۰ نفر
۱۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵

نسیم عرب امیری در این قطعه شعر، آرزوی خود را درباره یک کافه ایده‌‌آل مطرح می‌کند؛ آرزویی که خودش هم گویا زیاد به برآورده‌شدن آن اعتقاد ندارد!

آنچه داروی درد انسان است
کافه‌ای دنج در لواسان است

ساکت و بی‌صدا و خوش منظر
کافه‌ای باب طبع اهل هنر

کافه‌ای دور از این هیاهو‌ها
غرق در عطر یاس و شب‌بوها

که در آن مثل باغ‌های بهشت
بشود شعر و قصه خواند و نوشت

کافه‌ای که در آن ندارد راه
وِر وِرِ زنگ گوشی همراه

نه پیامک به کار می‌آید
نه صدای هوار می‌آید

کافه‌ای که در آن هیاهو نیست
وب و جی میل و سایت یاهو نیست

دور از آن همه شما-ایشان
کافه‌ای باب میل من که در آن-

جز صدای بنان نمی‌آید
بوی سیگار از آن نمی‌آید

گر چه یک خُرده لوس و رویایی است
کافه‌ای واقعا تماشایی است!

 

 

از سایت لوح

6060

کد خبر 248563

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار