بعد از این من قهرمان باد و فیسم جون تو
چونکه اینجانب دگر یک پا رییسم جون تو
گر ضعیفان را ببینم مشت می کوبم به میز
لیک نزد قلدران از ترس خیسم جون تو
می دهم سور فراوان بر بزرگان در هتل
تا نپندارد کسی خام و خسیسم جون تو
از برای دم کلفتان می کنم بر پا قمار
می دوم هرگوشه چون توپ تنیسم جون تو
از سیاست می زنم دم تا که سازم وانمود
آگه از پلتیک روس و انگلیسم جون تو
مال ملت را چپاول می کنم با اشتها
در حقیقت من رییس لفت و لیسم جون تو
گر که روزی بو برم از بخت بد اوضاع بده
با تامل عازم ملک سوییسم جون تو
چراغ موشی گنابادی. توفیق نوروز1344
6060
نظر شما