25 آوریل 1977، در حالی که کشتی کوچک ماهیگیری ژاپنی «زوئیو مارو» به سمت «کرایست چرچ» شهری ساحلی در نیوزلند، در حرکت بود، ماهیگران تورهای ماهیگیری را به اقیانوس انداختند تا مقداری ماهی صید کنند اما چند ساعت بعد وقتی ماهیگیران تورها را از آب بیرون کشیدند از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاورند، لاشه حیوانی عجیب و غریب میان یکی از تورها گیر کرده بود، حیوانی عظیمالجثه که هیچکس تاکنون حتی عکس از آن هم ندیده بود.
هیچکس نمیدانست جسد معلق به چه حیوانی است، خیلی طول نکشید که ترس و وحشت همه را فرا گرفت و پچپچها شروع شد، هیچکس نمیتوانست حتی حرفی را که خودش به دیگران میزد باور کند؟ آیا آنها گودزیلا را به دام انداخته بودند؟ سکوت کشتی را فرا گرفته بود. اگر آنها گودزیلای افسانهای را به دام انداخته بودند پس جان همهشان در خطر بود، ترس آنها به این خاطر بود که میگفتند اگر این حیوان جفتی داشته باشد حتما برای انتقامگیری به سراغ آنها خواهد آمد.در این میان کاپیتان اآکراتاناکا، ناخدای کشتی، فکری به ذهنش رسید، اگر آنها هرچه زودتر لاشه حیوان را به آب میانداختند و به سرعت از آن نقطه اقیانوس دور میشدند، به احتمال زیاد خطر را از خودشان دور کرده بودند، برای همین کاپیتان دستور داد که هرچه زودتر لاشه حیوان به جایی که از آن آمده بود بازگردانده شود.
تعدادی از ماهیگیران که از دست دادن چنین طعمه بزرگی را عاقلانه نمیدانستند با کاپیتان مخالفت کردند. آنها تاکید داشتند که بهتر است لاشه حیوان را با خودشان تا ساحل بکشانند و به همه نشان بدهند که چه موجود عجیب و غریبی را صید کردهاند، اما تصمیم کاپیتان عوض شدنی نبود.
کاپیتان اما اجازه داد که پیش از آنکه لاشه حیوان عجیب به آن انداخته شود، ماهیگیران چند عکس از آن بگیرند، علاوه بر این یکی از صیادان لاشه را اندازهگیری کرد، تکههایی از استخوان، پوست و گوشت آن را برداشت تا وقتی به ساحل برگشت آن را برای انجام آزمایش به متخصصان نشان دهد.
کشف لاشه این حیوان در ژاپن غوغایی به پا کرد. همه جا صحبت از پیدا شدن گودزیلا بود، حیوانی شبیه مارمولک که از بستر اقیانوس بیرون میآمد. در مدت کوتاهی تب پیدا شدن گودزیلا به حدی ژاپن را فرا گرفت که یک شرکت کشتیرانی به کشتی خود ماموریت داد تا به جایی که ماهیگیران ادعا میکردند لاشه حیوان را در آنجا رها کردهاند بروند و لاشه گودزیلا را از آب بیرون بکشند، اما تلاشهای این گروه بینتیجه ماند، خبری از این جسد مرموز نبود و بنابراین اعضای تیم تحقیق دست خالی به ژاپن برگشتند
لاشه حیوان چگونه بود؟
به گفته شاهدانی که لاشه این حیوان عجیب و غریب را دیده بودند وقتی آن را از آب بیرون کشیدند بوی بسیار بدی میداد. وزن آن به 1800 کیلوگرم میرسید و 10 متر طول داشت، طول گردن حیوان تقریبا یک متر و نیم بود. چهار باله بزرگ قرمز رنگ روی بدن لاشه به چشم میخورد و دم آن دو متر طول داشت. ماهیگیران مطمئن بودند که لاشه حیوان، باله پشتی نداشت. از اعضای داخلی بدن جانور ناشناخته هیچ چیز باقی نمانده بود اما گوشت و چربیها تقریبا دست نخورده باقی مانده بود.
محققان چه گفتند؟
بعد از بازگشت کشتی به ژاپن، تحقیقات گستردهای درباره این حیوان عجیب آغاز شد. پروفسور «تایکو شیکاما» از دانشگاه ملی یوکوهاما یکی از افرادی بود که تحقیقات بسیاری درباره این حیوان عجیب انجام داد. او اطمینان داشت آنچه ماهیگیرها از دریا بیرون کشیدهاند، لاشه یک شبه مارمولک منقرض شده است.
«دکتر فوجیرو یاسودا» از محققان دانشگاه علم و تکنولوژی دریایی توکیو نیز با پروفسور شیکاما هم عقیده بود، البته دانشمندان دیگری بودند که نسبت به این نظریه شک داشتند. هیچ چیز معلوم نیست. یک سال بعد از ماجرای پیدا شدن جسد شبه مارمولک، گروهی از دانشمندان ژاپنی تصمیم گرفتند بقایای آنچه که ماهیگیرها با خود آورده بودند را مورد آزمایش قرار دهند.
آنها بعد از انجام تحقیقات لازم در آگوست 1978 اعلام کردند که نمیتوان با اطمینان کامل گفت که جسد متعلق به چه موجودی است اما مطالعات آنها نشان میأهد که شباهت زیادی بین این موجود و کوسه بزرگ «باسک» وجود دارد.
19 301
نظر شما