در علم فقه و کلام بر هرکس مقدّم، فکرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضرجواب بود. نزدیک به دویست جلد کتاب بزرگ و کوچکی دارد و فهرست کتاب هایش مشهور است.

«شیخ الطائفه»در«رجال»، باب«کسانی که از ائمّه علیهم السّلام روایت‏ نکرده‏اند»، در باب«محمّد»، طبق معمول به اختصار از استاد عالی‏قدرش شیخ‏ مفید، بدین‏گونه نام می‏برد:
«محمّد بن محمّد بن نعمان، دانشمندی بزرگ و موثّق است». («رجال»، شیخ طوسی، ص 514.)
و در«فهرست»می‏نویسد:
«محمّد بن محمّد بن نعمان ابو عبد اللّه مفید، معروف به«ابن معلّم»از متکلّمان(علمای عقاید و مذاهب)طایفه امامیّه است. در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و کلام بر هرکس مقدّم، فکرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضرجواب بود. نزدیک به دویست جلد کتاب بزرگ‏ و کوچکی دارد و فهرست کتاب‏هایش مشهور است...».(«فهرست»، شیخ طوسی، ص 157.)
«نجاشی»شاگرد نامی دیگرش، در«رجال»، پس از ذکر نام و نسب او تا «یعرب بن قحطان»جدّ نژاد عرب می‏نویسد:
«استاد ما رضی اللّه عنه است. جایگاه والای او در فقه و کلام و روایت و و ثاقت و دانش، مشهورتر از آن است که وصف شود». («رجال»، نجاشی، ص 283.)
سپس مانند شیخ طوسی، کتاب‏های او را نام می‏برد.
«ابن شهر آشوب»از وی چنین یاد می‏کند:
«شیخ مفید، ابو عبد اللّه محمّد بن نعمان حارثی بغدادی عکبری... شاگرد ابو جعفر ابن قولویه، و ابو القاسم علی بن محمّد رفاء، و علی بن ابی الجیش بلخی‏ بود. حضرت صاحب الزّمان صلوات اللّه علیه او را ملقّب به«شیخ مفید»نمود و من‏ علّت آن را در کتاب«مناقب آل ابی طالب»ذکر کرده‏ام. او راست نزدیک به دویست‏ کتاب بزرگ و کوچک...». («معالم العلماء»، ص 112.)
«علاّمه حلّی»از این دانشمند عظیم الشّأن سخن‏گستر، بهتر و روشن‏تر سخن‏ گفته و می‏نویسد:
«محمّد بن محمّد بن نعمان، مکنّی به«ابو عبد اللّه»و ملقّب به«مفید»است. او راست حکایتی درباره علّت نامگذاریش به«مفید»که ما آن را در کتاب بزرگ‏ خود-در«رجال»-آورده‏ایم.مفید معروف به«ابن المعلّم»بود و از بزرگترین‏ مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست.کلیّه دانشمندان ما که بعد از وی آمده‏اند، از دانش او استفاده نموده‏اند.فضل و دانش او در فقه و کلام و حدیث، مشهورتر از آن‏ است که به وصف آید.او موثّق‏ترین و داناترین علمای عصر خود بود.ریاست‏ علمی و دینی طائفه شیعه امامیه در زمان او، به وی منتهی گشت...». (خلاصة الأقوال، ص 147.)
«شهید، قاضی نور اللّه شوشتری»دانشمند عالی‏مقام و سخن‏گستر نامی، پس‏ از ذکر نام آن بزرگمرد علم و دین، در کتاب نفیس فارسی خود«مجالس المؤمنین»، سخن مفصّل خود پیرامون شخصیّت او را بدین‏گونه آغاز می‏کند:
«...افادت‏پناهی که عقل مستفاد از قوّت قدسیّه او مستفید، و فکر فلک‏پیمای او با ملأ أعلی در گفت‏وشنید بود.مجتهدی قدسی ضمیر، و متکلّمی‏ نحریر، شاهبازی تیزآهنگ، و بدیهه‏پردازی فیروزچنگ؛اشاعره از سطوت‏ مناظره او در کنج اعتدال، و حال ارباب اعتزال از دهشت مباحثه او مانند...». («مجالس المؤمنین»، ج 1، ص 463.)
به طور خلاصه، سایر دانشمندان رجالی و فقهاء و علمای ما، هرجا به نام‏ شیخ مفید یا گفتار او رسیده‏اند، از وی به عنوان«سرآمد علمای عقاید و مذاهب‏ اسلامی»، «متفکّری برجسته»، «مصنّفی پرکار»، «دانشمندی سخنور»و...و اوصافی از این قبیل یاد کرده‏اند، مانند:ابن داود در«رجال»، ابن ادریس حلّی در «مستطرفات سرائر»، علاّمه مجلسی، وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی، شیخ‏ ابو علی حائری، صاحب«روضات الجنّات»، و دیگران.
در این‏جا از میان آنان، به نقل قسمتی از سخنان«علاّمه بحر العلوم»بسنده‏ کرده و می‏گذریم.علاّمه بحر العلوم با آن مقام شامخ علمی و شخصیّت نافذ دینی و تقوا و فضیلتی که داشته است، به تفصیل از پیشوای علمای امامیّه نام برده و در آغاز گفتار خود می‏نویسد:
«محمّد بن محمّد بن نعمان، ابو عبد اللّه مفید رحمه اللّه، استاد استادان بزرگ‏ و رئیس رؤسای ملّت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان‏ روشن خویش، سرکوبگر فرقه‏های گمراه، دانشمندی که تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود.
کلیّه دانشمندان بر مقام عالی وی، در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت‏ و جلالت قدرش، اتّفاق‏نظر دارند. او دارای خوبی‏ها و فضائل فراوان، تیزبین، باهوش، حاضرجواب و موثّق‏ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین‏ آنها به علم فقه و کلام بود، و هرکس بعد از او آمده، از وی استفاده نموده‏ است...». («رجال»، علاّمه بحر العلوم، ج 3، ص 311.)

شیخ مفید در نظر دانشمندان عامّه

شیخ مفید دانشمند ذوفنون و بلندآوازه ما، در نظر علمای بزرگ عامّه نیز، بسیار بزرگ می‏نمود، این معنی از سخنان خوب و بد آنان، به خوبی پیدا است.
«ابن ندیم»که از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد می‏زیسته، در «فهرست»خود نوشته است:
«ابن المعلّم-ابو عبد اللّه، ریاست متکلّمین شیعه در عصر ما به وی رسیده‏ است.او در علم کلام(عقائد و مذاهب)، به روش مذهب شیعه، بر همه‏کس پیشی‏ دارد.دانشمندی باهوش و بافراست است؛من او را دیده‏ام، دانشمندی عالی‏قدر است.از کتاب‏های او...». («فهرست»، ابن ندیم، ص 266.)
و در جای دیگر می‏نویسد:
«ابن المعلّم-ابو عبد اللّه محمّد بن محمّد بن نعمان، ریاست وی بر اصحاب خود از شیعه امامیّه، در فقه و کلام و آثار، در زمان ما به وی منتهی گشته است. ولادت او در سال 338 هجری روی داده است؛از کتاب‏های او...». («فهرست»، ابن ندیم، ص 293.)
در«فهرست»ابن ندیم، در هردو مورد، چیزی از تألیفات شیخ مفید ذکر نشده‏ است، و به جای آنها چند نقطه دیده می‏شود؛گویا بوده، ولی حذف شده است.
«ابن جوزی»دانشمند مشهور-که او نیز هم‏عصر شیخ مفید بوده-در وقایع‏ سال 413 هجری می‏نویسد:
«محمّد بن محمّد بن نعمان ابو عبد اللّه معروف به ابن معلّم، پیشوای شیعه امامیّه و دانشمند آنها بود، و کتاب‏ها براساس مذهب آنان تصنیف کرده است. سیّد مرتضی از جمله شاگردان اوست.ابن معلّم مجلس مناظره‏ای در خانه‏اش، واقع در«درب ریاح»منعقد ساخته بود که در آن، عموم دانشمندان گرد می‏آمدند؛ او در نزد امرای اطراف که متمایل به مذهب وی بودند، مقامی عالی داشت.در ماه‏ رمضان امسال(413 هـ ق)وفات یافت.سیّد مرتضی او را مرثیه گفت...». («المنتظم»، ج 8، ص 11.)
«خطیب بغدادی»، که اندکی پس از وی می‏زیسته، در«تاریخ بغداد»-نظر به‏ تعصّب خاصّ خود-از وی نام برده و سخنانی ناهنجار گفته است، که از شخصی‏ چون خطیب، بعید نیست. («تاریخ بغداد»، ج 3، ص 331.)
سخنان خطیب، به روشنی می‏رساند که متعصّبان مخالف، چقدر از شخصیّت شیخ مفید و تألیفات و مکتب وی، در رواج مذهب اهل بیت عصمت و طهارت صلوات اللّه علیهم أجمعین هراس داشته‏اند.چنان‏که از سخنان دانشمندان‏ بعدی عامّه نیز، روشن می‏گردد.
«شیخ عبد اللّه یافعی»در«مرآة الجنان فی تاریخ مشاهیر الأعیان»، ضمن وقایع‏ سال 413 هـ ق و دانشمندانی که در آن سال درگذشته‏اند می‏نویسد:
«در این سال وفات یافت دانشمند شیعه و پیشوای رافضه، صاحب‏ تصانیف بسیار، رئیس آنها معروف به«مفید»و«ابن معلّم»؛وی در کلام و فقه و جدل، استاد فرزانه بود.او در دولت«آل بویه»با طرفداران هر مسلک و عقیده‏ای، با جلالت و عظمت مناظره می‏کرد.«ابن ابی طی»می‏گوید:وی از مستمندان‏ دستگیری بسیار می‏کرد؛فروتنی و خشوع وی زیاد، و نماز و روزه‏اش فراوان، و لباسش زبر بود.دیگری گفته است:گاه بود که عضد الدوله، شیخ مفید را زیارت‏ می‏کرد.مفید، شیخی متوسط القامه، لاغراندام و گندم‏گون بود.هفتاد و شش سال‏ زندگی کرد.بیش از دویست کتاب تصنیف کرده است.ماجرای جنازه او مشهور است؛زیرا هشتاد هزار نفر از رافضیان و شیعیان، او را تشییع کردند.خدا اهل‏ تسنّن را از شرّ او آسوده گردانید!وفات او در ماه رمضان اتّفاق افتاد». («مرآت الجنان»، ج 3، ص 199.)
«ابن حجر عسقلانی»در«لسان المیزان»، از دانشمند عالی‏قدر ما بدین‏گونه‏ یاد می‏کند:
«دانشمند بزرگ رافضه(شیعه)ابو عبد اللّه بن معلّم، صاحب تصانیف بدیع‏ است که دویست کتاب می‏باشد.او به خاطر عضد الدوله، قدرتی بزرگ داشت. هشتاد هزار رافضی(شیعه)جنازه او را تشییع کردند.در سال 413 وفات یافت. خطیب بغدادی نوشته است:مفید کتاب‏های بسیاری در گمراهی شیعه!و دفاع از اعتقاد آنها و نکوهش از صحابه و تابعین و ائمّه دین و مجتهدین نوشته است؛ او با کتاب‏ها و نظریّاتش، بسیاری را گمراه ساخت!تا این‏که خداوند، اهل تسنّن را با مرگ وی آسوده گردانید».
سپس ابن حجر خود می‏گوید:«مفید، بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم‏ بود.گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مکتب تشیّع‏ جایگاهی عالی یافت، تا جائی که گفته‏اند او بر هر دانشمند بلندقدری، منّت دارد. پدرش در«واسط»(شهرکی بین بغداد و سامراء امروز)معلّم بود، و مفید در آن‏جا متولّد گردید.بعضی هم گفته‏اند در «عکبرا»متولّد شده است.
گویند عضد الدوله برای ملاقات او به خانه‏اش می‏رفت، و هرگاه بیمار می‏شد، به عیادتش می‏شتافت.«شریف ابو یعلی جعفری»شوهر دختر شیخ مفید گفته است:مفید جز اندکی از شب را نمی‏خوابید؛سپس برمی‏خاست و به نماز می‏ایستاد، یا مطالعه می‏کرد، یا مشغول تلاوت قرآن می‏گشت». («لسان المیزان»، ج 5، ص 368.)
سایر دانشمندان عامّه، مانند«ابن عماد حنبلی»در«شذرات الذهب»، و «ابن کثیر شامی»در«البدایة و النهایة»؛در وقایع سال 413 هـ ق و دیگران، از مفید قریب به این مضامین سخن گفته و به مقتضای سرشت خود، با نیکی و بدی از وی‏ یاد کرده‏اند.
برگرفته از مجله مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، علی دوانی، شماره 29

/30462

کد خبر 260551

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =