دکتر علیرضا زالی، قائم مقام سازمان نظام پزشکی عقیده دارد 80 درصد پزشکان با توجه به جایگاهشان وضع مالی مناسبی ندارند. ضمن اینکه سرپرست وزارت بهداشت گفته حدود 50 هزار پزشک عمومی، طبابت نمی کنند. این یعنی اوضاع پزشکی چندان مناسب نیست.
اما مردم چیز دیگری می گویند؛ نظراتی که برای دو خبر دراین باره منتشر شده است از تناقض عقیده حداقل میان مخاطبان خبرآنلاین حکایت می کند.
مخاطبی در پاسخ دکتر زالی نوشته: "این طور که معلومه وضع ما معلما از همه بهتره خدا رو شکر با ماهی 700000تومان چه کارایی که نمیشه کرد."
و همچنین کاربری نوشته است: "من روز جمعه که انتخابات بود به طور اتفاقی از اون طرفا رد می شدم ... کاش فقط دوربین رسانه ای حضور داشت تا تعداد و نوع ماشین هایی که جامعه پزشکان سوار می شن رو ثبت و به مردم نشون بده ..خودروی هایی که پولش شاید از خون دل مردم بود."
و یا: "درآمدحداقل 4میلیونی آقایان پزشک درپستهای مدیریتی وزارت بهداشت بدون درنظرگرفتن حواشی شامل فول تایمی و......سرابی بیش نیست؟"
مخاطبی هم آرزو کرده که می توانست یکی از 80 درصد پزشکان باشد: "كاش من هم يكي از اون 80% پزشك بودم كه وضعيت مالي نامناسبي دارند."
و یا: "نمیشه ما هم اون یکی 80% باشیم والا ما که هرچه پزشک سراغ داریم همه برج سازی میکنن تو جزیره کیش هر چی ساختمان هست میگن این مال این دکتره من خودم هر چی صاحب خونه داشتم پزشک بودن دیگه پزشکا اینقدر ننالن والا."
یکی از مخاطبان هم از مسوولان خواسته است فقط پزشکان را نبینند: "چرا مسئولین فقط برای پزشکان بیکار دلسوزی می کنند ؟؟مگر مهندسین و دیگر فارغ التحصیلان دانشگاه درس نمی خوانند و برای درس خواندن زحمت نمی کشند ؟ فقط اگر فارغ التحصیلان پزشکی بیکار بمانند عمرشان تلف میشود و زحماتشان هدر میرود ؟!!! چرا فکر می کنید پزشکان از مردم دیگر آدم ترند ؟یا رفاه و آسایش آنها اهمیت بیشتری دارد؟ پزشکی هم یک شغل است مثل مشاغل دیگر . تمام مشاغل در ایران جایگاه واقعی خود را ندارند .ولی فقط پزشکان هستند که در مورد جایگاه خود دچار سوء تفاهم و توهم شده اند و خود را در طبقه بالاتری در مقایسه با دیگر فارغ التحصیلان می بینند."
اما پاسخ همه اینها را یک پزشک عمومی داده است؛ او در چند کامنت متناوب و تفصیل نوشته: "عزيز من بنده با تلاش بسيار در دبيرستان توانستم سال ٨٣ رتبه ١١ کنکور تجربي را کسب کنم و با اميد به آينده اي روشن به لحاظ مادي و معنوي پزشکي را انتخاب کردم. در دوران دانشگاه و بيمارستان با سخت ترين درسها و سنگين ترين کشيکها دست و پنجه نرم کرديم و همه اميدمان به فارغ التحصيلي بود. ولي افسوس که بعد از ٧ سال جان کندن الان روزي ١٠ ساعت کشيک اورژانس ميدم و ماهيانه فقط ٩٠٠ هزار تومان ميگيرم. خيلي از دوستان دوران دانشجوييم به خارج از کشور مهاجرت کردند و آنجا به جز مسکن رايگان و ساير تسهيلات ماهيانه ١٢ هزار دلار حقوق ميگيرند و کلي هم پس انداز ميکنند.
اصلا هم جاي دوري نميرويم همين کشور عمان که ما قبولش نداريم دوتا از دوستانم رفته اند و بسيار از شرايط اونجا راضي هستند. الان بشدت از انتخاب خودم و همچنين ازينکه ايران موندم پشيمانم ولي افسوس که با اين وضع دلار نميتونم براي مهاجرت اقدام کنم. پدرم هم فرهنگي بازنشسته است و پشتوانه مالي براي کمک به من ندارد. ولي جامعه در مورد ما پزشکان تصور ديگري دارد. همه فکر ميکنند ما مادرزادي پزشک زاييده شديم و هممون پولدار و ثروتمند و بساز بفروشيم که فقط پول ميشناسيم و درد مريضها برامون مهم نيست!
برادر يا خواهر من، هستند پزشکاني که ميليارد ميليارد سرمايه دارند ولي اينها حداکثو 5 درصد جامعه پزشکي را تشکيل ميدهند. ٩٩ درصد پزشکان جواني که فارغ التحصيل مشوند پس از گذراندن ٢١ ماه سربازي با حقوق ٩٠ هزار تومان يا دوره ٢ ساله طرح با حقوق 6٠٠ هزار تومان که اغلب با تاخيرهاي 6 ماهه پرداخت ميشود، همينطور بدون پشتوانه مالي و شغل مناسب پرت ميشويم وسط جامعه. مردم هم توقعات آنچناني از ما دارند چرا که از قديم در ذهنشان پزشک مساوي ثروتمند مرفه معنا شده است ولي اکنون... من که الان ٢٨ سالمه و هيچ پس اندازي ندارم چطوري بايد ازدواج کنم؟
خدا شاهده بعضي از دوستان دوران دبيرستانم که درس نميخواندن و بعد از ديپلم وارد بازار کار آزاد مثل خودرو و کامپيوتر شدن هر از گاهي با ماشينهاي 5٠ ميليوني شان منو ميبينند و بهم تيکه ميندازن که دکترجون ديگه نميخواي درس بخوني؟! بخدا اگبه جاي ٧ سال تحصيل در پزشکي نان خشک جمع کرده بودم الان ميليونر بودم! با افکاري که مردم درمورد ما پزشکان دارن من تا حالا جايي جرات نکردم بگم پزشکم بخصوص موقع خريدکردن چون يه بار اوايل فارغ التحصيليم بدجور سرم کلاه گذاشتند.
تازه اگر بخوام متخصص بشم بايد بشينم تو خونه يک سال کامل درس بخونم شايد تونستم تو کنکور دستياري قبول بشم که تازه اونم اول ماجراست چرا که در دوره تخصص اکثر رشته ها ماهيانه ١٠ تا ١5 کشيک ٣6 ساعته دارند. خب شما دودوتا چهارتا کن که اصلا يک آدم مگه چقدر به لحاظ جسمي توان داره؟ زير اين کشيکها بخدا له ميشيم. البته 55٠ هزار تومن کمک هزينه ميدن تا دستمون جلو پدرمون دراز نباشه! در ضمن طبق قانون دستياران در طول دوره 4 ساله تخصص حق کار کردن ندارند ( البته اگه با اين تعداد کشيک وقت و جاني در بدن داشته باشند) و بايد به همون کمک هزينه اکتفا کنند. خب حالا شما بگو اون پزشکي که ازدواج کرده ميتونه با اين چندرغاز هزينه زن و بچه اش را تامين کند؟ توروخدا انصاف داشته باشيد.
در پايان بايد بگم که پس از طي دوره سخت تخصص در بهترين شرايط ٣٣ سال سن داريم! و هنوز آس و پاسيم. توقع نداريد که با اون کمک هزينه 55٠ هزارتوماني پس انداز داشته باشيم؟ تازه هنوز يک خان ديگه مونده چرا که بايد دوبرابر مدت دوره تخصص را در مناطق محروم کار کنيم. در غير اينصورت پروانه مطب صادر نخواهد شد! پس نتيجتا حدوداي 4٠ سالگي از قيد و بندها رها ميشويم تا بتونيم وارد بازار کار بشويم. ولي فکر نميکنيد که اين سالهاي از دست رفته جواني را ديگر نميشود جبران کرد. خوشا بحال دوستان دبيرستانم که الان براي خودشون مال و منالي بهم زده اند و هيچکس هم ازشان هيچ توقعي ندارد و زير نگاههاي سنگين جامعه و ذره بين مردم هم قرار ندارند... افسوس از اينهمه شب بيداريها و کشيکهاي بيمارستان و نمک نشناسي مردم... افسوس..."
برای خواندن نظرات بیشتر، رای و پاسخ به نظرات، به این خبر و این خبر مراجعه کنید.
نکته: نظراتی که در خبر اصلی و یا این خبر منتشر شده اند، هیچ کدام نظر و عقیده خبرآنلاین نیست؛ خبرآنلاین تنها نظرات کاربران خود را منتشر می کند.
4747
نظر شما