۰ نفر
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۴

یزدان سلحشور

من ایرانی‌ام. مسلمانم. شیعه اثنی‌عشری‌ام. جنسیت: مرد. دارای یک همسر و یک فرزند. ساکن تهران. سن: 45 سال. شغل: فعلاً ندارم [دلیل برای اداره کار: روزنامه‌نگار بودم یعنی در روزنامه می‌نوشتم الان در روزنامه‌ای نمی‌نویسم پس شغل ندارم]. ممر درآمد: ویراستاری، تدریس و چند وقت‌گذرانی کم‌درآمد یا بی‌درآمد دیگر که آبروی اجتماعی نسبی دارند به هر دلیل اما از نظر مراجع مالی به پشیزی هم نمی‌ارزند. شاعرم. نویسنده‌ام. منتقد ادبی و سینمایی‌ام یا لااقل دوست دارم که باشم بعد از این؛ اگر فلک طور دیگری بچرخد.

خرداد پیش رو می‌تواند امیدوارکننده یا ناامیدکننده باشد بسته به این که در تیرماه من شغل داشته باشم یا نداشته باشم؛ بسته به این که در مردادماه فلک به میل خودش بچرخد و من با حدود 29 سال سابقه شاعری و 25 سال نویسندگی و 17 سال نقد ادبی و 15 سال نقد سینمایی در کشور خودم فرصت و توان نوشتن و انتشار داشته باشم؛ بسته به این که در شهریور لبخند داشته باشم بر لب و وزارتخانه‌ای که معشیت و تخصص و ممر درآمد من دست‌اش است بزرگی باکیاست داشته باشد بر صندلی ریاست.

خرداد پیش رو برای تیم‌های قعر جدولی هشت سال اخیر [امثال من]که در لیگ اقتصادی-سیاسی نه داوری به حقی درباره‌شان شد نه پولی برای سر و سامان دادن خودشان داشتند نه مربی خارجی آوردند نه بازیکن خارجی استخدام کردند نه تبانی کردند، فرصتی‌ست برای بازگشتن به بازی.در این ماه، امثال من مهم می‌شویم شریف می‌شوبم بزرگ می‌شویم و گاهی هم لایق پرداخت‌های بزرگ اما به تیرماه نکشیده آب‌ها از آسیاب خواهد افتاد. هنوز گهگاه روزنامه‌نگاران و شاعران و نویسندگانی را می‌بینم که یاد زحمات شبانه‌روزی بی‌اجر خود را در هشت سال پیش، گلایه می‌کنند و کف دست من می‌گذارند که یعنی: «هر آنچه داشتم/باختم/باختم/باختم!»

خرداد پیش رو را دوست دارم چرا که هر آنچه را که باید از دست داده باشم از دست داده‌ام.اکنون می‌خواهم از صفر شروع کنم و برای از صفر شروع کردن نیازمند این‌ام که افسرده نباشم.هنوز البته به خاطر پسرم که کوچک است از کسی یا کسانی می‌ترسم.در خرداد نمی‌توانم اسم این آدم‌ها را بگویم نه اسمشان را نه محلشان را نه محله‌شان را.این نگفتن طعنه به کسی نیست که آب طعنه از سر گذشته است فقط روایت بیچارگی‌ست در مملکت بیهقی.

در خرداد پیش رو می‌خواهم از سیاست بنویسم اما نمی‌توانم چرا که اعتمادی بر آن نیست و اعتقادی هم نیست که مرز میان واقعیت و غیر، مخدوش است چون تیغ به کف آرند اتفاقاً مردم را می‌توانند کشت و اکنون که به حرف و متن می‌کشند چون به عمل کار برآید، آن کنند که گربه کرد با قناری، از آن که گربه نداند آواز قناری چه باشد.

سیاست را اما دوست دارم که مایه کار شاعران و نویسندگان و هنرمندان است چرا که چون اتومبیلی‌ست که زده و در رفته یا به بهانه‌ای مقنن، ایستاده تا غرامت نیز بگیرد؛ اما در آن حد نزدیک‌اش می‌روم که قادر به ترمز گرفتن باشد!این روزها که ترمز خیلی‌ها بریده باید احتیاط کرد لااقل امثال من باید احتیاط کنند چون بیمه عمر ندارند. پول دوا و درمان هم ندارند. از طرف دیگر وقتی که در این مسیر، مدل پایین‌های روغن‌چکان به 18 چرخه‌های سر پا می‌زنند به امید چپه کردنشان، دیگر امنیتی برای عابران پیاده نیست.

امیدوارم که در تیرماه شعر بگویم بی‌تشویش. بنویسم و خوب بنویسم بی‌تشویش. امیدوارم در تیرماه، خیابان‌ها را دوباره خط‌کشی کنند و عابرهای پیاده‌ای مثل من، توی پیاده‌رو زیر ماشین نروند.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 293427

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
    6 0
    "امیدوارم در تیرماه، خیابان‌ها را دوباره خط‌کشی کنند و عابرهای پیاده‌ای مثل من، توی پیاده‌رو زیر ماشین نروند." ما هم امیدواریم و چاره ای جز این نداریم ...
  • پریا EU ۱۶:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۷
    5 0
    منم امیدوارم هرگز پیاده ها زیر ماشین نرن ...هرگز... ممنون بابت مطلب خوبتون
  • بهنام IR ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۲۸
    2 0
    خسته نباشی همشهری سلحشور.
  • بدون نام IR ۱۵:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
    2 0
    امیدواریم