سیدابراهیم علیزاده: سیاستهای اشتغالزایی خوداشتغالی، طرح ضربتی اشتغال و بنگاههای زودبازده سه طرح اشتغالزایی کشور در سه دهه اخیر هستند که اعتباراتی برای اجرای آنها در نظر گرفته شد اما طبق آمارها در اولی سالانه 20 هزار فرصت شغلی با اعتبار 50 میلیارد تومان در سال در صورتی که نیاز به سالانه 700 هزار شغل بود، در دومی در مجموع چهار سال 300 هزار شغل با اعتبار 900 میلیارد تومان و در سومی هم در مجموع چهار سال یکمیلیون شغل با اعتبار 20 هزار میلیارد تومان در صورتی که نیاز به سالانه بیش از یک میلیون شغل بود، ایجاد شد. به این ترتیب آن چه که این ارقام نشان میدهند نتیجه ندادن طرحهای اشتغالزایی در کشور است که با وجود صرف این اعتبارات نرخ بیکاری، هرگز نتوانست به نرخهای بیکاری دهه 30 که بیش از دودرصد بود نزدیک شود. علت نتیجه ندادن این طرحها و در کنار این، بررسی سیاست جدید اشتغالزایی دولت که توجه به مشاغل خانگی است، از جمله مواردی هستند که در گفت وگو با عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی مطرح شد. عبدالله طاهری که مناسب نبودن فضای کسب و کار و اقتصاد کشور را مهمترین عامل در این زمینه میداند، اعتقاد دارد: «همه این سیاستهای اشتغالزایی یک روزه است.» و به همین دلیل هم نسبت به طرح مشاغل خانگی دولت خوشبین نیست.
وی که معتقد است به جای توجه به این سیاستها، باید اساس و زیربنای اقتصادی کشور را درست کرد، به سؤالاتی در مورد هدفمند کردن یارانهها و اثرات آن بر مقوله بیکاری کشور نیز پاسخ داد. به گفته او، هرچند اساس هدفمند کردن یارانهها بر سرمایهگذاری است و اشتغال کشور هم به این موضوع بستگی دارد اما اگر با این طرح، هزینهها بالا بروند، قطعاً این موضوع بر سیاستگذاریهای اقتصادی بنگاهها تأثیر میگذارد و در نهایت باعث بیکار شدن برخیها خواهد شد. همچنین او سؤالاتی مانند موفق بودن یا نبودن دولت در اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها و آمادگی داشتن یا نداشتن اقتصاد کشور برای اجرای این طرح را نیز بیپاسخ نگذاشت.
*تجربه سالهای گذشته نشان داده هر طرح اشتغالزایی که در کشور اجرا شده نتوانسته به آن هدف مدنظر ایجاد اشتغال خود دست پیدا کند و باعث کاهش چشمگیر نرخ بیکاری شود. علت آن چیست؟
بحث این که کدام سیاست است، نیست. بحث این است که یک فضای مناسب اقتصادی و کسب و کار در کشور وجود ندارد. دولت به جای طرح دادن و اجرای این طرحها باید بیشتر به بهبود فضای کسب و کار و اقتصادی کشور توجه کند، آن گاه خود بخش خصوصی سرمایهگذاری میکند. در غیر این صورت اگر فضای کسب و کار مناسب در کشور ایجاد نشود و امنیت اجتماعی به وجود نیاید، این طرحها فایده ندارند. همه این سیاستهای اشتغالزایی یک روزه است. همچنین در این شرایط که تورم از بهره وامها بیشتر باشد، یک سری افراد از رانت آن استفاده میکنند و سوءاستفادههایی صورت میگیرد. این افراد یک سری اخراجها و استخدامهای صوری میکنند و از تسهیلاتی بهره میبرند.
*یعنی شما علت نتیجه ندادن این طرحهای اشتغالزایی کشور را فضای نامناسب کسب و کار کشور میدانید؟
واقعاً همین طور است.
*به هرحال در این شرایط موجود و با این وضعیت برای ایجاد فرصتهای شغلی جدید چه باید کرد؟ اگر برای طرحهایی که به بانکها برای دریافت تسهیلات معرفی میشوند تسهیلات مرحله به مرحله همراه با نظارت داده شود، نتیجه بهتر خواهد بود.
*اخیراً دولت دهم یکی از سیاستهای اشتغالزایی خود را مشاغل خانگی با هدف ایجاد یک میلیون شغل جدید اعلام کرده است. فکر میکنید این طرح جواب بدهد؟
تصور نمیکنم. من نسبت به این طرح خوشبین نیستم که بتواند این میزان شغل را ایجاد کند.
*بنگاههای زودبازده چطور؟
واقعیت این است که باید به جای این سیاستهای خاص، پایههای اساسی اقتصاد را مدنظر قرار داد. باید اساس و زیربنای اقتصادی کشور را درست کرد.
*در سالهای دهه 30 نرخ بیکاری کشورمان حتی به دو درصد هم کاهش یافته بود، اما اکنون بیش از سه دهه است که با وجود اجرای طرحهایی هنوز نرخ بیکاری نزدیک به این نرخ هم نشده است. شاید علت مهمش این بوده که بیشتر جمعیت آن زمان روستانشین بودند. حال فکر نمیکنید اکنون نیز باید توجه بیشتری به اشتغال در روستاها شود؟
بله، آن زمان بخش عظیمی از اشتغال کشور در بخش کشاورزی و شهر نیز توسعه نیافته بود و اصلاً ساختار اقتصادی فرق میکرد اما اکنون مهاجرتها به شهرها زیاد شده است. با این حال بعید به نظر میرسد که این اقدام نیز جواب بدهد. مگر این که برخی از فعالیتهای روستایی را به کشاورزی تبدیل کنند. یعنی همان کاری که در کشور چین نیز کردهاند. اما در این وضعیت، بحثهای تفاوت در مزدها و هزینهها و مسائل دیگر هم وجود دارد.
*به هزینهها اشاره کردید که به نظر میرسد با بحث هدفمند کردن یارانهها شاهد تغییراتی در آنها خواهیم بود. از نظر شما اجرای این طرح بر اشتغال کشور چه تأثیری میتواند بگذارد؟
باید دید نحوه اجرای آن چگونه خواهد بود. اگر قیمت کالاها را افزایش دهد و تورمزا باشد طبیعتاً بر هزینهها اثر خواهد گذاشت. اما اساس کار بر سرمایهگذاری است و اشتغال کشور هم به سرمایهگذاری بستگی دارد. دولت که سرمایهگذاری نمیکند که البته اصلاً هم قرار نیست این کار را انجام دهد و اگر هم انجام دهد مرتکب کار اشتباهی شده است، پس بخش خصوصی باید این سرمایهگذاری را مدنظر خود قرار بدهد و دولت تنها در زیربناها سرمایهگذاری کند.
*در حالحاضر خیلی از واحدها با مشکلاتی مواجه هستند، فکر نمیکنید با اجرای این طرح مشکلات این واحدها بیشتر شود و در نتیجه بر روی مقوله بیکاری کشور تأثیر بگذارد؟
در حالت کنونی که واردات بیرویه داریم، وضعیت اینگونه است. حال اگر با این طرح، هزینهها را بالا ببرند، قطعاً این موضوع بر سیاستگذاریهای اقتصادی بنگاهها تأثیر میگذارد و در نهایت باعث بیکار شدن برخیها خواهد شد.
*فکر میکنید دولت میتواند در اجرای این طرح موفق باشد؟
دولت میتواند اجرای اجباری کند اما از این دست بگیرد و به آن دست بدهد که نمیشود. اگر وجوهات ناشی از این صرفه جویی، برای مواردی مانند بیمههای بیکاری کامل یا برنامه صحیح تأمیناجتماعی در نظر گرفته شود، بهتر خواهد بود.
*فضای اقتصادی کشور در حال حاضر چهطور؟ آیا این آمادگی را دارد؟
نه، اما قرار هم این است که اگر بخواهد اجرا شود، در طول زمان و با شیب ملایم اجرا شود.
*با وجود این شرایط، عدهای اعتقاد دارند به هرحال باید این طرح در کشور ما اجرا شود. واقعاً این گونه است؟
در اقتصاد معروف است که اقتصاد سرمایهداری براساس قیمتها میچرخد. یعنی تخصیص منابع براساس قیمتها است. اگر در ساخت یک صندلی چوب بیشتری به جای آهن به کار میرود معنای آن، ارزانتر بودن آن چوب است. اصلاً اقتصاد یعنی همین تخصیص منابع. یعنی منابع را براساس قیمتها تخصیص بدهیم. به عبارتی دیگر قیمتهای غیرواقعی تخصیص منابع را هدر میدهند. این بحثی است که برای واقعیتر کردن قیمتها به کار میگیرند اما یک دفعه هم که نمیشود این کار را کرد. بنابراین اجرا شدن آن مهم است و همه اقتصاددان میگویند روزی باید اجرا شود.
نظر شما