مفاهیم نیست . می شود گفت نحوه روایت در فیلم ، یک جور "ورژن تحت ویندوز اخراجی های 3 هست ". تعدادی حرفهای ضد و نقیض و البته درشت ، در خمیر مایه ای از احساس .
2- دنیای امروز مفاهیم و مقتضیات خاص خود را داراست که ما نمی توانیم بدون نگاه کردن به این مفاهیم "حرف" بزنیم . مثلا در حوزه مهندسی زلزله زمانی که بودجه آزمایشهای «یک آزمایشگاه سازه» در ژاپن در شش ماه بیش از کل بودجه یک سال آزمایشگاههای تمام دانشگاههای ایران است ، تحصیل در چنین فضایی برای سه چهار سال خیلی فراتر از بحث های احساسی در باب ماندن یا رفتن است . اینکه مفاهیم مهمی از حوزه پژوهش را که ارتباط صد درصد مستقیم به امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی دارد، ندیده بگیریم و بخواهیم همه چیز را با بیانی "ساده " پاسخ دهیم محصولش می شود میراث آلبرتا . یک اثر خوش آب و رنگ اما سطحی.
وقتی که صورت مسئله و سوال را بی اندازه "ساده" می کنیم و دنبال "جواب های ساده" هم می گردیم محصولش می شود برش هایی از حرف های درست که ردیف می شوند پشت سر هم و برای اتصال اینها ناچاریم از زنجیره ای استفاده کنیم به اسم احساس.
مسلماً بودجه پژوهشی ، همه ماجرا نیست . کما اینکه مشکلات خوابگاه دانشگاه شریف هم پارامتری اساسی نیست . ریشه ها کجاست و در چیست ؟
مثلا مفهوم "امتزاج فرهنگی" یکی دیگر از مفاهیم عمیق و مهم دنیای امروز است .این مفهوم مهم نیز انگیزه بسیاری از محققین بوده و هست و شاهدیم که مثلا دانشجویانی از ژاپن ( که بودجه تحقیقاتی خوبی دارد) به آمریکا می روند و دانشجویانی از آمریکا به ژاپن می آیند. این دست مفاهیم در هیچ کجای این مستند به کنکاش گذاشته نشده است .
در دنیای امروز مفاهیمی چون امنیت ، بیمه و تامین اجتماعی ، کیفیت درمان بیمارستانی ، حمل و نقل ، ثبات مدیریت و ... مفاهیمی هستند که بیان بسیار بسیار علمی پیدا کرده و هر یک از اینها در حوزه این بحث جای تامل عمیق داراست . چیزهایی که اصلا به آنها اشاره ای نشده است .
3- دریغ که آلبرتا در این حوزه ، بحث را وصل می کند به مفاهیم ارزشمندی چون جهاد و شهادت و ... چیزهایی که فی نفسه در اوج ارزش قرار دارد اما جایش اینجا نیست . به یاد این شعر حافظ افتادم که
با صبا در چمن لاله سحر می گفتم که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان ؟
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه ایم ......
بحث هایی ارجمند و ارزشمند را که حتی سخن گفتن از آنها باید با "محرم" باشد را وصل کردن به مفاهیمی که نیازمند تحلیل علمی ، فنی و چند وجهی است ؟
4- خوب است اشاره شود به افرادی که کارهای عمیقی در تحلیل مسایلی از این دست داشته اند . چند سال پیش جناب محمدعلی فارسی مجموعه ای چندقسمتی ساخت تحت عنوان «مهاجران» و برای ساخت این مستند به نقاط مختلفی در آن سوی مرزها رفت و مصاحبه هایی با زبده ترین متخصصین ایرانی مقیم خارج از ایران داشت . نحوه نگاه آقای فارسی و نحوه اندیشه او ،- که به بیان خودش در مکتب مرتضی آوینی شکل گرفته- خیلی فاصله دار و زاویه دار است با این نحوه نگاه سطحی آلبرتا به مفهوم مهمی مثل تحصیل در بهترین دانشگاههای دنیا.
رحمت خدا بر روح جلال آل احمد . زمانی خواست مفهومی چون غرب زدگی را تحلیل کند. برای نقد ، "کار" کرد و کوشید تا نگاهی علمی ، چند وجهی و طبقه بندی شده داشته باشد و نه بیانی احساسی . در همان غرب زدگی ، جلال وقتی که به بحث تحصیل در کشورهای دیگر می رسد صادقانه عنوان می کند که از "اتفاقات خوب" در جامعه ایرانی این است که نسل علاقمند به تحصیل "در کشورهای مختلف و متکثری" درس می خوانند و این تکثر باعث امتزاجی فرهنگی می شود که ثمره اش متفاوت است با کشور هند -آنزمان- که دانشجویان نخبه اش عمدتا فقط در انگلستان درس می خوانند.
*********************
در مجموع فیلم ، نسخه ای است مستند از همان نحوۀ بیانی که در اخراجی های سه دیدیم . روایتی کلیشه ای ، احساسی اما خوش آب و رنگ از مفهومی عمیق و مهم ... "روایتی" که باید همچون اخراجی ها منتظر قسمت های دو ، سه و ... آن هم باشیم .
خوش می کنم به بادۀ مُشکین مشامِ جان کز زهدپوشِ صومعه، بویِ ریا شنید (1)
حافظ ره
1- یکی از سوال برانگیزترین مسائل در این اثر ، "عنوان" آن است . نشان داده می شود که آلبرتا جایی است که نماهنگ "سوسن خانم" در آن تولید شده و تلویحا چنین عنوان می شود که این نماهنگ "میراث" آلبرتا است . اما در نشست 12/2/1391 رونمایی این اثر در دانشگاه شریف ، وقتی که دانشجوی اصفهانی با هشیاری و ادب از سازنده اثر سوال می کند که چرا نام میراث آلبرتا را انتخاب کرده اید ، کارگردان می گوید : «چون خیلی از بچه های رشته شیمی شریف از دانشگاه آلبرتا پذیرش می گیرند و لذا نام آلبرتا نامی شناخته شده در شریف است .» (!!؟؟) ... (لینک نشست پرسش و پاسخ - دقیقه چهارده- )
نظر شما