کردپرس:
پیروزی اوباما چه تاثیراتی در کل ساختار سیاست خارجی امریکا خواهد داشت؟
پیروزی مجدد آقای باراک اوباما این فرصت را برای او فراهم آورده تا برای چهار سال دیگر، پیگیر سیاست خارجی دولتش باشد. بنابراین در دوره جدید قطعا تفاوت چشمگیری نسبت به سیاست خارجی دولت اول اوباما مشاهده نخواهیم کرد. بلکه به نظر می رسد همان سیاستها در نقاط مختلف جهان از جمله خاورمیانه با تفاوت بسته به نوع چالش ها تداوم یابد. چرا که پیروزی دوباره اوباما این معنا را برای او تداعی می کند که مردم کشورش با سیاستهای او در چهار سال گذشته موافق بوده اند برای همین مجددا به وی رای داده اند و به عنوان پیروز انتخابش کرده اند. البته ممکن است برخی ابزار اجرایی دستگاه دیپلماسی آمریکا از جمله وزیر خارجه تغییر کند، اما این به معنای تغییر در ماهیت و ساختار سیاست خارجی این کشور نخواهد بود.
با توجه به وجود گزارشهایی در مورد استعفای خانم کلینتون وزیر امور خارجه امریکا آیا این امر می تواند تاثیری در سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه داشته باشد؟
همان طور که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم، سیاستها درنظام امریکا، سیستماتیک است و حتی مسایل کلان مبتنی بر منافع ملی این کشور ، با تغییر رییس جمهور تغییر شدید نخواهد کرد. تغییر بستگی به صحنه هم دارد. از سوی دیگر این روند در ساختار دولتهای امریکا نیز وجود دارد . یعنی تا وقتی که شخص رییس جمهور تصمیم به تغییر سیاست خارجی دولتش نگرفته، تغییر و جابجایی وزیر تاثیری در ماهیت سیاستها نخواهد داشت. البته ممکن است اگر شخصیت حقیقی وزیر خارجه را به طور مجزا در نظر بگیریم، تاثیرگذار در نحوه برقراری ارتباطات کاخ سفید با مقامات کشورهای دیگر باشد اما نباید فراموش کنیم که این امر به گونه ای نخواهد بود باعث تحت الشعاع رفتن چارچوب اصلی سیاست خارجی آمریکا باشد. به عنوان نمونه در حال حاضر گفته می شود که خانم سوزان رایس سفیر فعلی امریکا در سازمان ملل، جایگزین احتمالی خانم هیلاری کلینتون است. این در حالی است که مقامات ارشد اسراییل، رابطه خوبی با خانم رایس ندارند و وی را فردی جسور و حتی بی ادب می دانند چرا که سوزان رایس حدود دو سال قبل در حاشیه مجمع عمومی سازمام ملل سخنان وزیر خارجه اسراییل در سازمان ملل درباره مساله فلسطین را “مسخره” خوانده بود و حتی به نخست وزیر اسراییل بخاطر داشتن چنین وزیری تسلیت گفته بود! آن موقع این حرفها به مذاق تل آویو خوش نیامد اما می بینیم که همین خانم رایس در کل، به عنوان نماینده کاخ سفید در سازمان ملل، حامی منافع اسراییل نیز بوده و در چهارسال گذشته از این اصل تخطی نکرده است.
ورود دوباره اوباما به کاخ سفید چه تاثیراتی در نگرش سیاست خارجی امریکا در پرونده هسته ای ایران خواهد داشت؟
در سال 2008 یعنی از روزی که آقای اوباما به کاخ سفید راه یافت، اگرچه تاکید داشت به دنبال گفت وگو با ایران است در عین حال تصریح کرد هیچ گزینهای را درباره ایران از روی میز برنخواهد داشت و این موضوع را هم خیلی شفاف بیان می کرد. چرا که به زعم او، وقتی امنیت آمریکا مطرح میشود هیچ گزینهای از روی میز برداشته نمی شود. بر همین اساس، روند افزایش تحریمها را به بهانه فعالتیهای هسته ای ایران در پیش گرفت و در ماههای پایانی اولین دور ریاست جمهوری اش شدیدترین تحریمها را علیه کشورمان توسط متحدانش به اجرا گذاشت. بر این اساس پیش پینی می شود اوباما تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران در خرداد سال آینده، به رغم اینکه همچنان تاکید خواهد داشت تمام گزینه ها روی میز است، فقط به گسترش تحریمها بیاندیشد و در این راستا عمل کند چرا که دولتمردان امریکایی معتقدند تحریمهای اجرا شده، توانسته آنان را تاکنون به نتیجه دلخواهشان برساند لذا با ادامه سکونت اوباما در کاخ سفید، فعلا همین روند را ادامه خواهند داد. بنظرم نگاه امریکا باید از جنبه مذاکرات تاکتیکی خارج شود تا فرصت بررسی در تهران بیشتر شود.
هیلاری کلینتون گفته است شورای ملی سوریه دیگر نمی تواند مدعی رهبری اپوزیسیون باشد. آیا اظهارات صریح اخیر هیلاری کلینتون نشان از تغییر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا در سوریه دارد؟
اگر از زمان شروع ناآرامی ها و اعتراضات در سوریه به سیاست کاخ سفید در مواجهه با اسد و مخافانش توجه کنیم متوجه خواهیم شد که امریکا هرگز حمایتی صریح از اپوزوسیون دولت اسد نداشته، اما حامی کشورهایی بوده که از گروهای مخالف دولت پشتیبانی کرده اند. بنابراین در مورد امریکا یک چیز اثبات شده است و آن اینکه بین اسد و معارضان، حامی معارضان است. نگاه امریکا ترکیبی از ابعاد امنیتی و سیاسی به اینده سوریه است .به همین خاطر نمی توانیم این گفته هیلاری کلینتون را دال بر تغییر سیاست خارجی واشنگتن در قبال اوزیسیون بدانیم بلکه برعکس این فرضیه مطرح است که وزیر خارجه امریکا بدان خاطر تصریح کرده شورای ملی سوریه دیگر نمیتواند مدعی رهبری اپوزیسیون باشد چون قصد داشته با این حرف، گروه های مخالف بشار اسد را به هماهنگی هرچه بیشتر با یکدیگر و وحدت سوق دهد. چرا که ناظران سیاسی معتقدند یکی از دلایل عدم غلبه معارضان بر دمشق، اختلافات رهبران گروهای مخالف است بنابراین سخن کلینتون هشداری است که غرب به شکل غیرمستقیم به اپوزیسیون سوریه داده که اگرچه در ظاهرشکل قهری و تغییر رویکرد دارد، اما در واقع تنبیهی است که نتیجه آن می تواند امریکا را در برآورده شدن خواسته قلبی اش یعنی سرنگونی دولت اسد، کمک کند.
آینده رویکرد سیاست خارجی اوباما را در خاورمیانه عربی را با توجه به تحولات دو سال گذشته خاورمیانه عربی را چگونه مورد پیش بینی و بررسی قرار می دهید؟
قطعا حضور غرب در خاورمیانه و کشورهایی که انقلابهای عربی را پشت سر گذاشته اند، با توجه به ملاحظات حضور در شرق دور با توجه به اهمیت تهدید جدید چین برای آمریکا با شدت متفاوت ادامه خواهد یافت. رژیم تل آویو باید بدنبال یک دوره ترمیم با اوباما را طی کند که البته نتیجه آن هنوز معلوم نیست اما بهره گیری برخی از کشورهای عربی از فرصت انتخاب مجدد اوباما نیز وجود دارد. نشانه مهم این پیش بینی نیز تبریکی بود که آقای مرسی رییس جمهوری مصر، ساعتی پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا به آقای اوباما گفت. حتی آقای محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در همان ساعات اولیه به اوباما تبریک گفت و حماس نیز در بیانیه ای نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و مطالباتش را از اوباما بیان کرد. اما در مورد عربستان چنین نیست آنها در انتخابات آمریکا روی پیروزی رامنی شرط بندی کردند. اینها همه حاکی از آن است که اوباما چگونه با تقسیم بندی جدیدی در اولویت ها با کشورهای عربی اعم از آنان که درگیر انقلاب شده اند یا نه، برخوردارخواهد کرد.
آیا پیروزی دوباره اوباما موجب نوعی تغییر در نگاه دولت امریکا به آل خلیفه و بحرین می گردد؟
درست است که اوباما بعد از اعلام نتایج و برنده شدنش در جمع هوادارانش حاضر شد و با اشاره به انتخابات امریکا، خطاب به آنان گفت: دموکراسی و انتخاباتی که شما به این راحتی در آن شرکت کردید در برخی کشورهای دیگر مردم به خاطرش کشته می شوند؛ اما این به آن معنا نیست که برقراری آزادی و حق انتخاب در سایر کشورهای دنیا، دغدغه اصلی رییس جمهور امریکا باشد. به همین خاطر اوباما همان طور که تاکنون حاضر نشده حمایت جدی ای از معترضان بحرینی داشته باشد و صرفا بر لزوم اصلاحات و گفتوگو با مخالفین در بحرین تأکید دارد. واقعیت امر تاکنون نشان داده که هدف آمریکا تداوم بقای رژیم آل خلیفه است و بعید است این هدف به سرعت تغییر کند.
با توجه به ائتلاف و اتحاد امریکا با قدرت های عربی منطقه همچون عربستان در سیاست خارجی نوین امریکا وضعیت این پیوند ها به چه گونه ای خواهد بود؟
این پیوندها در ابعاد نظامی با حوزه خایج فارس مستحکم تر از قبل ادامه می یابد. زیرا این بخشی از رفتار راهبردی غرب در جغرافیای انرژی و امنیت است. در حوزه دیگر همان طور که اشاره کردم رییس جمهور اسلامگرای مصر به عنوان یکی از قدرتمندترین عضو کشورها عرب، بلافاصله به اوباما تلگراف زده و پیروزی مجدد وی را تبریک می گوید. شاید اهمیت مصر بیشتر از گذشته باشد. عربستان بعنوان یک نقش وابسته هم همواره در جبهه امریکا حضور داشته و مطمئنا همچنان زیر علم امریکا سینه خواهد زد. چرا که هنوز حفظ منافعش در مقابل رقیبش در خاورمیانه یعنی ایران، اصل مهم ریاض در سیاست خارجی اش را شکل می دهد. بنابراین کشورهای قدرتمند عربی و امریکا منافع خود را همچنان در برقراری رابطه و پیوند با یکدیگر ارزیابی خواهند کرد. فکر کنم در ابعادی احتمال فرار عربستان به جلو در معادلات سوریه وجود دارد که مورد تایید واشینگتن نخواهد بود.
4949
نظر شما