این هوارد هاکس (1977-1896) بود که برای اولین بار با کمک فیلمنامهنویسانش توانست شخصیت زنانی را خلق کند که در جسارت و گستاخی به پای قهرمانهای مردش برسد، زنانی که میتوانستند بدون اینکه تلاش زیادی کنند، مردان مقابلشان را تا سر حد مرگ آزار دهند، به آنها توهین کنند، حرصشان را درآورند و به قول هاکس - که 30 مه سالروز تولد اوست - این کار را هم با آرامش و خونسردی و لبخند زدن انجام دهند.
تا پیش از این همواره با زنانی پاک، معصوم، نجیب و چشم و گوش بسته روبرو بودیم که دست از پا خطا نمیکردند و در خانه چشم براه مردان مورد علاقهشان میماندند و با صبر و مهربانی با آنها رفتار میکردند. به همین دلیل تمام فیلمها پر بود از صحنههای عاشقانهای که به قول هاکس قهرمان مرد در شبی مهتابی حرفهای احمقانه به زن مورد علاقهاش میزد.
آنجی دیکنسون در «ریو براوو»، کاترین هپبورن در «بزرگ کردن بیبی»، رزالیند راسل در «منشی همه کاره» و مخصوصا لورن باکال در «داشتن و نداشتن» و «خواب بزرگ» شخصیتهایی هستند که ما از آنها به عنوان زنان هاکسی یاد میکنیم.
کاترین هپبورن و کری گرانت در «بزرگ کردن بیبی»
آنها زنانی دنیادیده، سرد و گرم چشیده، بااراده، عملگرا، باهوش، جسور، حاضرجواب و ماجراجویند که وقتشان را با احساسات تلف نمیکنند و بجای اینکه با گفتوگوهای رمانتیک قلب مردان محبوبشان را به دست بیاورند، با گستاخی و آزار دادن قهرمانهای مرد به زندگیشان راه مییابند و خود را به آنها تحمیل میکنند.
این زنان آنقدر قوی هستند که بتوانند توجه قهرمانهای بیتفاوت، ساکت و توداری چون جان وین، همفری بوگارت و کری گرانت را به خود جلب کنند و آنها را از پیله انزوا و تنهاییشان بیرون بکشند و وادارند همراهیشان را کنار خود بپذیرند.
لورن باکال و همفری بوگارت در «داشتن و نداشتن»
آنچه این زنان را از سایر همتایانشان متمایز میکند، این است که بلدند چطور وارد بازی مردانه قهرمانهای فیلم شوند، با آنها سر و کله بزنند، در موقعیتهای بحرانی خود را به خطر بیندازند و بدون اینکه از آنها خواسته شود، کمک کنند و اعتماد قهرمان را به دست بیاورند.
درواقع قهرمانهای زنگریز و سازشناپذیر فیلمهای هاکس با زنانی غیر قابل پیشبینی و جسور روبرو میشوند که در مقابل آنها کم نمیآورند، زود تسلیم نمیشوند، از چیزی نمیترسند و مهمتر از همه به راحتی نمیتوان احساساتشان را جریحه دار کرد و دلشان را شکست و اشکشان را درآورد.
به همین دلیل رابطهای که میان زن و مرد در فیلمهای هاکس شکل میگیرد، شبیه دوئلی پر از طعنه و متلک و نیش و کنایه میان دو رقیب سرسخت است که هیچ کدام حاضر نیستند دست از لجبازی و سرسختیشان بردارند، عقب بنشینند، کوتاه بیایند و شکست بخورند.
تازه زمانی هم که بالاخره شخصیتها از کلنجار رفتن و کل کل کردن با هم خسته میشوند و از پای میافتند، ابراز علاقه آنها به شکل رمانتیکی بروز نمیکند، بلکه همچنان در حالتی از کنایه و طنز و شوخی خود را نشان میدهد و زوج دلباخته فیلم طوری وانمود میکنند که انگار این چیزها اصلا برایشان اهمیتی ندارد و میتوانند در لحظه همه چیز را رها کنند و بروند.
به همین دلیل هنوز پس از این همه سال که از فیلمهای هاکس میگذرد، چیزی از تازگی و طراوت جاری در روابط عاشقانه زوجهایش کاسته نشده و همچنان یکی از بهترین الگوهای نمایش دلباختگی در سینماست.
5858
نزهت بادی
کد خبر 217381
نظر شما