این جامعهشناس و کارشناس مسائل سیاسی که در دانشگاه امام صادق (ع) در جمع اعضای کانون اسلامی دانشجویان این دانشگاه سخن میگفت، اظهار داشت: توصیه من به شما این است که نه اجازه دهید دیگران شما را ابزار سیاسی خود کنند و نه خود دیگران را ابزار کنید. انسان ابزار نیست، بلکه هدف است. نقد یکی از وظایف جنبش دانشجویی است، اما بدانید که اگر میخواهید کسی را نقد کنید، باید تفکر آن شخص را نقد کنید و نه شخصیت او را. امروز ما دچار همین مشکل هستیم و نمیدانیم که چهکار میکنیم.
گزيده سخنان وي را به نقل از ايسنا بخوانيد:
· من همیشه به برخی از برادرانمان انتقاد کردم که چرا دربارهی موضوع آزادی حساسیت ندارند. آزادی ارزش کمی نیست. نمیدانم چرا بر روی آن سرمایهگذاری نمیشود. اگر عمل آزاد میخواهید و میخواهید که برد جسارت شما بیشتر شود و تن به هر ذلت و مصلحتی ندهید، مستلزم این است که انتخاب شما اخلاقی و دینی باشد. انسانی که از روی میل انتخاب میکند به راحتی تهدید و تطمیع میشود، اما کسی که انتخاب اخلاقی و انسانی داشته باشد به راحتی نمیتوان او را تهدید و تطمیع کرد.
· جنبش به مفهوم فعالیتی است که در عرصهی مدنی و غیررسمی شکل میگیرد. جنبش وابسته به هیچ قدرت و گروه سیاسی رسمی نیست و مهمترین ویژگی آن مستقل بودن است. شما نباید تنها ادای استقلال را دربیاورید؛ چرا که بالاخره روزی وابستگیها مشخص خواهد شد. وابستگی به عرصهی مدنی، کماهمیت تر از قدرت رسمی نیست. متاسفانه اعتبار قدرت نقد در کشور ما شناخته نشده است و این بیتوجهی روز به روز بیشتر نیز میشود.
· روشنفکری در معنای اصطلاحی آن این است که زبان بیزبانها و افشاکنندهی زوایای پنهان قدرت باشید. قدرت روزی در زر و زور است و روزی در نیرنگ خود را نشان میدهد. اهل فن باید این را بدانند و به مردم بگویند تا فریب نخورند. انبیاء نیز کاری جز روشنفکری نداشتند و هرگز دنبال رتبه، مقام، استادی و حجتالاسلامی نبودند و کار آنها روشنگری بود.
· باید گفتمان انقلاب را خوب بفهمیم، اما میان گفتمان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تفکیک قائل شویم. نباید سیاستهای مستتر و مشهود نظام جمهوری اسلامی را به پای انقلاب نوشت. نقد نظام جمهوری اسلامی به هیچ وجه به معنای تضعیف انقلاب اسلامی نیست.
· جنبش دانشجویی با حقیقت سر و کار دارد و مصلحت کار شما نیست. شما متعلق به عرصه مدنی هستید و با ارزشها و حقایق در ارتباطید. ما باید تفکیک میان مناقشه حق و مصلحت را خوب درک کنیم. پاشنه آشیل ما عدم درک مناسب از تفاوت حق و مصلحت است. مصلحتها موقتی است و نباید با ارزشها منافاتی داشته باشد.
· عدهای مصلحت گروهی و جناحی را به نام مصلحت کل جامعه مینویسند.: مصلحتی که القاء یا تحمیل میشود، باید مصلحت کل کشور و اسلام باشد. مصلحت کلان نیز خود باید به صورت روشمند و قاعدهمند باشد. همچنین مصلحت نباید تبدیل به گفتمان قالب شود ، بلکه محدودهای دارد. همچنین تصمیم هرقدر هم که بر روی اصول باشد، باید بدانیم که اولا و بالذات نیست، بلکه ثانیا و بالعرض است. لذا میتوان دربارهی آن بحث و گفتوگو کرد.
· یک تشکل دانشجویی اسلامی که میخواهد مستقل باشد، باید یک نظریهی مبارزاتی روشن داشته باشد. البته از کلمهی مبارزه تلقی سوء نداشته باشید. منظور من گرفتن اسلحه به دست نیست. این نظریه مبارزاتی نیز باید با توجه به گفتمان انقلاب باشد و در این صورت برخورد شما نیز با مسائل فعالانه خواهد بود.
· متاسفانه پس از انقلاب، نهادهای مدنی مناسبی برای نقد در کشور شکل نگرفت ، بلکه بیشتر فعالان دانشجویی به تصدیگری و توجیه پرداختند. توصیه میکنم که هرگز خود را با گروهها و فعالیتهای سیاسی گره نزنید. حتی اگر شد فقط نق بزنید، اما نق مستدل بزنید. اوج فعالیت روشنفکری نیز همین است. یعنی آگاهیبخشی و روشنیبخشی به مردم.
· تشکلهای دانشجویی نباید به شکل سازمانیافته برای ورود به بدنه قدرت برنامهریزی کنند؛ چرا که در این صورت خود ابزار استیلای قدرت میشوند و به جای فاعل نقد بودن، موضوع نقد میشوند. یکی از کلاههایی که سر جنبشهای دانشجویی میرود، این است که به دلیل اعتماد به سران تشکل، کمکم مستحیل میشود؛ چرا که این افراد کمکم وارد عرصهی قدرت میشوند.
· هرجا اصل بر برائت باشد در مورد صاحبان قدرت اصل بر عدم برائت است. صاحبان قدرت بد هستند، مگر خلافش ثابت شود. من همواره برای آنکه اخلاق، سیاسی نشود و بلکه سیاست ما اخلاقی شود راهکارهایی ارایه دادهام و تاکید کردهام که روی نفوذ و اقناع بروند و نه تهدید و زور. شما هرگز به صاحبان قدرت اعتماد نکنید، بهویژه در جمهوری اسلامی که قدرت و ثروت به سمت قدرت و منزلت معطوف شده است.
· اگر قرار بود کسی ماکیاولی عمل کند، پناه بر خدا کسی بهتر از علی (ع) نبود. باید بدانید که وسیله از جنس هدف است. تنها رتبه و وزنش فرق میکند. وسیله تقدم رتبهای به هدف دارد اما هدف، تقدم ارزشی دارد. نظام جمهوری اسلامی نیز هدف نیست، بلکه آمده است تا تحقق بخش اهداف و آرمانهای انقلاب باشد.
· سعی کنید در تشکل دانشجویی خود، خود انتقادی هم داشته باشید. من نمیدانم که چرا ما از اینکه بگوییم اشتباه کردهایم، بدمان میآید. مگر امام (ره) نگفتند که اشتباه کردم؟ به خدا این برای ما خوب است. نگوییم از عدهمان کم میشود.
· ما تفکر فرد یعنی ماقال را نقد کنیم؛ چرا که در غیر این صورت ممکن است با نقد منقال، زمینه را برای مظلومنمایی فرد مهیا کنیم. در همین جمهوری اسلامی ما رندانی داریم که از این راه استفاده میکنند. ما نیز آنقدر مار خوردیم تا افعی شدیم و این مسائل را متوجه شدیم. باید بدانیم که نقد با تخریب سر و کار ندارد.
· متاسفانه سیاست در کشور ما از خط و بینش امام (ره) فاصله گرفته است. بسیاری فکر میکنند که با یک رگ گردن کلفت و مرگ بر ضد ولایت فقیه فریاد زدن، انقلابی شدهاند. در حالی که اینطور نیست. همین آقایی که رگ گردنش کلفت است، وقتی وارد مجلس شده و با مسالهای مواجه میشود، حرفی نمیزند. موضعگیریهای ما نباید صرفا حکایتی از شعارهایمان و از سر هیجان بوده و بینشی پشت سر آن نباشد.
· {در پاسخ به پرسشی دربارهی چگونگی انتقاد ازمسوولان ارشد نظام} مقام معظم رهبری فرمودند که تنها «مخالفت با حکم حکومتی نشود» و از ابتدای انقلاب تاکنون من بیشتر از سه حکم حکومتی سراغ ندارم. بسیاری دم از «مرگ بر ضد ولایت فقیه» زدند، اما پا روی حکم حکومتی گذاشتند. البته نقد قوای دیگر راحتتر است. هرچند در کشور ما قدرت قوه مجریه بسیار زیاد است و مجلس در راس امور قرار ندارد. اینکه امام (ره) فرمودند مجلس در راس امور است امر شایسته و بایسته را گفتند، اما ما هنوز با تفکیک کامل قوا فاصله داریم.
· هرگاه آمدیم نقد کنیم گفتند در شرایط حساس کنونی قرار داریم. نقد هنوز در کشور ما جا نیفتاده ، بلکه شرایط آن روز به روز بدتر میشود. اگر فضای امنیتی و مصلحتی ادامه پیدا کند، کار به جایی میکشد که در مقابل فساد علنی هم نمیتوانیم کاری انجام دهیم. هی آمدیم مصلحت مصلحت کردیم تا کار به اینجا کشید.
/2929
نظر شما