روز گذشته انتشار نامه سرگشاده رئیس جمهور به رئیس دستگاه قضا، فضای رسانههای مجازی کشور را به سرعت تحت تاثیر قرار داد.
در حالی که تا پیش از انتشار این خبر، سوژههایی مانند حضور دکتر لاریجانی در دانشگاه علم و صنعت، آخرین مناظره اوباما و رامنی با محور ایران، اخبار سوال از رئیس جمهور، دعواهای دنباله دار آقایان رویانیان و دایی و... در صدر اخبار بودند، این خبر خیلی سریع «داغ» شد. فارغ از ابعاد سیاسی ماجرا، به نظر میرسد توجه به این خبر و انعکاس آن در رسانهها نیز جالب باشد.
خبر را برای نخستین بار پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری و در ساعت 16و 59 دقیقه منتشر کرد. خبر گزاری مهر 10 دقیقه بعد یعنی ساعت 17 و 9 دقیقه خبر را منتشر کرد. یک فاصله 10 دقیقهای برای انشتار این خبر در «مهر» شاید در استانداردهای جهانی حتی «دیر» هم به حساب بیایید، اما اگر در مقیاس خودمان به ماجرا نگاه کنیم (از اینکه خبرنگار حوزه خبر را رصد کند و با طی سلسله مراتب به دست دبیر یا احتمالا سردبیر برسد و بعد هم با توجه به حساسیت ماجرا قرار باشد احتمالا درباره جزئیات انعکاس آن تصمیم گیری شود) 10 دقیقه خیلی هم زیاد نیست. چه اینکه خبرگزاری ایرنا به عنوان رسانه رسمی دولت یک دقیه بعد از مهر خبر را منتشر میکند. ایسنا در 17 و 14 درقیقه، سایت تابناک در 17و 26، پایگاه خبری الف در 17و 28، خبرگزاری فارس در 17و 35 و خبرآنلاین در 17و 37 دقیقه این نامه را منتشر کردند. معمولا وقتی از انتشار خبری نزدیک به یک ساعت بگذرد، دیگر انشتار خبر در خبرگزاریها و سایتهای خبری بیمعنی خواهد بود، چرا که سرعت ماشینهای خبرخوان به خبرنگارها و دبیر سرویسها خواهد رسید و سایتهای خبرخوان بدون آنکه متوجه ارزشهای خبری باشند و تنها بر اساس معیارهای فنی مانند تعداد لینک شدن و دیده شدن یک خبر به صورت خوکار آن را منتشر خواهند کرد.
اما بررسی موضوع در رسانههای مکتوب هم خالی از لطفا نیست. اگر شما مشترک روزنامه جام جم باشید، وقتی صبح امروز روزنامه را روی میزتان میدیدید، هیچ خبری از نامه دکتر احمدینژاد به آیت الله لاریجانی در آن نبود. جام جم را برای این به عنوان نمونه انتخاب میکنم که هم به لحاظ تیراژ و مخاطب و هم از نظر سوابق تیمهای حرفهای مطبوعاتی در آن جایگاه ظاهرا بهتری دارد. البته این فقط جام جم نبود که امروز موفق به انشتار این خبر نشد. جای این خبر در بسیاری از روزنامهها خالی بود. به نظر نمیرسد کسی بخواهد مدعی شود که این خبر ارزش انتشار ندارد یا روزنامهای بخواهد ژستهای مثل «بایکوت کردن به دلیل حفظ وحدت و علنی نکردن اختلافات یا دیگر فاکتورهای سیاسی» بگیرد.
منهای روزنامههای ورزشی، روزنامههای حوزه فن آوری، روزنامههای کسب و کار و البته روزنامههایی اقتصادی که صرفا اخبار اقتصادی را منتشر میکنند، ورق زدن 31 روزنامه رسمی کشور نشان میدهد 11 روزنامه موضوع نامه آقای احمدینژاد به آیت الله لاریجانی را به عنوان تیتر یک یا عکس یک (و یا هر دو) انتخاب کردهاند. آرمان، اعتماد، ایران، خورشید، راه مردم، سیاست روز، مردم سالاری، مغرب، تهران امروز، ابتکار و قدس عصر دیروز به این نتیجه رسیده بودند که هیچ خبری مهمتر از این نامه نیست. اما 12روزنامه (آفرینش، جمهوری، جوان، خراسان، عصر ایرانیان، فرهیختگان، کیهان، گسترش، ملت ما، هدف و اقتصاد و همشهری) خبر را در صفحه اول و نه به عنوان تیتر یک منتشر کردند.
9 روزنامه هم به کلی چنین خبری را منتشر نکردند. روزنامههای اطلاعات، ابرار، آفتاب و رسالت سخنان آقای لاریجانی در دانشگاه علم و صنعت را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده بودند. «هفت صبح» خودروهای وارداتی و «آسیا» مناظره اوباما و رامنی را تیتر یک کرده بود. وطن امروز هم با تیتر «دایی جان توهم» سراغ علی دایی رفت. جام جم عکس یک خود را به اعتراضها در کویت و و تیتر یکش را به تسهیلات ویژه برای پزشکان زن بیکار اختصاص داد. اقتصاد پویا هم که معمولا از کنار چنین اخباری نمیگذرد، هیچ مطلبی در این باره منتشر نکرد.
این تحلیل محتوی ساده قرار نیست همراه با داوری باشد. اما میشود چند سوال ساده پرسید. وقتی این خبر 5 عصر دیروز منتشر شده و حداکثر یک ساعت بعد همه سایتهای خبری آن را منتشر کردهاند و پیامکش هم سر از تلفن خبرنگارها و خیلیهای دیگر در آورده، چرا باید 9 روزنامه ما از این خبر جا بمانند؟ کسی توقع ندارد که از ساعت 5 عصر تا زمان به اصطلاح خروجی گرفتن روزنامهها این خبر همراه با تحلیل و تفسیر بر صفحه یک روزنامهها بنشیند. (هر چند توقع بیجایی نیست که سردبیر یا دست کم دبیر سیاسی روزنامه تحلیل یا یادداشتی را ضمیمه خبر کند) اما همین «کاچی» از «هیچی» بهتر است. 11 روزنامهای را که به عنوان خبر 2 سراغ این سوژه رفتهاند، اگر ببینید، روشن خواهد شد که تقریبا همه آنها یک جورهایی خبر را در دقیقه 90 کار کردهاند. مقایسه این خبر با تیتر یک بعضی از این روزنامهها نشان میدهد هیچ ترجیح حرفهای و فنی برای این کار وجود نداشته. اما میماند 9 روزنامه دیگر که کلا قید خبر را زدهاند. آیا روزنامههای اطلاعات، ابرار، آفتاب و رسالت که سخنان آقای لاریجانی در دانشگاه علم و صنعت را درج کردهاند مدعی هستند که این انتخاب بر اساس رویکردهای حرفهای، سیاسی یا هر عامل دیگری بوده است؟ اگر همین نامه صبح دیروز منتشر میشد و سخنان آقای لاریجانی عصر، آیا باز هم انتخابشان همین بود؟ جام جم چطور؟ آیا تحریریه این روزنامه هیچ سوژهای را جذابتر از تسهیلات ویژه برای پزشکان زن بیکار نیافته است؟ اما 9 روزنامه ما مطلقا به موضوع نپرداختهاند و تعداد زیادی هم فقط سوژه را «زخمی» کردهاند. سال 88 و وقتی تحت تاثیر حوادث سیاسی دسترسی به اینترنت و سایتهای خبری برای روزها محدود و حتی غیر ممکن بود، یک تحلیل محتوی ساده بر روی 15 روزنامه کشور انجام دادم. نتیجه این بود که میزان مطالب مشابه در آنها نسبت به 6 ماهه قبل 45 درصد افزایش یافته است. عجیب آنکه بعضی از روزنامهها در فاصله 40 روز یک گزارش یا مصاحبه را 3 بار چاپ کرده بودند. این چه معنایی میتوانست داشته باشد جز اینکه روزنامههای ما به شدت متکی به سایتهای خبری و خبرگزاریها شدهاند؟ حالا اما انگار روزنامههای ما حتی کپی کردن از سایتهای خبری را به خوبی انجام نمیدهند و از خبری که ساعت 5 عصر یک روز منتشر میشود، برای روزنامه فردایشان جا میمانند. روزنامههای ما چاپ دوم ندارند، اما کاش کسی بگوید ساعت چند باید کرکره تحریریهها پایین برود و فایلها را به چاپخانه بفرستیم؟ آیا روزنامه نگارها و مدیران روزنامههای ما دیگر حوصله ندارند بیشتر از ساعت 6 عصر در روزنامه بمانند و نامه پر حاشیه رئیس جمهمور به رئیس قوه قضائیه را به جنجالهای علی دایی و تسهیلات ویژه برای پزشکان زن بیکار ترجیح میدهند؟ آیا به داوری مخاطب درباره رسانه خودمان فکر کردهایم. آنها وقتی میبینند که بازی فوتبالی که ساعت 12 نیمه شب تمام شده، صبح روز بعد هم نتیجه و هم حاشیه و هم تحلیلش در رزونامه ورزشی هست، آیا حق ندارند این روزنامهها را پس بزنند؟! وقتی ما چنین کار میکنیم، باید انصاف داشته باشیم و اگر مردم روزنامه نمیخوانند، هی پشت دیوار پایین بودن سرانه مطالعه و اینجور چیزها پنهان نشویم.
5757
نظر شما